۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه
اگر به خانۀ من آمدی…….. !
اگر به خانۀ من آمدی…….. !شعری از غاده السمان شاعرۀ سوریاگر به خانۀ من آمدیبرایم مداد بیاور مداد سیاهمیخواهم روی چهرهام خط بکشمتا به جرم زیبایی در قفس نیفتمیک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!یک مداد پاک کن بده ، برای محو لبهانمی خواهم کسی به هوای سرخی شان، سیاهم کند!یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه در آورمشخم بزنم وجودم را … بدون اینها راحتتر به بهشت میروم گویا !یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخوردو بی واسطه روسری کمی بیاندیشم!نخ و سوزن هم بده، برای زبانممیخواهم … بدوزمش به سق… اینگونه فریادم بی صداتر است !قیچی را فراموش نکنی ،میخواهم هر روز اندیشههایم را سانسور کنم !پودر رختشویی هم لازم دارمبرای شستشوی مغزی !مغزم را که شستم، پهن کنم روی بندتا آرمان هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.می دانی که؟ باید واقعبین بود !صداخفهکن هم اگر گیر آوردی بگیر !میخواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب ،برچسب فاحشه میزنندمبغضم را در گلو خفه کنم !یک کپی از هویتم را هم میخواهمبرای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد ،فحش و تحقیر تقدیمم میکنند ،به یاد بیاورم که کیستم !ترا به خدا … اگر جایی دیدی حقی میفروختندبرایم بخر … تا در غذا بریزمترجیح میدهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !سر آخر اگر پولی برایت ماندبرایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند ،بیاویزم به گردنم … و رویش با حروف درشت بنویسم :من یک انسانممن هنوز یک انسانممن هر روز یک انسانم !منبع:http://babylonsky.wordpress.com/2009/08/22/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%a8%d9%87-%d8%ae%d8%a7%d9%86%db%80-%d9%85%d9%86-%d8%a2%d9%85%d8%af%db%8c/
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر