مطلبی دیدم درسلام دمکرات ازپیمان امین زاده ، با عنوان: چند پرسش از فعالین و نیروهای سیاسی مقیم اروپا
در اینجا به صورت مختصر به سئولات ایشان پاسخ می دهم: امید وارم موجب رنجش فعالین سازمانها نشده باشم اما واقعیت سخت ، گزنده و دردناک است. و یک بار هم که شده با عینک واقع بینی بر مسائل بنگریم و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
1. چرا اعتراضات سیاسی ایرانیان مقیم اروپا دامنه ای به مراتب کمتر از تظاهرات طرفداران ببرهای تامیل سریلانکا در آلمان که با تعدادی حدود 700 تا 1000 نفر برگزار شد دارد؟ ببرهای تامیل که یک تشکیلات منسجم نظامی، سیاسی و دارای پایگاه توده ای است را به عنوان نمونه فقط می توان با پ ک ک ( طرفداران اوجلان) مقایسه کرد. نمونه ایرانی آن را می توان تقریباً سازمان مجاهدین خلق دانست . پس اساساً نمی توان مقایسه کرد ببرهای تامیل را با اپوزسیون پراکنده خارج از کشور که به ده ها گروه کوچک و ناتوان تقسیم می شود که تشابه آنان در عدم تاثیر گذاری برتغییر اوضاع سیاسی - فعالین آن با میانگین سنی بازنشستگی- عدم داشتن پایگاه توده ای- فعال بودن در حد یک یا دو سایت - ترجیح منافع تنگ گروهی بر منافع کل جنبش- تبدیل احزاب به دکان بغالی ، انشعاب مکرر و... (بقیه آن بماند) و سیاست جمهوری اسلامی که پناهندگان را به توریست و مسافر ایران تبدیل کرده است به اضافه رشد اپورتونیسم در توده مردم ، عدم ریسک پذیری در مبارزه ، احساس سرخوردگی از نتایج انقلاب بهمن ، پراکندگی ، ناامیدی و بی افقی در سرنگونی ج.ا، نبودن یک اپوزسیون قابل قبول برای کل مردم ، خستگی ، یاس ، سرخوردگی و... از جمله عوامل تاثیر گذار بر شرایط کنونی می باشد.* آیا ما برای مبارزات خود حقانیت کمتری از جدایی طلبان تامیل قایلیم؟ صرف داشتن حقانیت بیشتر، لزوماً باعث مشارکت عمومی نمی شود و عوامل بالا که برشمردم تاثیر گذار هستند* آیا مردم ایران در طی این سی سال لطمات و تلفات کمتری دیده اند یا وضع عمومی حاضر و چشم انداز آتی برای مردم کشور ما بهتر از وضعیت تامیلی های سریلانکا است؟ نه
آیا تعداد ایرانی ها در اروپا کمتر از تامیلی های مقیم اروپا است؟ نه
آیا نیروها و فعالین سیاسی تامیل در اروپا به لحاظ مشی و بینش و سازماندهی سیاسی از فعالین و سازمان های سیاسی ما پیشروتر، با تجربه تر، حرفه ای تر یا جدی ترند؟ به گمانم بله ، عملاً اینگونه به نظر می آید.
یا منابع و امکانات بیشتری دارند؟ امکانات و منابع ما پراکنده ولی در بین شورشیان تامیل متمرکز در یک تشکیلات است2. روند فجایع جاری در ایران از چه آستانه ای باید فراتر رود تا احتمالا پتانسیل های و مبارزاتی نهفته در فعالین و سازمان های سیاسی ایران، فعلیت بیشتری یابد و به صورت حرکات اعتراضی موثر و لااقل غیر قابل نادیده گرفتن و لاپوشانی (از سوی اصحاب قدرت و رسانه ها) نمود یابد؟ واقعاً، این را باید به سازمانهای سیاسی گفت* اگر تخریب خاوران کافی نبوده، آیا سرکوب وحشیانه ی دانشجویان در روزهای اخیر هم کافی نیست؟ * اگر این موج سرکوب کنونی، در روند رو به رشد خود به سرکوب های 18 تیر پهلو بزند چه طور؟ امیدی هست؟! (چه تلخ است اگر بر پلشتی فاجعه امید بندیم) نمی دانم ، شاید، در ایران تغییر و تحولات سیاسی قابل پیش بینی نیست ، به هر حال مردم در مقابل جمهوری اسلامی قرار دارند و روزی این رویارویی صورت خواهد گرفت. موسوی و بعضی از تئوریسین های ج.ا مانند دکتر مومنی شرایط سیاسی کشور را با روزهای پایانی حکومت شاه مقایسه می کنند و خاتمی هم با جمله مردم من صدای شما را شنیدم وارد انتخابات شد. محسن رضائی نیز معتقد است براي بازسازي وحدت در جامعه ( وحدت در بین سران گرو های مافیایی تشکیل دهنده حاکمیت منظورش می باشد ) ما ديگر نميتوانيم صرفا به دشمن مشترك تكيه كنيم تا وحدت را بسازيم بلكه بايد به منافع ملي ( منافع همه باندهای مافیایی حاکمیت مد نظرش است) هم بينديشيم.
* اگر روند رو به رشد اعدام ها در ایران، از مجرمین جرایم اجتماعی به زندانیان سیاسی کنونی و «زندانیان آتی» تعمیم یابد چه طور؟
نمی دانم
(کما اینکه با اعدام «یعقوب میرنهاد» روزنامه نگار بلوچ، خواه نا خواه کلید این روند شوم زده شد، که با عملیاتی شدن آن «فرزاد کمانگر» و سایر سیاسی های محکوم به اعدام نخستین دسته ی قربانیان این «سلاخی رسمی» خواهند بود) * آیا نامحتمل است که دولت های غربی بار دیگر به مصالحه ای پنهان . کثیف با حاکمیت ایران برسند و چشمان طماع و ریاکارشان را بر روی چنین سرکوب و تسویه حسابی ببندند تا دستان معتاد به جنایت «به قدر کفایت» بازبماند؟ هر چیزی امکان دارد ، باید دید به چه ارزیابی نسبت به جمهوری اسلامی خواهند رسید و طبیعتاً در این ارزیابی منافع کوتاه مدت یا بلند مدت خود را در تظر می گیرند(از قتل های میکونوس و سایر ترورهای سیاسی در اروپا، از کشتارهای دسته جمعی تابستان 1367 و از قتل های زنجیره ای دگراندیشان می توان چنین درسی آموخت؟)و در نهایت:3. تا جایی که به ما (نیروها و سازمان های سیاسی ایرانی) و مسوولیت ها و توانایی های ما مربوط می شود، آیا کار ما ایرادی دارد؟
بله ، کار جریانات سیاسی هم ایراد دارد.
یا اینکه نه، اساسا ما را بیش از این توان دخالت گری در روند سرنوشت شوم و محتوم مان نیست؟ بله ، توانائی هم ، سازمان ها ندارند* اگر ایراداتی بر ما وارد است مهمترین و بنیانی ترین آنها چیست؟ بله وارد است ، در قسمت سئوال اول پاسخ داده ام* زمینه ها و دلایل حضور و غلبه ی این ایرادات چیست؟ ناتوانی به اصطلاح رهبران کنونی جریانات سیاسی
* و راه برون رفت از آنها چیست؟ راه آن اتکا مردم به مبارزات خودشان ، سازمان دهی در جنبش های مختلف ، حضورگسترده مردم در عرصه مبارزه ، ایجاد زمینه های مشارکت عمومی ، خود سازماندهی توده ها،
و آیا اساسا چنین برون رفتی قابل تصور و (با توجه به جمیع شرایط) دست یافتنی است؟ بله ، زمان تحقق آن بستگی به تغییر معادلات سیاسی و شرایط به نفع مردم دارد. و از طرفی تاریخ خودش طی مسیر می کند و ج.ا نمی تواند جلوی حرکت تاریخ را بگیرد . و به نظر من ج.ا اسلامی در سرازیری سقوط است که در وبلاگ در این مطالب به آن پرداخته ام
رژیم در دوران پاياني عمر مانند رژيم گذشته و هشدارهاي امنيتي میرحسین موسوی
2- جمهوری اسلامی در منجلاب و سراشیب سقوط ( علل و نشانه ها )
1- جمهوری اسلامی در منجلاب و سراشیب سقوط ( علل و نشانه ها )
* اگر ایراداتی بنیادی بر ما وارد نیست و همه چیز برخاسته از محدودیت های بیرون از ماست، این محدودیت ها اساسا چه هستند و چه خاستگاه و ماهیتی دارند؟ در سئولات قبلی به آن پاسخ دادم ، هم ایراداتی بر جریانات سیاسی وارد است و هم بر مردم
آیا ما را به مصاف این محدودیت ها راهی و برای فراتر رفتن از آنها امیدی هست؟ چگونه و کی؟! جمهوری اسلامی نمی تواند جلوی حرکت تاریخ را بگیرد ، همانطور که هیتلر، شاه ، چائوشسکو و... نتوانستند . ما نیز نمی توانیم با این توان سرنگونی جمهوری اسلامی را سرعت بخشیم ، هر چند که در مبارزه تلاش خود را می کنیم اما مردم باید به خود بیایند و قدرت خود را مانند 57 باور کنند
کل مطلب پیمان امین زاده را می توانید اینجا بخوانید https://www.salam-democrat.com/spip.php?article21411
مجید جعفری هرستانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر