۱۳۹۱ آذر ۹, پنجشنبه

سومین بیانیه مطبوعاتی حمله به سفارت ایران

 
سومین بیانیه مطبوعاتی حمله به سفارت ایران

معترضین خواستار آزادی هرچه سریعتر زندانیان سیاسی

این معترضین به هیچ گروه، حزب و سازمانی وابستگی نداشته و این عملیات برخاسته از اندیشه مستقل سیاسی این فعالین می باشد.

بعد از ظهر چهارشنبه 28 نوامبر 2012 در ساعت 2 بعد از ظهر ما تعدادی از فعالین سیاسی به منظور حمایت از زندانیان سیاسی و انزجار از عملکرد جنایتکارانه رژیم جمهوری اسلامی در برخورد با دگراندیشان و مخالفان خود به سفارت این رژیم، به عنوان نماد حکومت ایران در کشور آلمان، وارد شده و با پایین کشیدن پرچم رسمی این رژیم، هویت آن را مورد حمله قرار دادیم و خواستار آزادی هرچه سریعتر زندانیان سیاسی در بند و بار دیگر توجه جامعه جهانی به فجایعی که هرروزه در زندان های جمهوری اسلامی اتفاق می افتد جلب کنیم.

در ماههای اخیر شاهد دور جدیدی از سرکوبهای نظام جمهوری اسلامی با اعمال فشارهای فزاینده بر زندانیان سیاسی هستیم به طوری که امروز در 44 امین روز از اعتصاب غذای نسرین ستوده، افزایش فشار بر زندانیان زن سیاسی، مرگ دو وبلاگنویس با نامهای جمیل زویدی و ستار بهشتی در اثر شکنجه در زندان های رژیم و همچنین بیش از 100 اعدام تنها در یک ماه گذشته موجب انزجار بیش از پیش مخالفین حکومت از این رژیم شده است.

در جریان این حرکت، پس از وارد شدن به محوطه سفارت ایران با برافراشتن پرچمی با نمادهای جهان آزاد و برابری زن و مرد، و پایین کشیدن پرچم جمهوری اسلامی و به آتش کشیدن آن اقدام به سردادن شعار هایی همچون "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" و " مرگ بر جمهوری اسلامی" و پرتاب گلوله های حاوی رنگ سبز به سمت ساختمان سفارت کردند که در ادامه آن خروج معترضین و حضور پلیس موجب دستگیری 11 نفر از این فعالین توسط پلیس آلمان شد که در روز پنجشنبه تمامی معترضین موقتا آزاد گشتند.

بازتاب گسترده این حرکت در رسانه ها موجب عکس العمل وزیر امور خارجه آلمان به عنوان سخنگوی دولت در امور خارج از کشور شد که علی رغم اطلاع از جنایات این حکومت در موضعی جانبدارانه و کاملا متضاد پس از این حرکت ضمن عذرخواهی از دولت ایران مراتب شرمساری خود را به همتای ایرانی خود اعلام کرد. این در حالی است که دولت آلمان هفته گذشته با تشدید تحریم ها علیه ایران خواستار فشار بیشتر بر دولت ایران شده بود.

فعالین سیاسی شرکت کننده در اکسیون ورود به سفارت ایران در برلین

۱۳۹۱ آبان ۲۲, دوشنبه

احمدی نژاد , خامنه ای و کل رژیم قاتلین اصلی در قتل ستار بهشتی هستتد



احمدی نژاد , خامنه ای , هر سه قوه و کل رژیم قاتلین اصلی در قتل ستار بهشتی هستتد.

بازداشت  ۳ تن از کسانی که مسئول بازجویی از «ستار بهشتی» نامیده شده اند
( تازه اگر صحت داشته باشد) کافی نیست و خامنه ای و کل رژیم قاتلین اصلی هستتد.
همچنین تمام کسانی که دستور بازداشت ستار را صادر کردند , کسانی که او را با خود از خانه بردند , کسانی که بر روی پرونده او کار می کردند و کسانی که او را تهدید می کردند , زندان بانان,و رئیس زندان , شکنجه گران , پلیس فتا ,  قوه قضائیه , قاضی پرونده , تمام کسانی که خانواده ستار را تحت کنترل و نظر دارند و مراقب امنیتی آنها هستند و دستور برخورد با خانواده ستار را صادر کردند و...........  عامل و شریک جرم در قتل هستند.

سایت کلمه از جمله نوشت :

اکنون شش روز از زمان اعلام قتل و تماس در روز سه شنبه هفته گذشته با خواهر ستار بهشتی توسط نیروهای امنیتی که قبر بخرند و برای تحویل جنازه ستار بهشتی مراجعه کنند می گذرد . در حالی که خانواده ستار بهشتی به جایی نامعلوم منتقل شده اند، نه امکان تماس با آنها وجود دارد و نه مسئولان و دستگاه های رسمی در این باره پاسخگو بوده اند.

 ستار بهشتی طی مدتی که بازداشت شده بود، تحت شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفت و ۴۱ زندانی سیاسی در شهادت نامه ی خود با تایید شکنجه این وبلاگ نویس آورده اند: وی در حضور افرادی در بند ۳۵۰ اظهار داشته که در مقر پلیس امنیت از سقف آویزان شده و درهمان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته است سپس پلیس دست و پاهای وی را به صندلی بسته و مجددا وی را مورد ضرب و شتم قرار داده است. درمواقعی دست های وی را با دستبند بصورت قپانی بسته و کتک می زدند و در مواقعی دیگر وی را بر روی زمین انداخته و با پوتین ضربه های شدیدی به سر و گردن وی وارد می کردند در ضمن این شکنجه ها، زشت ترین فحش های رکیک ناموسی نیز نثار وی می شده است و مکررأ تهدید میکردند که وی را می کشند. زمانی که ستار به بند ۳۵۰ آورده شد آثار شکنجه در تمام قسمت های مختلف بدنش مشهود بود و وی در شرایط کاملا دردناک و مجروحی قرار داشت. صورت وی زخمی، سر او متورم، مچ دست های او کبود شده بود و آثار آویزان شدنش از سقف روی مچ های او به چشم می خورد. در بخش هایی از بدن وی از جمله دور گردن، شکم و کمر وی آثار ضربه و کبودی دیده می شد.

۱۳۹۱ مهر ۵, چهارشنبه

اطلاعیه وزارت امورخارجه و اعلام رسمی گه خوردن رامین مهمانپرست


امت شهید پرور و همیشه در صحنه

بدینوسیله وزارت امور خارجه رسما از جانب رامین مهمان پرست اعلام می کند که این وزارت خانه هم گه خورده است اما چنین رفتارهایی از طرف مخالفین غیر قابل قبول و باور نکردنی است. در این 34 سال جمهوری اسلامی حتی باعث نشده است که از دماغ یکنفر خون بیاید و چگونه ممکن است چنین نفرتی نسبت به جمهوری اسلامی داشته باشید.از آنجائیکه رامین مهمانپرست شبیه به وزیر امور خارجه اسرائیل است اشتباهی به او حمله ور شدند.ضمنا این وزارت خانه باری دیگر به مخالفین توصیه می کند که منشور حقوق بشر اسلامی را دوباره بخوانند .
خشونت، در تمامی جنبه هایش قبیح و ناپسند است...
کاری که ایرانی های عزیز ساکن نیویورک انجام دادند، هیچ فرقی با کاری که دولت اسرائیل با مردمش می کند ندارد...
انعکاس این خبر می تواند به ضرر آزادی خواهان ایران تمام شود.
حرکات خشن و کور خیلی به جنبش آزادی خواهی ایران ضربه میزند.
چرا که این حس را در جهان ترویح میدهد که  ایرانیان اصولا وحشی و بی ادب هستند. خواه حکومتی باشیم یا مخالف!
به نظر این وزارت خانه باید میان عملکرد مردم ایران و حکومت جائر اسرائیل با مخالفان تفاوتی وجود داشته باشد.

امت شهید پرور و همیشه در صحنه , یادما ن باشد که  در انقلاب 57 هم همینطور خشونتمان را توجیه کردیم , در لیبی هم اون همه خشونتی که پس ازقذافی شد با همین استدلالها بود .متاسفانه الان در جامعه خشونت به حد زیادی رسیده و این فقط با کار فرهنگی و جنگ نرم قابل درمان است.
بنابراین وزارت خانه امور خارجه به مخالفین توصیه می کند که فقط با بوس و دسته گل مخافت خود را ابراز کنند.

پای نوشت :   این متن , طنز انتقادی می باشد

خوب حالا که بخور بخوره و مجلس هم گه خورده سردار توهم بگو که گه خوردی





رئیس قوه قضائیه با اشاره‌ای ضمنی به پرونده فائزه هاشمی گفت: شنیده‌ام یکی از دوستان بیان داشته است که اگر نیم‌روز فلانی[فائزه هاشمی] را به زندان بیندازند، ریشش را خواهد تراشید؛ من به آن عزیز می‌گویم که مطمئن باشید چند وقت دیگر که محاسنتان بلند تر می‌شود قطعا باید همه آن‌ها را بتراشید![خنده حضار]
چندی پیش سعید قاسمی با اشاره به حکم هشت ماه زندان و ۶۰ ضربه شلاق عامل اهانت به فائزه هاشمی گفت: «اگر چنین حکمی را برای فائزه بریدند و نصف روز این خانم زندان رفت، من ریشم را می‌تراشم!»

 محمود احمدی نژاد در پاسخ این سوال بهمن کلباسی که پرسید در مجلس ایران پرسیدند که اینهمه آدم اینجا چکار می کنند و چرا ۱۶۰ نفر همراهتون هستند؟ گفت: " گه خوردند "!

خوب حالا که بخور بخوره و مجلس هم گه خورده ,سردار توهم بگو که گه خوردی
خلاصه سردار یا باید بگی گه خوردی یا گه را به خوردت خواهند داد مانند سعید امامی ولی با این فرق که به سعید امامی واجبی دادن خورد و ریق رحمت را سر کشید ولی به تو گه می دهند بخوری که بگویند سردار به قولش وفا کرد و خودش گه را نوش جان کرد و ریق رحمت را سر کشید.
البته سردار قاسمی بعید نیست که  صادق لاریجانی فقط فائزه را فرستاده زندان تا ریشت را بزنی ولی حالا که بخور بخور است و مجلس هم گه خورده تو هم بگو که گه خوردی تا  تیر لاریجانی به سنگ بخورد .

پاسخ میرزاده عشقی به نمایندگان مجلسی که گه خوردند


در خصوص پاسخ احمدی نژاد به بی بی سی در خصوص اعتراض مجلس ایران به صدور 160 ویزا برای همراهنش که گفته:" گه خوردند " بشنویم پاسخی را بر اساس شعر بروز شده  میرزاده عشقی در سال 1391

 آن مجلس و رئیس مجلسی که گه خوردند               
 به رئیس جمهور و رهبرش  باید رید

بعدازاین بر رئیس مجلس وفرق سرش باید رید

 به چنین مجلس و بر کر و فرش باید رید

به حقیقت در عدل ار در این بام و در است
 به چنین عدل و به دیوار و درش باید رید



آن‌که بگرفته از او تا کمر مجلس را گه
 به مکافات الی تا کمرش باید رید



رهبر دولت ایران اگر این بی شرف است
 بر چنین دولت و رئیس دولتش  باید رید



به خامنه ای نتوان کرد جسارت اما


 آن‌قدر هست که بر ریش خرش باید رید

این حرارت که به خود احمدی نژاد دارد


 تا که خاموش شود بر شررش باید رید

 خبرگزاری مهر نوشت تذکر کتبی مجلس


 احمدی گفت که گه خورده و بر سرش باید رید

گر ندارد ضرر و نفع صادق لاریجانی
 از توک پاش الی مغز سرش باید رید



ار رَود علی لاریجانی به مجلس گاهی


 احتراماٌ به سر رهگذرش باید رید

نوشته ای از :طنز نویس 2012

۱۳۹۱ مهر ۴, سه‌شنبه

خامنه ای گفت اوه اوه و آخ آخ ,احمدی حالا یک گهی خورد شما کشش ندهید


خامنه ای گفت: اوه اوه , آخ آخ ,جدی می گید, احمدی حالا یک گهی خورد شما کشش ندهید.
احمدی نژاد گفت :به جان امام مقوایی اون ممه را لولو برد و حالا مجلس یک گهی خورد و رهبر شیعیان جهان هم گفت که حالا شما لااقل کشش ندهید.
به هر حال چه احمدی نژاد گفته باشد اوخ اوخ یا اوه اوه یا وای وای یا جون جون اما ما می گیم نه تنها مجلس گه خورد بلکه خامنه ای و احمدی نژاد هم گه خوردند.

احمدی نژاد گفت اوه اوه گه خوردند و سندش هم موجود است



احمدی نژاد گفت اوه اوه گه خوردند و سندش هم موجود است

۱۳۹۱ شهریور ۱۶, پنجشنبه

خشمی که تکثیر می شود


اعلام همبستگی با پناهجویان اعتصابی در بندر کاله:
شادیم که صدای اعتراض پناهجویان مرزهای کشور آلمان را در نوردیده و از هر کجایی بانگ اعتراض برخاس
ته است و از هر کجایی به گوش می رسد. از ترکیه تا بلغارستان ، از فرانسه تا انگلستان ، از دانمارک تا یونان و استرالیا و اینک در بندر کاله صدای حذف شدگان و ستم دیدگان به مثابه یگانه صدای حقیقت به گوش می رسد.
آری! ستم کشیدگان از هم می آموزند و الگوهای اعتراض شهر به شهر و کشور به کشور تکثیر می شود. در برابر ستم ستمگران و بالا دستی ها ، ما فرودستان ، ما هیچ شدگان و نابوده گان حق داریم متحدتر شویم. در مقابل مرز های جداکننده ی بالا دستی ها ، خشم ما مرزها را می شکند تا به مقاومتی واحد بدل شود. آنها که در چند سال اخیر با مستحکم تر کردن مرزهای جهان شمال در برابر مردم جنوب ، دشوارتر کردن قوانین پناهندگی و افزایش فشار بر پناهندگان و مهاجرین گمان می کردند ، ملت واحد متمدن شمال را حفظ خواهند کرد ، اینک می دانند که جوانه های مقاومت و مبارزه از خاک بیرون زده است. راهی طولانی در پیش روست . این را به خوبی می دانیم اما در پیمودن این راه به رغم تمامی مشکلات و سختی‌ها هیچ تردیدی نداریم. این را باید بدانند.

پناهجویان اعتصابی در آلمان

مقاومت و مبارزه

۱۳۹۱ مرداد ۳۰, دوشنبه

بگذار تا بال بگشایم همچو پرنده های آسمان


منبع عکس فیس بوک

بگذار تا بال بگشایم همچو پرنده های آسمان

بیانیە اعلام اعتصاب غذای نامحدود از طرف غلامرضا شیردم پناهندە سیاسی کرد در ترکیە



نهادهای مدنی،رسانەهای گروهی، احزاب و فعالین سیاسی، شخصیتها و سازمانهای دفاع از حقوق بشر!
من وخانواده م که پناهده سیاسی کرد کە در زمرە قربانیان خشونت و سرکوب جمهوری اسلامی ایران هستیم، سالهای زیادی از عمر و زندگی خود را در بی حمایتی و بلاتکلیفی کامل در ترکیه ‌بسر می بریم. علاوە بر این با وجود اینکه مدتها از گرفتن قبولی

پناهندگی ما می‌گذرد اما در نهایت کم توجهی و تبعیض کمیساری عالی پناهندگان سازمان ملل متحد(یو ان اچ سی آر) جهت انتقال به کشور امن با مشکلات معیشتی، روحی و بخصوص امنیتی فراوانی نیز مواجه شده‌ایم. لازم به ذکر است که با وجود درخواستهای متعدد هیچگونه تغییری در جهت انتقال ما به کشور انی صورت نگرفتە و گاهی نیز به ما ابلاغ شده که به دلیل سیاسی بودن پروندەهایمان هیچ کشوری حاضر به پذیرفتن ما نیست. بدیهی است کە این رویکرد کاملا مغایر با اصول و قوانین این کمیساریا می‌باشد کە در جهت کمک بە پناهندگان سیاسی اهداف و وظایف آن تعیین شدە است. لذا پس از گذشت چند سال بی‌ توجهی یوان نسبت به وضعیت ما به ناچار و بعنوان آخرین امکان و راە باقی ماندە برای رساندن صدای حق طلبی خود و اعتراض بە تبعیض و دوگانگی که بر ما روا داشته شده است از تاریخ پنجشنبه16 اوت جاری(٢٠١٢/٨/16) در جلوی دفتر مرکزی کمیساریای عالی پناهندگان در آنکارا تحت تهدیدها و مشکلات شدید امنیتی شروع به اعتصاب غذا به صورت نامحدود کردەام.
ما بار دیگر تاکید می کنیم کە شعبە ترکیە کمیساریای عالی پناهندگان کە خود میبایست مدافع پناهندگان و پناهجویان سیاسی و اجتماعی باشد، در سالهای اخیر بدلیل سیاستهای غلط در قبال پناهجویان سیاسی بارها مسبب این شده است که پناهجویان برای بدست آوردن حقوق خود دست بە اعتصاب زدەاند. من و خانواده ام نیزنمونه‌ای از پناهجویان سیاسی مورد تبعیض قرار گرفته هستیم که به ناچار، دست به اقدامات خطرناک و مضر برای سلامتی‌ خود زدەام، بهمین دلیل نیز در این رابطە هر گونە مسئولیتی را متوجە این نهاد حقوق پناهندگی میدانیم.
تنها خواست من اعتصاب کننده رسیدگی بە امر انتقال بە کشور امن است. امکان زندگی توام با امنیت در هر کشوری از ابتدائی‌ترین حقوق یک پناهنده به شمار می رود، لذا تا تحقق این خواستە برحق و ابتدایی، ما تحت هیچ شرایطی از موضع خود عقب‌نشینی نخواهم کرد.
از رسانەها، نهادها و شخصیتهای فعال در زمینهٔ حقوق بشر درخواست می‌کنیم که صدای حق طلبی ما را که نمونه‌ای از صدای جامعە مدنی و سیاسی در تبعید است به گوش مراجع مربوط رسانده و با حمایتهای خود ما رایاری رسانند. باشد تا زمینه‌ای برای انجام وظایف کمیساریای عالی پناهندگان و رفع تبعیض از پناهندگان سیاسی کرد فراهم شود.

۱۳۹۱ مرداد ۲۹, یکشنبه

پاسخ میرزاده عشقی2012 به پوتین و کلیسا یش




دادگاهی در مسکو سه دختری را که در کلیسای جامع این شهر به اجرای موسیقی و رقص پرداخته بودند به اتهام «اغتشاش با انگیزه ضدمذهبی» مجرم شناخت و هر یک را به دو سال زندان محکوم کرد.

پاسخ میرزاده عشقی 2012 به پوتین و کلیسا یش برای زندانی کردن اعضای گروه موسیقی پانک راک در روسیه به مدت  دو سال



بعدازاین بر پوتین وفرق سرش باید رید
به چنین دولت و برکر وفرش باید رید
به حقیقت درعدل ار دراین بام ودر است
به چنین عدل وبه دیوارودرش باید رید
آن‌که بگرفته از او تا کمر روسیه را گه
به مکافات الی تا کمرش باید رید
رهبر دولت روسی اگر این بی شرف است
بر چنین دولت و کلیسایش  باید رید
به خود اسقف اعظم نتوان کرد جسارت اما
آن‌قدرهست که بر ریش خرش باید رید
این حرارت که به خودماریانا سیرووا دارد
تا که خاموش شود بر شررش باید رید
جام نیوز گفت مسلمان میانماری مرد
بر چنان جام و نیوز و خبرش باید رید

آن نویسنده بی مدرک تحمیلی  نیوز

ازتوک پاش الی فرق سرش باید رید
گرندارد ضررو نفع  دیمیتری مدودف
بهراین ملک به نفع و ضررش باید رید
ار رَود آلکسی پوشکوف به مجلس گاهی
احتراماٌ به‌ سر رهگذرش باید رید

پای نوشت :این شعر طنز انتقادی بر پایه شعر میرزاده عشقی بروز شده است و توسط 
revenant  یکی از کاربران بالاترین ادیت شده است که از ایشان سپاس گذارم.
نکته دیگر آنکه ,در مورد مطلب جام نیوز  مدونا به عنوان یک خواننده از همکاران جوان خواننده پانک راک یعنی گروه موسیقی «پوسی رایوت» دفاع کرده است ولی نویسنده جام نیوز شاکی است که چرا  آن ها که در موارد مشابه و به مراتب دردناک تر مثل کشتار مسلمانان میانمار یا بحرین سکوت می کنند، این بار مجبور به واکنش شده اند! که باید گفت گوز به شقیقه چه ربطی دارد ?در واقع تلاش کرده است 2 موضوع بی ربط را به هم ربط دهد.در واقع نویسنده آن اوج حماقت و وابستگی ایران به روسیه را نشان می دهد و چون روسیه به رهبری پوتین از برنامه هسته ای جمهوری جنایتکار اسلامی دفاع کرده است پس برای جبران تلاش می کنند که به هر قیمتی از پوتین دفاع کنند و تازه جالب است که حرفی از کشتار مسلمانان در سوریه نمی زنند.
نویسنده جان نیوز در ادامه می نویسد : " گفتنی است محاکمه این سه خواننده دستاویز رسانه های غربی علیه روسیه و پوتین شده است. رسانه های غربی، که از حمایت پوتین از برنامه صلح آمیز هسته ای ایران و به خصوص حمایت وی از سوریه و وتو کردن قطعنامه ها علیه سوریه خشمگین شده اند؛ به جنجال رسانه ای برای مرعوب کردن پوتین روی آورده اند. اصل این ماجرا و حضور سه دختر در کلیسا و خواندن ترانه اعتراضی علیه پوتین و بعد جنجال های رسانه ای، بیشتر صحنه سازی به نظر می رسد تا به این ترتیب فشارها را بر روسیه برای عدم حمایت از سوریه افزایش دهند." ببینید که چه ادعای مزخرفی می کنند فقط به خاطر اینکه به هر قیمتی از پوتین حمایت کرده باشند.


نوشته ای از :طنز نویس 2012


لینکهای مرتبط از همین وبلاگ در باره گروه موسیقی پوسی ریوت:



خواهان آزادی زنان آنارشیست گروه موسیقی «پوسی ریوت»شویم

 

با سازماندهی اعتراضات ,خواهان آزادی گروه موسیقی پانک راک «پوسی ریوت» شویم

 

چگونه از سه فعال فمینیست ضد پوتین حمایت کنیم 

 

 ضمنا هرگز حمایتهای همه جانبه پوتین و شرکا را در دفاع از جمهوری اسلامی فراموش نکرده و فراموش نکرده ایم و به درستی در روز قدس 2009 مردم شعار مرگ بر روسیه می دادند.

۱۳۹۱ مرداد ۲۶, پنجشنبه

اعتصاب غذای 4 پناهنده سیاسی در ترکیه

اعتصاب غذای 4 پناهنده سیاسی در ترکیه

پناهندگان اعتصابی
پنج شنبه 16 اوت 2012
بدینوسیله به اطلاع نهادهای مدنی،احزاب و فعالین سیاسی،شخصیتها و سازمانهای دفاع از حقوق بشر میرساند که ما چهار تن‌ از پناهندگان سیاسی ایرانی‌ که به ترتیب ۹ و ۶ سال از بلاتکلیفی ما در ترکیه می‌گذرد با وجود اینکه بیش از ۴ سال فقط از گرفتن حق پناهندگی ما می‌گذرد اما با کم توجهی کمیساری عالی پناهندگان سازمان ملل(یوان) جهت انتقال ما به کشور امن مواجه شده و با مشکلات معیشتی،روحی و بخصوص امنیتی فراوانی مواجه شده‌ایم و لازم به ذکر است که با وجود درخواستهای متعدد هیچگونه تغییری در جهت جایگزینی ما صورت نگرفت و گاهان به ما ابلاغ شده که به دلیل سیاسی بودن پرونده مان هیچ کشوری حاضر به پذیرفتمان نیست و این کاملا مغایر با اصول و قوانین این کمیساریا می‌باشد. لذا پس از گذشته چندین سال بی‌ توجهی و بی‌ اهمیتی یوان نسبت به وضعیت مان به ناچار برای رساندن صدای حق طلبی خودمان و مبارزه با تبعیض و دوگانگی که بر ما روا داشته شده است از تاریخ ۲۰۱۲/۰۸/۱۴ در جلوی دفتر مرکزی این کمیساریا در آنکارا تحت تهدیدها و مشکلات شدید امنیتی شروع به اعتصاب غذا به صورت نامحدود کرده و تا اقدامات لازم جهت انتقال ما بصورت رسمی‌ به کشور سوم که همانا یکی‌ از ابتدائی‌ترین حقوق یک پناهنده به شمار میاید صورت نپذیرد تحت هیچ شرایطی از موضع خودمان عقب‌نشینی نخواهیم کرد.در پایان از تمامی سازمانها،احزاب سیاسی و شخصیتهای فعال در زمینهٔ حقوق بشر درخواست می‌کنیم که صدای حق طلبی ما را که همانا نمونه‌ای از جامعه سیاسی در تبعید می‌باشم به گوش مراجع مربوط رسانده و با حمایتهای خود ما را از این وضعیت وخیم و دردناک نجات داده ،باشد زمینه‌ای برای خوش رفتاری کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل با پناهندگان،بلاخص پناهندگان سیاسی فراهم شود.
این کمیساریا به ظاهر خود را مدافع پناهندگان و پناهجویان می‌داند اما در سالهای اخیر بدلیل سیاستهای غلط در قبال پناهجویان سیاسی بارها مسبب این شده است که پناهجویان برای بدست آوردن حقوق خود دست به عملکردهای خطرناک و مضر برای سلامتی‌ خودشان بزنند و ما نمونه‌ای از پناهجویان سیاسی مورد تبعیض قرار گرفته می‌باشم که به ناچار دست به اعتصاب غذا می‌زنیم. با قدردانی فراوان

۱-کامران عبدالله زاده فرد ثبت‌نام:۲۰۰۶

۲-بهزاد میرخان پور ثبت‌نام:۲۰۰۳

۳:شاجان عبدالله زده فرد

۴:فاخر عبدالله زده فرد

تلفن تماس 00905064241077

۱۳۹۱ مرداد ۱۸, چهارشنبه

ناطق نوری: یا علی گفتن رهبری هنگام تولد، مزخرف است


ما هم که همین را گفتیم و تاکید کردیم که نه تنها مزخرف گفته آیت الله سعیدی بلکه چیز مالی رهبرو را هم کرده , که البته سئوالاتی از مرجع تقلید شیعیان جهان آیت الله علی خامنه ای نیز در این باره پرسیدیم که :
1- امام خامنه ای , با توجه به اینکه شما آیت و نشانه خدا هستید چرا موقع تولد یا الله نگفتید ?
2- هر کس مانند سید علی موقع تولد یا علی نگوید حکمش چیست ?
3- آیا هر کس مانند سید علی موقع تولد یا علی نگوید مسلمان است یا کافر است و آیا ریختن خونش مباح می باشد ?
4- آیا علی ابن ابی طالب نیز موقع تولد یا علی گفت ? اگر امام علی یا علی گفته است منظورش شما بوده اید یا خودش ?اگر امام علی نیز موقع تولد یا علی نگفته است پس حکمش چیست ?
5- آیا اگر کسی موقع تولد یا علی بگوید معجزه محسوب می شود ?  اگر معجزه محسوب می شود این معجزه کار خدا است یا کار رحم یا کار بچه متولد شده یا کار امام علی یا کار قابله یا کار اسپرم  محسوب می شود?
6-  آنانی که یا علی گفتن خامنه ای را موقع تولد شنیده اند و با این حال به او ایمان نیاورده اند و تا امروز سکوت کرده اند و زبانشان در کونشان بوده است حکمشان چیست ?
7- آیا امامان پس از امام علی نیز موقع تولد یا علی گفته اند اگر نگفته اند حکمشان چیست ?
8- آیا اگر کسی موقع زایمان بگوزد و بچه اش یا علی بگوید حکمش چیست ?
9- با توجه به دروغگوئی وچیز مالی شما توسط حجت الاسلام محمد سعیدی آیا ایشان را به عنوان جانشین خود به رسمیت می شناسید ? 

البته الان این سئوال طرح است که آخوند هایی که سکوت کردند تا الان زبانشان در کجایشان بوده است ?و دیگر اینکه اگر توبیخ شدند از چی توبیخ شدند و علت دروغگویی سعیدی چی بوده است و چرا زندانی و خلع لباس نشده اند?


نوشته ای ازمرجع تقلید طنز نویسان مذهبی




حجت الاسلام محمد سعیدی علاوه بر امامت جمعه قم، عهده دار سمت ریاست شورای فرهنگ عمومی استان قم و ریاست ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منكر این استان نیز هست. از آذر ماه سال 89 وی علاوه بر سمتهای فوق از سوی خامنه ای به تولیت آستانه حضرت معصومه و مراكز و مناطق وابسته به آن منصوب شده است. وی از سال 79 تا كنون عضو هيات امناي مسجد جمكران نيز هست.

۱۳۹۱ مرداد ۱۷, سه‌شنبه

رابطه فرح دیبا با مذهب


فرح دیبا (زادهٔ ۲۲ مهر ۱۳۱۸ در تهران) سومین همسر محمدرضا  است.پس از انقلاب ۱۳۵۷، فرح دیبا ایران را به همراه همسرش محمدرضا  ترک کرد و پس از اقامت در چندین کشور، تا درگذشت همسرش در مصر، در کنار او بود.فرح دیبا و محمدرضا  دارای ۴ فرزند به نام‌های رضا, فرحناز، علیرضا و لیلا شدند که از این میان لیلا و علیرضا را در اثر خودکشی به ترتیب در سال‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۹ از دست دادند.
 فرح دیبا تنها فرزند فریده قطبی و سهراب دیبا بود. فریده قطبی مادر فرح دیبا اهل لاهیجان در گیلان بود و از تبار صوفی و دانشمند علوم دینی، قطب‌الدین شریف لاهیجی بود. پدربزرگ پدری وی سفیر ایران در روسیه و هلند بود.پدر فرح دیبا سهراب دیبا، فرزند سید مجتبی دیبا، از خانواده های سرشناس آذربایجان، اهل تبریز بود. وی در دانشکده افسری سن پترزبورگ به تحصیل پرداخت. پس از انقلاب اکتبر به فرانسه رفت و در آنجا دیپلم متوسطه خود را گرفت.(برای اطلاعات بیشتر می توانید به ویکی پدیا مراجعه کنید لطفا)

در سایت رنگین کمان مقاله ای در خصوص دیدگاهها و فعالیت های غیرسکولار فرح دیبا به قلم رضا رحیمی منتشر شده است که در اینجا به بخشی از آن نگاهی می اندازیم

فرح پهلوی و پروژه سلطنت اسلامی!



farah 01رضا رحیمی
این روزها از مسلمانی محمدرضا شاه پهلوی و از خرافه گرایی و اسلام زدگی اش زیاد سخن میرود. اما از سیاست اسلامی همسر وی، کمتر سخن گفته می شود؛ عقایدی که فقط در حوزه شخصی شاه و فرح باقی نمانده بودند و در تصمیم گیریها و چیدمان نیروهایشان نیز به چشم می خورد.
02
از جمله افرادی که می توان از آنها به عنوان شاه کلید و تئوریسین پروژه سلطنت اسلامی یاد کرد، سید حسین نصر است. وی از خانواده علمای شیعه است. شیخ فضل الله نوری نیای مادری او بود، و اعدام شیخ، خاطره تلخ خانوادگی او محسوب می شود. وی در این باره می گوید: «این واقعه خانواده مادرم را عمیقا متاثر ساخت. تاثیری روانی که بسیاری از اعضای این خانواده از آن رنج می بردند... از این رو من در زمینه مطالعات دینی از جانب خانواده مادرم هم میراث دینی بسیار عظیم و هم آسیب روانی را در خود احساس می کردم.» و شگفتا که میراث دار «شیخ مشروطه کش» از دربار پهلوی سر در میاورد، لقب سفیری شاهنشاه را دریافت می کند، و حتی پیشنهاد وزارت نیز به او می شود، و در نهایت رئیس دفتر فرح پهلوی می شود.
03
مینو صمیمی‌ که‌ آن زمان‌ در دفتر فرح‌ بود می‌ نویسد: «انتصاب‌ دکتر نصر به‌ این‌ سمت‌ البته‌ جز ضرورت‌ چرخش‌ تشکیلات‌ تحت‌ سرپرستی‌ ملکه‌ به‌ طرف‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ تعبیر دیگری‌ نداشت‌.» بیراه نبود که سید حسین نصر درباره پروژه سلطنت اسلامی می گوید: «احساس می کردم که تنها کسی بودم که می توانستم همچون میانجی به ایجاد موقعیتی کمک کنم که در آن مثلا آیت الله خمینی با شاه مصالحه کنند و نوعی حکومت سلطنتی اسلامی بر پا شود که در آن علما نیز درباره امور مملکتی اظهار نظر کنند اما ساختار کشور دچار تحول نشود.»
رویکرد سنت گرایانه فرح پهلوی سبب شد که وی در سال ۱۳۵۲ انجمنی به نام «انجمن شاهنشاهی فلسفه» ذیل بنیاد فرح تشکیل دهد و مدیریت آن را به حسین نصر واگذار نماید. هدف این انجمن «تجدید حیات‌ زندگی‌ فکری‌ سنتی‌ ایران‌ اسلامی‌« قید شده بود. جالب آنکه خود حسین نصر نیز به عنوان یکی از متفکران «اسلام سنت گرایانه» و از «منتقدان جدی مدرنیته» شناخته می شود. نصر یکی از مهمترین مبلغان «بحران» و «شکست» و «سقوط» و «بن بست» و «پایان» غرب بود. از جمله آثار سید حسین نصر می توان به این موارد اشاره کرد: جوان مسلمان و دنیای متجدد/اسلام و تنگناهای انسان متجدد/آرمان‌ها و واقعیات اسلامی/هنر اسلامی و معنویت/مقدمه‌ای بر اصول جهان‌ شناسی اسلامی/محمد، مرد خدا/مکهٔ مکرمه و مدینهٔ منوره/دین و نظام طبیعت/هنر مقدس در فرهنگ ایرانی/سنت عقلانی اسلامی در ایران.
04
برای خواندن ادامه مطلب لطفا به سایت رنگین کمان  مراجعه کنید.

به نوشته ویکی پدیا 
سید حسین نصر (۱۹ فروردین ۱۳۱۲ در تهران) فیلسوف و متأله ایرانی و استاد علوم اسلامی در دانشگاه جرج واشنگتن است که مقالات و کتب دانشگاهی بسیاری را به رشتهٔ تحریر درآورده‌است.[۱]
 سید حسین نصر در سال ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد. پدرش، سید ولی‌الله، همانند پدربزرگش پزشک دربار بود و اهل کاشان. او از جانب مادر نوادهٔ شیخ فضل‌الله نوری است. عمده نیاکان نصر از روحانیون سرشناس بوده‌اند. [۲]
 ............به دلیل روابط نزدیک دکتر نصر با فرح پهلوی و نقش او به عنوان مشاور فرهنگی شاه در اواخر دوران پهلوی دوم، دکتر نصر نهایتاً در گیرودار انقلاب ایران به مشکلاتی جدی برخورد کرد.......

برای خواندن کل مطلب به ویکی پدیا مراجعه کنید لطفا

بنابراین یکی از دلایل علاقه مندی فرح به مذهب ارتباط نزدیک  خانواده مادری او  با مذهب بوده است.

به نوشته ویکی پدیا

قطب‌الدین شریف لاهیجی

 محمد بن علی بن عبدالوهاب شریف دیلمی اشکوری لاهیجی معروف به قطب الدین شریف لاهیجی یا قطب‌الدین اشکوری(مرگ پیرامون ۱۰۸۸ تا ۱۰۹۵ هجری) از علمای امامیه سدهٔ یازدهم هجری و از ریاضیدانان دوره اسلامی به شمار می‌رود. وی در خدمت محقق داماد و برخی از استادان بزرگ آن دوران تلمذ کرد و آثار ارزشمندی از خود برجای گذاشت. از وی چند اثر قرآنی، اخلاقی و عرفانی باقی مانده است.[۱] وی دارای لقب‌های شیخ‌الاسلام، بهاء‌الدین و نیز قطب‌الدین بود.............

 از زندگی قطب‌الدین اشکوری آگاهی چندانی در دست نیست. او همدوره با محدث کاشانی، مجلسی و حر عاملی بوده‌است. استاد نخستینش پدرش بود. همچنین میرداماد از استادان او بوده‌است. فریده قطبی، مادر فرح پهلوی، آخرین شهبانوی ایران و دایی او رضا قطبی از نوادگان قطب الدین لاهیجی هستند..............

برای خواندن کل مطلب به ویکی پدیا مراجعه کنید لطفا


۱۳۹۱ مرداد ۱۵, یکشنبه

گزارشی از ٢٤ ساعت در خواب و بيداری




در بيدارى:
در مقابل کلیسای Dom شهر کلن  آلمان ـ در اعتراض به حمله به شهروندان افغان دریزد٬ جمعیت زیادی دور هم گرد آمده بودند. در بین جمعیت نیزچند نفر از رهبران و اعضا چند حزب کمونیست نیز حضور داشتند که در دست هر 2 نفر از آنان یک پرچم بزرگ حزبی بود که در واقع تبلیغ حزبشان را می کردند و بدین گونه به رقبای حزبی خود نشان می دادند که همچنان با اقتدار وجود دارند.
برای تدارک اين تظاهرات مشترک ابتدا فراخوانى با امضا 9 تشکل
منتشر شد. پس از انتشار اطلاعیه 9 تشکل٬ حزب کمونیست کارگری اعلام کرد که امضا آنها از پای فراخوان خارج شود تا خود بتوانند به تنهایی اعلام تظاهرات کنند و سپس در اطلاعیه ای جداگانه٬ در بخشی از فراخوان خود می نویسند:

" مردم ایران، احزاب، سازمانها و همه انسانهای مدافع آزادی و برابری نباید در برابر این جنایات راسیستی /اسلامیستی جمهوری اسلامی ساکت بنشینند.باید با تمام قوا به این سیاست فاشیستی اعتراض کرد. وظیفه هر انسان شریفی است که نسبت به این جنایات ساکت نماند و در مقابل این اقدامات ضد انسانی، که یادآور سیاست های دوران هیتلر است دست به اعتراض بزند.
تشکیلات کلن حزب کمونیست کارگری ضمن محکوم کردن حملات راسیستی و نژادپرستانه جمهوری اسلامی برعلیه مهاجرانی افعانستاتی مقیم ایران، همه مردم شریف و آزادیخواه و مدافع آزادی و برابری،همه احزاب و سازمانهای مخالف جمهوری اسلامی را فرامی خواند که در متینگ اعتراضی  روز شنبه ۱۴ یولی در شهر کلن شرکت نمایند.

تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری ایران- کلن"
در واقع حزب کمونیست کارگری طوری فراخوان به تظاهرات را مهندسى کرد که مخاطبان سایتشان تصور کنند٬ که اين حزب برگزار کننده متينگ اعتراضى روز شنبه ١٤ يولى است و احزاب٬ سازمان ها٬ گروه های و افراد مستقل مخالف جمهورى اسلامى به فراخوان اين حزب٬ به آکسیون آمده اند. اما همين حذف نام حزب کمونيست کارگرى از ليست مشترک برگزارکنندگان تجمع اعتراضى با استقبال چشمگير افراد مستقل و غير وابسته به احزاب روبرو شد و براى اولين بار بعد از سال ٨٨ ما شاهد جمعيت بسيار زيادى شديم. چه خوش شانسى بزرگى براى احزاب و نهادهاى که فراخوان مشترک دادند!
بعد از اتمام باران و توفان با شروع برنامه٬ حزب کمونيست کارگرى با داشتن چند  نفر در این تظاهرات توانستند در يک عمليات برق آسا مانند شاهپرستان در استکهلم٬ تجمع شهر کلن را به تصرف خود در آورد. با اعتراضات مردم٬ سخنرانان و برگزارکنندگان تجمع و با خواست انسان هاى مدرن و غير سنتى ,حزب کمونيست کارگرى مجبور شد آرم٬ پرچم ها و نام حزب کمونيست کارگرى را از جايگاه سخنرانان دور کنند. در محل تجمع نيز مردم مجبور بودند هر لحظه جاى خود را تغيير دهند که زير پرچم اين حزب قرار نگيرند تا بعد مورد سو استفاده واقع شوند و جزو آدمهاى اين حزب محسوب و مورد عکاسى و فيلمبردارى گردند.
 تعداد زیادی از جوانان آتانوم٬ آنتی فاشیست، آنارشیست و چپ رادیکال از آلمان و از دیگر کشورهای اروپایی „ No Border Camp
“ (کمپین بدون مرز) که از چند روز پیش کارزاری را در حمایت از پناهندگان و علیه قوانین ضد پناهندگی  برگزار کرده بودند، برای اعلام همبستگی با تظاهرات از محل کمپ خود در کنار رودخانه راین بطور جمعی و با مراقبت پلیس بسوی محل تظاهرات آمدند. با ملاحظه ی پرچم هاى حزب کمونیست کارگری در هر گوشه از جايگاه سخنرانان٬ همايش و کارزار کمپين بين المللى نه به مرز٬ دراعتراض به حضور حزب کمونيست کارگرى در اين تجمع و اينکه اين حزب در رابطه با پناهجویان ورتسبورگ رفتارى فاشيستى و منفى داشته است ٬ ابتدا صف خود را جدا کرده و در گوشه ای دیگر تجمع کردند و سپس نماینده ی خود را انتخاب کردند که پیامشان را اعلام کند اما زمانی که یکی از آن جوانان در اعتراض به حضور این حزب اشاره کرد که رفتار این حزب فاشیستی است٬ رفتار و حرکاتى از جانب اين حزب نسبت به اين دو جوان چپ٬ مجرى برنامه و نماينده احزاب و نهادها در اجراع برنامه٬ صورت گرفت که من ترجيح ميدهم آنرا در خواب ديده داشته باشم.

در خواب:

... مینا احدی يکى از رهبران حزب کمونیست کارگری٬ اولین نفری نبود که جوانان چپ را هو نکرد و تودههاى حزب نیز به تبعيت از او٬  آن دو جوانان را اصلا هو نکردند

.  کسی با دست به سینه آن دو جوان نزد و میکروفون را از او نه ربودند و نسبت به دو نفر از کمونیستهای مستقل که برنامه را اداره می کردند با خشونت برخورد نکردند و به سمت آن 2 جوان هجوم نبردند.  مینا احدی بعد از شنیدن این که آن دو جوان چپ به حزب او "حزب فاشیستی" گفتند، شروع به کف زدن کرد و سپس هواداران او نیز شروع به تشویق سخنران

کردند. مینا احدی گفت آفرین به جسارت شما جوانان که نظرتان را در باره  حزب من بدون قید و شرط بیان میکنید، سوای اینکه درست یا غلط باشد که البته سر آن نیز بحث خواهیم کرد و به تعریف فاشیسم نیز خواهیم پرداخت تا شما بدانید در مورد ما و یا دیگر جریانات مشابه ما صدق نمی کند و ما همیشه در مقابل فاشیسم بوده و هستیم، ما هرگز خودمان را به دیگران تحمیل نخواهیم کرد و نمی کنیم. ما هرگز میکروفون را به زور نگرفتیم و نخواهیم گرفت. من فقط زمانی که به من اصرار شود که لطفا شما هم صحبت کنید، سخنرانی میکنم. البته باز هم معمولا نمی پذیرم و خواهش میکنم 
که رفقای دیگر صحبت کنند. من نمی خواهم خود محور باشم یا برای جاه طلبی فقط خود را مطرح کنم و معتقدم حکومت به زور و تحمیل بر مردم به دست نمی آید و ما به حکومت در قلبها اعتقاد داریم. ما تا کنون هرگز حتی به منتقدین خود انگ، اتهام، تهمت و افترا نزدیم و نه خواهیم زد. چون اساس سوسیالیسم ما انسان است و بیشتر از همه چیز حرمت انسان برای ما اولویت دارد. ما اعتقاد به آزادی بی قید و شرط سیاسی داریم و حق شما است که نظر خود را در باره عملکرد هر فرد و هرحزب یا دولتی عنوان کنید. چرا که در برنامه یک دنیای بهتر چنین عنوان شده است: "برقراری حقوق و آزادی های سیاسی و مدنی وسیع، بی قید و شرط و تضمین شده و برابر برای همه. رفع هر نوع تبعیض بر اساس جنسیت، تابعیت، تعلقات قومی، ملی، نژادی و مذهبی، سن، و غیره (یک دنیای بهتر،اصول و چهارچوب عمومی بخش دوم قسمت اول)". به باور ما آزادی یعنی آزادی مخالف، یعنی اینکه شما بعنوان مخالف حزب ما بتوانید پشت میکروفون حرفتان را بزنید. و تازه زمانی که شما چنین ارزیابی در مورد این حزب دارید بعد از تظاهرات با یکدیگر صحبت کنیم تا ببینیم چرا شما چنین نظری را دارید و اعضای این حزب چه عملکردی داشتند که شما چنین ارزیابی نسبت به حزب ما پیدا کردید. امروز اینجا بیش از صد نفر شاهد این اتفاقات بوده اند و مردم قضاوت خاص خودشان را دارند حال در این مورد چه گزارشی نوشته شود، با سانسور یا بی سانسور؟ قضاوت افکارعمومی نسبت به حزب، برایمان مهم است. ما حتی حاضریم که یک نظرسنجی بگذارید و از مردم بپرسید از کدام حزب متنفرند و یا رفتار و عملکرد کدام حزب را انسانی یا غیرانسانی می دانند. اسم حزب ما را بیاورید و خود قضاوت کنید. به هر حال ما مردم را احمق و بی شعور فرض نمی کنیم که امروز اینجا چیزی ندیدند و چیزی نشنیدند. ما نه تنها از هر نقدی در باره حزب استقبال می کنیم،  بلکه سایت های ما پر است از تمام نقدهایی که به ما تا کنون شده است و ما هرگز با رعب و وحشت فضای ترس و دلهره از نقدعملکرد حزب ایجاد نمی کنیم. 

نظام جلالی

۱۳۹۱ تیر ۹, جمعه

کمپانی مترو گلدوین مایر پس از حوادث استکهلم ، آرم خود را از شیر به شترمرغ تغییر داد



کمپانی مترو گلدوین مایر پس از حوادث استکهلم ، آرم خود را از شیر به شترمرغ تغییر داد.

پای نوشت :مطلب طنز است و واقعی نیست

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۳, چهارشنبه

یه روز خوب میاد


 یه روز خوب میاد... که ما به هم منفی ندیم
, به هم، فحش ندیم و با هم دوست باشیم و مثبت بدیم به لینکهای هم... آها مثل کاربرای تو کافه نت ,هیچ کدوممون هم نیستیم بیکار، در حال نوشتن و ارسال لینک تو ایران ,واسه اینکه خسته نشی این بار، من لینک می ذارم، تو مثبت, بعدِ این همه منفی و حذف لینک ب...الاخره پیداش می شه دوستی بین کاربرا، از منفی به لینک ,نمی شه قبرستون ,با گزارش, هیچ حسابی بسته نمیشه! فریاد بزنید کاربرا که بلا به دور! امشب واسمون آرزو بکن , تا جایی که یادمه این سایت همیشه خبر داغ می داد, یه روز خوب میاد که منفی نیست و تو شلوغی ها به جای فحش به هم مثبت می دیم و نظر خوب, همه شنگول و منگولیم و همه چی عالیه, فقط جای رفیقامون که نیستن تو سایت خالیه , خنده می مونه تو صورت و آشنا،  کسی گزارش
نمی ده و منفی نمی ده, دیگه کسی فریاد نمی کنه،قرمز نمی شه,  هیچ کاربری سر حساب بسته نمی ره , سایت,  قتلگاه لینکها نمیشه و حساب بسته نمیشه , وای , مثل تو ویرونم یا اصلاً مثل حساب بسته شده نمـــــی دونم دارم منفجر میشم و این رو می خونم , پیش خودت شاید فکر کنی بی اطلا ع ام ولی یه روز خوب میاد این رو می دونم! ولی یه روز خوب میاد این رو می دونم ,راستی وقتی یه روز خوب میاد، شاید از حساب ما چیزی نمونه جز خوبیها, ناامن و خراب نیست، همه چی امن و امان , بالایارها هم  حساب ومیبندن و میشیم اخراج! هه هه... آسمون، به, چه قشنگه ,کنار حساب کاربر امتیاز بالاست و اعتبار زیاده هیچ کاربری نمی خواد در ره, فقط اگه صبر داشته باشی حلّه ,دست بالایارکوتاست از حساب, نگو اوووه! کو تا فردا اگه نبودم می خوام یه قول بدی بهم که هر کاربری دیدی مثبت بدی بهش ,دیگه هیچ کاربری حسابش بسته نیست هیچ زن آزاده ای حسایش بسته نیست ,همکارعزیزم  کاربرای رفته دارند میاند به سایت آره... برو واسه کاربرا مثبت بده


متن طنز بالا با توجه به متن شعر هیچکس و به سبک زیبای  شعر یه روز خوب میاد نوشته شده است.

از تظاهرات و تجربه سازماندهی موفق آنارشیستها به مناسبت اول ماه مه 2012 می توان آموخت



 برای دیدن 22 عکس مربوط به تظاهرات آنارشیستها لطفا روی این کلیک کنید.
طبق گزارش های رسیده 10 نفر از آنارشیستها توسط پلیس دستگیر شدند و پس از عکس گرفتن از آنها و پرونده سازی آزاد شدند که به احتمال زیاد در ماه های آینده محاکمه خواهند شد و جریمه نقدی باید بپردازند. در عکس ها خشونت پلیس تا حدی دیده می شود بر اساس گفته های شاهدان عینی بر اثر خشونت پلیس و زدن سر یکی از رفقای زن آنارشیست به دیوار سر او به شدت شکست و روانه بیمارستان شد که امیدواریم آسیب مغزی ندیده باشد.رفقای آنارشیستی که از شهرهای اطراف آمده بودند و دستگیر شدند به احتمال زیاد دیگر اجازه نخواهند داشت به این قسمت شهر کلن بیایند.

درتظاهرات امروز اول ماه مه نیز آنارشیستها با گرایشات مختلف آنارشیستی به شکل یک بلوک حضور داشتند.

یک هفته پس از برگزاری تظاهرات اول ماه مه 2011 ,
آنارشیستها با برگزاری درونی چندین جلسه کوچک ( به دلایل امنیتی ) عمدتا چند نفره , که در مکانهای مختلف برگزار می شد, برای چگونگی تظاهرات اول ماه مه 2012 تصمیم گرفتند که برخلاف هر ساله که فقط روز اول ماه  از جلوی اتحاديه سراسرى کارگران آلمان (د. گ. ب)  تظاهراتی آرام و سنتی برگزار می شود برای یک روز قبل از اول ماه مه 2012 اعلام تظاهراتی مستقل کنند و در سایتهای خود و فیس بوک مکان تظاهرات را اعلام کردند ولی هیچگونه اجازه ای از پلیس برای تظاهرات نگرفتند و اینک نیز صفحه فیس بوک که مربوط به این حرکت بود را پاک کردند. ساعت 19.00 امروز دوشنبه اعلام تظاهرات شده بود که من ساعت 19.00 به محل تظاهرات رسیدم ولی تعداد کمی آنجا بودند که بر روی نیمکت های کنار خیابان نشسته بودند و اوضاع عادی نبود و پلیس در تمامی خیابانهای اطراف مستقر شده بود.پلیس طبق معمول کاملا آماده بود.من بر روی نیمکت کنار یکی از آنارشیستها که می شناختم نشستم و او آرام کمی به سمت من آمد و لباس ورزشی پوشیده بود و گفت که تظاهرات اینجا نیست و 1 ساعت دیگر در آنطرف رود راین برگزار می شود و آدرس و توضیحات لازم را داد و من چند قدم از آنجا دور شدم و در نزدیکی آنجا بر روی صندلی های کنار خیابان یک کافه نشستم و فکر کردم که به بهانه چائی خوردن اگر از آنجا آشنایی رد شد خبر دهم چراکه در یک برنامه همبستگی با کارگران ایران این تظاهرات را اعلام کرده بودیم ولی هیچ ایرانی را در آنجا ندیدم که البته شاید به احتمال کم با تاخیر آمده باشند و من به هر حال ندیده باشم.کم کم آنارشیستها تکی یا دو نفره می آمدند و بیشترشان لباسهای معمولی داشتند ولی چهره ها آشنا بود. حدودا ساعت 19.15 تصمیم گرفتم که از مترو زیر زمینی که در آن نزدیکی  بود استفاده نکنم و از ایستگاه بعدی بروم که پلیس متوجه حرکت و جابجائی ما نباشد و در مسیر نیز شاید آشنایی را ببینم و خبر دهم که فقط یک رفیق آشنای آنارشیست را دیدم که به محل تظاهرات می رفت که می خواستم توضیح بدهم به او که دیدم در جریان است و گفت که من اونور آب نمی روم و در همینجا می مانم که دیدیم چندین ماشین پلیس آژیر کشان به سمت محل تظاهراتی که در سایتها اعلام شده است می روند و رفیق ما گفت که ظاهرا همه چیز شروع نشده تمام شد و احتمالا  پلیس حمله کرده به اونجا و شاید هم درگیری چیزی با پلیس پیش آمده باشد که البته نمی دانم چون در آنجا نبودم ولی چون پلیس آژیر کشان به اون سمت می رفت شاید اتفاقی افتاده باشد که نمی دانم ولی باید فردا بپرسم از کسانی که آنجا بودند به هر حال از همدیگر خداحافظی کردیم و او به سمت  مسیر اول تظاهرات که پلیس ها می رفتند ادامه داد و من هم به سمت محل دوم تظاهرات .ساعت 19.40 به محل رسیدم که دیدم کنسرت خیابانی کوچکی است در میدان و تعدادی از آنارشیستها آنجا بودند که دیدم یکی از ایرانی های نسل اول هم اونجاست. پرچمهای آنارشیستی را کاملا پوشانده بودند و در کیسه های رنگی قرار داده بودند و پرچم ها را بدون دسته در ساکهای دستی گذاشته بودند و خود من نیز از دسته های جارو و طی استفاده می کنم و خود پرچم را بدون دسته آن در کیف خودم قرار می دهم و هر جا که پلیس شروع به دستگیری می کند من چوب جارو را در خیابان می گذارم و پارچه پرچم را جمع می کنم و گاهی فقط پرچم را در کیفم دارم و در مسیر تظاهرات با خریدن یک دسته جارو از آن به عنوان دسته پرچم استفاده می کنم البته از این به بعد دسته جارو را همراه با سر جارو با خود می برم و زمانی که تظاهرات شروع شد سر جارو را باز می کنم و تبدیل به پرچم می کنم و هر وقت فضا پلیسی شد پرچم را جمع می کنم و سر جارو را وصل می کنم .چراکه یک فردی که جارو نو به همراه دارد بیشتر طبیعی جلوه می کند و بارها با خرید از اولین فروشگاه توانسته ام از سد پلیس عبور کنم چراکه کسی که کیسه خرید یک فروشگاه را دارد کاملا طبیعی جلوه می کند بنابراین باید محل تظاهرات در مراکز خرید باشد که هم بازتاب خبری خوبی پیدا کند و هم در بین جمعیت بتوان در صورت لزوم خود را استتار کرد و از محاصره پلیس خارج شد.امروز ساعت 20.00 تظاهرات شروع شد و یکی,  یکی پرچمها از کیف های دستی خارج شد و لباسهای سیاه پوشیده شد و صورتها با دستمال پارچه ای و کلاه ,بسته و استتار شد( البته نه همه ) و یکی, یکی از میان جمعیت خارج شدیم و به تظاهرکنندگان پیوستیم و مسیر تظاهرات به سمت اداره پلیس آغاز شد و یکدفعه اداره پلیس با یک تظاهرات آنارشیستی آن هم مقابل اداره پلیس روبرو شد که 2 پلیس با تعجب به جمعیت تظاهر کننده نگاه می کردند . در طول مسیر تعدادی از تظاهرکنندگان ترقه و فش فشه می زدند و به سمت پلیس هایی که دم در ایستاده بودند یک ترقه زدند که آن 2 پلیس خیلی ترسیدن و از جا پریدن و دستشان نزدیک اسلحه کمری بود با اینکه می دانند خطری آنان را  تهدید نمی کند و تظاهرکننده ها صلح آمیز تظاهرات می کنند . بعد از رد شدن از مقابل پاسگاه پلیس به اولین خیابان پشت اداره پلیس رفتیم و در واقع مسیری را که آمده بودیم تا اندازه ای از خیابان دیگری برگشتیم و در مسیر تظاهرات بر علیه سرمایه داری و فاشیسم و دولتها و سیاستهای رفرمیستی د گ ب که وابسته به احزاب دولتی است شعار داده شد به اضافه شعار همبستگی جهانی و....پلیس کاملا قافلگیر شده بود. به گفته یکی از رفقا حدود 70 تا 80 نفر در محل اولیه تظاهرات بودند و همین تعداد نیز در تظاهرات دوم بودند.از آنجائیکه پلیس در خیابانهای اطراف محل اعلام شده متمرکز شده بود و محل دوم و مسیری که طی شد نامشخص بود پلیس کاملا غافلگیر شده بود و نمی دانست که به کدام سمت خواهیم رفت و چگونه می تواند ما را در محاصره قرار بدهد.بعد از 15 دقیقه اولین ماشین پلیس به پشت سر ما رسید که بعد از 20 دقیقه که از آغاز تظاهرات گذشته بود بر تعداد ماشین های پلیس در اطراف ما افزوده شد و فضا بسیار پلیسی شد و یکی از رفقا با دوچرخه خودش را به ما رساند و گفت که همه جا را دارند می بندند که با رسیدن به اولین کوچه به دو قسمت تقسیم شدیم و ما از خیابان اصلی به کوچه فرعی رفتیم و در طول مسیر رفقا شروع کردند به تغییر و تعویض لباس های خود و من نیز باید در تظاهراتهای بعدی اینچنینی یک لباس با رنگ دیگری با خودم داشته باشم تا بتوانم آن را عوض کنم.البته رفقای دختر راحتر بودند و برخی با درآوردن لباس سیاه و داشتن لباس شیک و تابستانی بسیار طبیعی تر به نظر می رسیدن و براحتی از بین پلیس رد می شدند.البته من هم به دلیل خارجی بودن کمتر مورد شک پلیس واقع می شوم و همیشه در تظاهراتها ظاهری معمولی دارم و در بین راه فورا در یک فروشگاه خرید می کنم و در دستم می گیرم.بعد از رسیدن به انتهای کوچه روبروی ما یک مغازه که دارای اجناس آفریقایی است در حال بستن بود و چند تا خانم از آشنایان مغازه دار دم در ایستاده بودند و متوجه ما 30 یا 40 نفر شدند که پلیس به دنبالشان است و کمی ترسیدن و خانم ها با زبان خودشان فریاد زدند که در مغازه را ببندید و کسی را راه ندهید که من به سمت آنها آمدم و گفتم که دوستان من هستند و نترسید چراکه به هر حال گاهی بعضی از خارجی ها در چنین مواقعی می ترسند که نکند ضد خارجی باشند و وقتی من را دیدند خیالشان راحتر شد ولی با اینحال من را راه دادند و در مغازه را بستند که به دنبال تظاهرکنندگان پلیس وارد مغازه نشود که البته در حال بستن مغازه نیز بودند و من کمی برای آنها توضیح دادم و یک قوطی آب میوه آفریقایی خریدم و از مغازه خارج شدم که همان موقع یک ماشین پلیس سر رسید ولی خارجی بودن من و نوشیدنی که در دست داشتم و لباس معمولی باعث شد که به من شک نکنندو در همان نزدیکی سوار اتوبوس شدم و پلیس در آنجا شروع به کنترل کسانی کرد که در خیابان بودند و اتوبوس در همین مسیر حرکت کرد و من بعد از یک استگاه پیاده شدم.پلیس به مقدار زیاد در تمام خیابانها دیده می شد و چندین برابر ما پلیس بود و ترامواها حرکت نمی کردند و باید پیاده از آن منطقه دور می شدیم.من دوباره به درون یک فروشگاه بزرگ شدم و مدتی را مشغول خرید کردن شدم و با خرید یک گلدون گل, خربزه , نوشیدنی و خرید یک کیسه پلاستیکی فروشگاه از منطقه پلیسی عبور کردم و مرتب از هر خیابانی ماشین پلیس عبور می کرد و بدنبال دستگیری آنارشیستها بودند که البته چنانچه کسی دستگیر شود معمولا پس از چند ساعت آزاد می شوند و قائدتا جریمه مالی می شوند و برایش پرونده درست می کنند.
در طول مسیر تظاهرات بعضی از رانندگان برای ما بوق می زدند و ما را تشویق می کردند و دست تکان می دادند و بعضی از عابرین پیاده نیز ما را تشویق می کردند

ساعت 21.30 به محل اول تظاهرات رفتم که اگر کسی آنجاست به آنها بپیوندم که کسی آنجا نبود. به هر حال این دومین تجربه من هست که این همه آنارشیست که شدیدا تحت نظر پلیس هستند توانستند به یکدیگر با اشکال گوناگون خبر رسانی کنند بدون آنکه پلیس متوجه شود و تازه پلیس را هم غافلگیر کنند و تجربه دیگر در رابطه با كنسولگري جمهوري اسلامي در فرانکفورت آلمان بود که  با زنجیر انسانی و قفل بسته شد.به هر حال با اینکه اینهمه کنترل پلیس وجود دارد می توان با تشکیل گروه های بسیار کوچک و ارتباطات خاص و سبک کار آنارشیستی دست به اقدامات سیاسی تاثیر گذار زد.متاسفانه به دلایل امنیتی نمی توان به بسیاری از شیوه های کار اشاره کرد تا بتوان از تجربیات یکدیگر استفاده کنیم و در نوشتن همین متن به بسیاری از مسائل عمدا اشاره نکرده ام.


متن بالا گزارش یک شاهد عینی در تظاهرات است

۱۳۹۱ اردیبهشت ۷, پنجشنبه

طرح و سمبل آنارشیستی توسط هنرمندان ایرانی


طرح بالا کاری زیبا و ارزشمند از  Roxana Talaremi






طرح دوم کاری زیبا و ارزشمند از


Hamed Azimi



طرح بالا کاری زیبا و ارزشمند از Volek Vagrant

۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

بهروز سورن: جمهوری اسلامی و تاخت و تاز در دنیای مجازی


این نوع از فعالیت حتی در مقام مزدوری و خدمت به حاکمان اما در انظارعمومی و بخودی خود ناپاک است. تعرض به حقوق انسانها برای حرف زدن و اندیشیدن در هر شکل آن ناپسند است. هم از اینروست که متخصصین این ارتش خود را علنی نمی کنند. حتی برخی از رهبران آن نیز مخفی هستند و جز نامی از آنها در گزارشات  و یا مصاحبه ها یافت نمیشود

جهادگران اینترنتی یا تروریستهای دنیای مجازی – بخش چهارم
گفته میشود که علم پزشکی ایران در دوران جنگ هشت ساله با عراق پیشرفتهایی دوچندان داشته است. دلایل این پیشرفت ها نیز نیازها و فعالیتهای ضروری برای مداوای زخمی شدگان و قربانیان پرشمار این جنگ خانمانسوز بوده است. از جمله جراحی های مغزی که مجروحان بسیاری را در بر گرفته است. طبیعی است که تعدد و حجم نیازمندی ها به عمل جراحی مغز مجروحان جنگی در زمینه پیشرفت تجربی دانش پزشکی در ایران تاثیرات بسزائی داشته است.
در بستر فعالیتهای مجازی نیز پیدایش اینترنت  کابوس جمهوری اسلامی بوده است و سانسور و سرکوب مخالفان رژیم از جمله تلاش های روزمره عوامل و وابستگان به نظام بشمار میرفته است. بنابر این نیرو گذاشتن در چنین زمینه هائی و خرج انرژی برای حاکمان ضروری بوده و هست.
چنانچه در نظر بگیریم که در حال حاضر بسیجی ها و اطلاعاتی های رژیم مبارزه علیه آزادی بیان و وبلاگنویسان را در دستور کار روزانه خود دارند و از این طریق نان شب! میخورند, به اهمیت و نقش والای وبلاگنویسی و آگاه گری پی میبریم. هک وبلاگ ها و رسانه های مخالفان و منتقدان نظام اصلی ترین وظیفه متعلقان به ارتش سایبری و نهادهائی از جمله جهادگران عرصه مجازی است.
این نیروها که در تبلیغات رژیم خودجوش, غیر وابسته, سربازان حسین و ... خوانده میشوند و گویا در راه رضای خدا کار میکنند اما نیروئی مزدورند. مزدور از اینجهت که بابت خوش خدمتی خود در بارگاه نظام ولائی پاداش و مواجب پنهان و عیان دریافت میکنند. برای همایش هایشان از الف بسم الله! تا ی یزد سازماندهی و تدارک دیده میشود. زیارت های مجانی! خرج راه و اطراق و... را امدادهای غیبی!! میپردازند. همچنین گفته شده است که بسیجی های وبلاگنویس به پاس خدمات اینترنتی خود( بخوانید هک کردن رسانه ها و امیل ها ) ساعتی هفت هزار تومان دریافت میکنند.

درباره نیات اصلی این نهاده و ارگانها معمولا اظهار میشود که فعالیتها دفاعی است و این دفاع برای مقابله با هجوم فرهنگی غرب صورت میپذیرد. حال آنکه طرح و تصویر جبهه جهادگران عرصه مجازی خلاف آنرا ثابت میکند.
مرجع وبلاگنویسان پایگاههای بسیج سراسر کشور در سردر وبلاگ خود مینویسد: امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است.
تصویری را که در بالای صفحه ملاحظه میکنید گویای نیات و مقاصد پلید این جبهه و ناامنی و دست اندازی کردن به رسانه ها در سراسر دنیاست.

سرمایه گذاری حکومتیان در زمینه محدود کردن و سانسور مجاری خبری آزاد بسیار گل و گشاد است. رهبر خامنه ای دست افسران سایبری را آنقدر باز میگذارد که فرمان پیدا کردن راه و روش تخریب در ارتباطات آزاد را بعهده خود آنها گذاشته و طبیعی است که امکانات وافری را نیز از کیسه مردم کشورمان به آنها اختصاص میدهد.
خامنه ای: حالا شما جوانانی که گفتیم نرم هستید خوب, خوتان بگردید و نقش را پیدا کنید!

به نقل از مشرق:
سردار همدانی همچنین به فعالیت‌های سپاه تهران بزرگ در زمینه جنگ سایبری اشاره کرد و با بیان اینکه هم‌اکنون بیش از 2 هزار وبلاگ‌نویس در این زمینه سازماندهی شده‌اند، گفت: افسران جنگ سایبری ما در آینده نزدیک عملیات آفند فرهنگی خود را نیز آغاز خواهند کرد ضمن آنکه ما دو مرکز جنگ سایبری را نیز در تهران فعال کرده‌ایم.
وی با اینکه تعداد مجروحان در جنگ سایبری بیش از جنگ سخت خواهد بود تصریح کرد: در جنگ نرم زمینه حضور همه هست و ما باید بتوانیم در آن حملات گسترده‌ای را انجام دهیم.
در جائی دیگر:
سردار جلالی در ادامه به عنوان نمونه‌ای از نهادها و سازمان‌های موفق در حوزه توسعه فضای وب‌ مثبت و فارسی زبان به سازمان بسیج مستضعفین اشاره کرد و افزود: سازمان بسیج مستضعفین با شعار 10 میلیون بسیجی 10 میلیون وبلاگ در حال فعالیت است و اکنون شاهد آن هستیم که طی چندین ماه گذشته رشد بسیار قابل توجهی در این حوزه داشته‌ایم.

محمدرضا صالح معاون فرهنگی تبلیغی جامعه المصطفی العالمیه میگوید:
در عرصه تبلیغ در محیط مجازی برنامه ویژه ای برای جشنواره امسال داریم؛ امروزه مقابله با جبهه استکبار مقابله در عرصه سایبری و فضای مجازی است بحمدلله در سطح حوزه های علمیه و جهان اسلام استعداد خوبی در این زمینه وجود دارد ..... و در مجموع تحقق شعار هر طلبه یک وبلاگ از اهداف بلند امسال این جشنواره است

تلاشهای همه جانبه برای مسدود کردن  آزادیخواهان و قلم بدستان خواه نا خواه بر تجربیات و توانمندی های مزدوران رژیم افزوده است. تنها در پیشبرد یکی از پایگاههای هک و تهاجم به رسانه های داخلی و خارجی برنامه های کامپیوتری مجانی در اختیار دهها هزار بسیحی قرار داده اند تا خود را آماده وارد شدن به عرصه مبارزه!!! سایبری نمایند.
، آموزش کامپیوتر، اینترنت و وبلاگ نویسی به اعضای بسیج بوده است. در چارچوب همین پروژه، برای ده ها هزار نیروی بسیجی کلاس های آموزشی رایگان برگزار شده و هزاران وبلاگ برای آنها ایجاد شده است تا در آنها به فعالیت بپردازند
از اینجهت میتوان در نظر گرفت که جمهوری اسلامی و ارتش سایبری آن در حال حاضر توانمند است و میتواند در شمار بهترینها در عرصه جهانی در نظر آید. این نتیجه گیری اما سوای فیل هوا کردن های مسئولان اطلاعاتی تبلیغاتی رژیم است.
بسیاری از نیروهای ارتش سایبری وابسته به سپاه پاسداران و بسیج علنی نیستند. این نوع از فعالیت حتی در مقام مزدوری و خدمت به حاکمان اما در انظارعمومی و بخودی خود ناپاک است. تعرض به حقوق انسانها برای حرف زدن و اندیشیدن در هر شکل آن ناپسند است. هم از اینروست که متخصصین این ارتش خود را علنی نمی کنند. حتی برخی از رهبران آن نیز مخفی هستند و جز نامی از آنها در گزارشات  و یا مصاحبه ها یافت نمیشود.
تصاویری که در لینک زیر می بینید مربوط به جهادگران مجازی باصطلاح غیر وابسته و خودجوش است که در همایشی صد نفره در مشهد شرکت داشتند. این افراد همراه سایر ( همایش دهندگان )  در نقاط دیگر از جمله همایش قم بعدها بخشی از ارتش سایبری را تشکیل دادند.
وظایف و برآمد این همایش از سوی برگزارکنندگان در گزارش همایش جنگ نرم, اینگونه نقل شده است.
در این همایش، چندین کارگروه تخصصی پیرامون ابتلائات فضای اینترنت، آفت‌های اجتماعات مجازی، روش‌های مبارزه در جنگ نرم، آموزش‌های تخصصی امنیتی ویژه فعالیت در فضای سایبر و همچنین حلقه‌های گفت‌وگو و پرسش و پاسخ با حضور علما و متخصصین برگزار شد.
پیامد تمرکز, سازماندهی و سرمایه گذاری رژیم در مبارزه با آزادی بیان و تخریب رسانه ها و دنیای آزاد ارتباطات را میتوان در نقل قولی از مدیر اجرائی گوگل دریافت. قطعا منابع غنی و سرشار طبیعی از جمله نفت و گاز کشورمان امکانات مالی و تدارکاتی عظیمی را در اختیار این باندهای باصطلاح خودجوش قرار میدهد.
مدیر اجرایی گوگل میگوید:
در مصاحبه با سی‌ان‌ان: "ایرانی‌ها، به دلایلی که به درستی برای ما روشن نیست، به طرز غیرمنتظره‌ای در جنگ سایبری با استعداد هستند. بنابراین به وضوح آنها در آینده، تهدیدی برای امنیت سایبری به شمار خواهند رفت.
برای اطلاع ایشان باید گفت که جمهوری اسلامی و متخصصان مواجب بگیرش هر کجا که گفتگو از سرکوب اندیشه و شکستن قلم باشد از خود تبحر نشان میدهند و عطش وافری در این زمینه دارند.

وی در همین ارتباط  به نفوذ ایران به فضای مجازی دانمارک اشاره کرد و گفت که ایرانی ها توانسته اند از طریق هک هوشمندانه، کنترل رفت و آمد اطلاعات اینترنتی را به دست بگیرند. به گفته او هکرها موفق شده بودند مسیر حرکت اطلاعات در دانمارک را به سمت ایران منحرف کنند و بار دیگر به دانمارک بازگردانند

تمرکز فعالیت های تهاجمی در دنیای مجازی هنوز و بطور کامل ایجاد نشده است. در سال 1390  تشکیلاتی رسمی در ایران به نام 'قرارگاه دفاع سایبری' تشکیل شده که زیر نظر 'سازمان پدافند غیرعامل' قرار دارد، که سازمانی زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح است. و نشاندهنده آن است که هنوز معضل چندمرکزی بودن این عملیات ها حل نشده است.
بهروز سورن
18.04.2012
 منتشر شد: