۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

ضرورت حذف زندان از جامعه و ایجاد یک جنبش اجتماعی

حدود 7 سال از طرح اولیه این موضوع که در سال 1380 آغاز شد همچنان می گذرد و نتوانستیم به طور متمرکز بر روی این طرح کار کنیم و فقط برای پیش بردن و تحقق چنین طرح و خواستی که در عرصه جهانی برای اولین بار با آن مواجهه هستیم بایستی همه کار های دیگر را بر زمین بگذاریم و بطور حرفه ای بر روی این طرح کار کنیم. امیدوارم با طرح این ایده انسانی در اینترنت بتوانیم همکاری و توجه وبلاگ خوانان و وبلاگ نویسان را به آن جلب کنیم . به هر حال برای پیش برد و تحقق این خواست 1- نیاز به ، محققان و حقوق دانان داریم که به بحث عادلانه نبودن حکم زندان بپردازند و آلترناتیو های دیگری ارائه دهند که در صورت اشتباه در حکم قابل جبران و برگشت باشد چرا که عمر گذشته در زندان در صورت اشتباه قابل برگشت نیست2- جامعه شناسان و سیاستمداران بی اثر بودن آن را در مبارزه با جنایت مورد بحث قرار دهند وآسیبی که خود زندان بر فرد و جامعه وارد می کند را مورد توجه همگان قرار دهند و تلاش ورزند که حول آن جنبش اجتماعی و سیاسی ایجاد کنند.3- تغییر قوانین و تدوین قوانین توسط مردم و برای مردم 4- تبدیل این بحث به یک خواست و بحث جهانی و ارتباط با همفکران در عرصه جهانی 5- جلب توجه وبلاگ خوانان و وبلاگ نویسان درایران و عرصه جهانی و طرح گسترده آن در اینترنت و شبکه جهانی 6-حقوق بشری ها بر جنبه ضد انسانی این قانون پای بفشارند 7- تعریف مجدد جرم طبق اصول انسانی و کاهش مجازاتها و تبدیل مجازات زندان به دیگر اشکال پیشگیرانه انسانی تر 8- مبارزه ریشه ای و کارشناسانه برای از بین بردن عوامل ایجاد جرم و بزه کاری در جامعه 9- کمک انسانی به بزهکاران و تلاش برای حل مشکلات آنها 10- فقر زدائی از جامعه به لحاظ فکری ، اقتصادی و جنسی10- ایجاد یک جنبش عظیم سیاسی، اجتماعی ضد زندان از همین امروز 11- تبلیغ و ترویج و تبدیل این خواست به یک خواست همگانی و بردن این ایده در جامعه و...
بایستی از همین امروز، یک جنبش سیاسی و اجتماعی ضد زندان ایجاد کنیم تا مانعی شود در مقابل حاکمیتهائی مثل جمهوری اسلامی که تلاش می کنند با استفاده از زندان ، جامعه را به تسلط خود در آورند و از زندان این ابزار فشار و سرکوب به شکل وسیع و گسترده برعلیه مردم ( ضعیف ترین حلقه های اجتماعی ) استفاده می کنند. زندان و اعدام ابزار سرکوب حاکمیتهای سرکوبگر بوده و از این مشروعیت و رضایتی که امروزه مردم به وجود زندان در جامعه می دهند ، حاکمیتهای ضد مردمی به منظور سرکوب و به انقیاد درآوردن همان مردم استفاده می کنند. طبق آمار ج.ا سالانه حدود 800 هزار نفر ، از 3 روز تا چند سال گذرشان به زندانها می افتد که آمار زندانیان ثابت وعلنی در سال 1385 (http://www.emadbaghi.com/archives/000916.php ) حدود 177 هزار نفر می باشد که در 71 زندان رسمی بسر می برند. و تعداد نامعلومی زندان غیر رسمی ، غیر علنی و مخفی وجود دارد ، که از تعداد زندانیان آن آماری در دست نیست . آمار پرونده های دادگستری سالانه 6 تا 7 میلیون می باشد .آمار زندانیان نسبت به قبل از انقلاب 32 برابر شده است .مجازات تنها 400 نوع جرم در ایران زندان است . طبق اظهارات قربانعلی دری نجف آبادی، دادستان کل کشور، آمار زندانیان در ایران یک و نیم برابر میانگین جهانی است . با توجه به آمار متوجه می شویم که مسئله حذف زندان در جامعه می تواند حمایت میلیونی مردم را موجب شود ، چراکه میلیونها نفر زندان را از نزدیک دیده و لمس کرده اند و هزاران مطلب ، مقاله ، سایت ، کتاب ، خبر و خاطرات در باره زندان وجود دارد. در اینترنت وقتی کلمه زندان را در گوگل بنویسید 4.030.000 آدرس اینترنتی پیدا می کنید. در واقع موضوع زندان و کارکرد واقعی آن ، برای بخش زیادی از مردم ، کاملاً آشنا و با اهمیت تلقی می شود ، چراکه آن را با پوست وگوشت خود مستقیم و از نزدیک لمس کرده اند و یا عزیزی را در زندان داشته اند و چه مصیبتهائی که بابت آن در جامعه تحمل نکرده اند ، پس به احتمال زیاد حول خواست حذف زندان از جامعه می توانیم یک جنبش سیاسی ، اجتماعی ایجاد کنیم.
حدود 7 سال پیش که به بحث حذف زندان در جامعه پرداختیم ، یک مصاحبه تلویزیونی و 2 سال بعد یک مصاحبه در یک سایت اینترنتی انجام گرفت که چند ماه بعد یک روزنامه در ایران (اگر اشتباه نکنم روزنامه شرق) بدون اسم بردن ، ایده ما را به نقد کشید و گفت انسانی است ولی عملی نیست. چند ماه پیش که احمدی نژاد دروغگو وشیاد ( البته درغگو و شیاد در اینجا صفت توصیفی می باشند )، به سازمان ملل متحد رفته بود گفت ما تازه می خواهیم زندان را از جامعه حذف کنیم ( http://yavaran.mihanblog.com/post/851 وی با بیان اینکه بخش عمده ای از اطلاعاتی که خارجی ها درباره وضع حقوق بشر در ایران دارند، حاصل انتقادات مخالفین دولت است و این اطلاعات دقیق نیست، افزود: البته آزادی بیان وجود دارد و هر کسی می تواند اظهارنظر کند. اینگونه تبلغات همیشه هست ولی واقعیت ندارد. رییس جمهوری با بیان اینکه تعداد زندانیان ایرانی نسبت به امریکا خیلی کمتر است ، گفت: ما حتی داریم قوانین را بازنگری می کنیم تا اصلاً زندان را حذف کنیم) البته کسی حرف او را که رئیس جمهور رژیمی است که در روز روشن هم آدم می کشند و هم دروغ می گویند جدی نگرفت ، چون انتظار اجرا اینگونه مطالبات توسط ج.ا احمقانه است و گفتنش هم توسط احمدی نژاد( پاسدار سابق) خنده دار است و عملاً رژیمی ضد انسانی و متعلق به ماقبل عصر حجر که شمشیر را از رو بسته نمی تواند مطالبات انسانی را اجرائی و پیاده کند. زندان و اعدام ابزار سرکوب حاکمیتهای سرکوبگر مانند جمهوری اسلامی می باشد. حاکمیتهائی که هدفشان سرکوب مردم و خواستهای انسانی آنها است ، به این ابزار سرکوب احتیاج داشته و از آن استفاده می کنند و قوانین ارتجائی ، اسلامی و ضد انسانی ج.ا برای متخلفین از قانونشان ، مجازات زندان و اعدام تعیین خواهد کرد ، تازه زندان برای رژیم کارکردی بسیار وسیع در سرکوب مردم دارد و به همین خاطر تعریف جرم در قوانین رژیم آنقدر باز و وسیع است که بتواند هر چیزی را جرم محسوب کند تا بتوانند جامعه را کاملاً تحت کنترل داشته باشند و از زندان به منظور سرکوب مردم در سطحی گسترده و فراگیر استفاده می کنند ، برای همین چند صد مورد جرم در قوانین ج.ا هست ، که تا چند سال پیش تنها برای 400 مورد جرم مجازات زندان وجود داشت و روزبروز بر آن می افزایند. در تعریف جرم در قوانین ارتجاعی و ضد انسانی ج.ا آمده است : هر فعل یا ترک فعلی که توسط قانون برای آن مجازات تعیین شده جرم محسوب می شود.در واقع با چنین تعریفی از جرم دست خودشان را باز می گذارند برای سرکوب بیشتر مردم.
در تعریف زندان در قوانین ج.ا اینگونه آمده است : زندان محلی است که در آن متهمان و محکومان با قرار یا حکم کتبی مقام قضائی موقتاً برای مدتی معین و یا به طور دائم به منظور اصلاح و تربیت و درمان نارسائی ها و بیماریهای اجتماعی و تحمل کیفر نگهداری می شوند.
اتفاقاً این تعریف زندان در قوانین ج.ا با واقعییات اصلاً هم خوانی ندارد ( و فقط در جهت مشروعیت بخشیدن به زندان در قوانین آمده است) چراکه 1- بسیاری از کسانی که توسط نیروهای امنیتی دستگیر و بازداشت شده اند بدون قرار یا حکم کتبی مقام قضائی و در بسیاری از موارد با ضرب و شتم یا همراه با خبر مرگ فرد دستگیر شده بوده است . 2- در طرح امنیت اجتماعی که با ضرب و شتم و سلب امنیت توسط پلیس همراه بود ما هیج نشانی از اصلاح و تربیت و درمان نارسائی ها و بیماریهای اجتماعی نمی بینیم بلکه خود پلیس و مقام قضائی عامل نارسائی ها و بیماریهای اجتماعی بوده اند و خود مانند بزهکاران عمل کرده اند.
پس زندان ج.ا را در واقعیت امردر شرایط کنونی می توان اینگونه تعریف کرد : زندان محلی است که فرد مظنون معمولاً بدون حکم وشبانه با هجوم به خانه و خانواده اش با شلاق و ساطور و اسلحه با ضرب و شتم زخمی شده و توسط پلیس مامور امنیت ، سلب امنیت شده و در خیابان با آفتابه در گردن یا سوار بر خر، به شکل وحشیانه ای گردانده می شود و سپس بعد از ایجاد ترس در جامعه فرد مظنون به نقطه نا معلومی برده می شود و پس از آزار و اذیت و شکنجه ، اگر اعدام نشود ، در یک مکان به نام زندان که مکانی غیر انسانی ، محصور که مثل قفس است ، فرد برای مدتی معلوم یا نامعلوم ، موقتی یا دائم ( تا هر وقت که دلشان بخواهد ) تا زمان پایان دوران زندان ( تا دستگیری مجدد ) یا اعدام ، به منظور تنبیه و ارعاب جامعه نگهداری می شوند تا فرد علاوه بر مجازات ، توان و سلامتی اش گرفته شده و با سلب آزادیهای فردی و اجتماعی او به خاطر رعایت نکردن قوانین رژیم حاکم یا به علت تعرض به حقوق دیگران (خارج از باند های مافیایی رژیم ، جراکه تعرض کردن به حقوق دیگران نیز در انحصار رژیم است و فقط باید در خدمت رژیم باشد) معمولاً به مدت طولانی محبوس می شود به طوری که دیگر زندانی مالک جان ، سلامتی و اراده خودش نخواهد بود.
زندانی سیاسی را نیز می توان با توجه به نوع برخورد امروزه رژیم اینگونه تعریف کرد :
افرادی که نسبت به مسائل جامعه و جنایات رژیم بی تفاوت نیستند یا مشکلات صنفی دارند یا به دنبال حقوق کارگران ، زنان ، دانشجویان ، معلمان یا اقلیتهای قومی و مذهبی هستند یا وبلاگ نویس یا روزنامه نگار، پس مظنون تشخیص داده می شوند و در نتیجه تهدیدات نرم محسوب می شوند که ماموران امنیتی رژیم معمولاً بدون حکم به خانه یا محل کار آنها یا در خیابان هجوم برده و با ضرب و شتم فرد مظنون به تهدیدات نرم به شکل سخت و خشن دستگیر شده و به نقطه نامعلومی برده می شوند و پس از شکنجه توسط سربازان گمنام امام زمان و اعتراف (به هر آنچه که نیز نکرده اند)، با پرداخت وثیقه آزاد شده ( تا دستگیری بعدی ) و کلاً برای کوتاه مدت یا بطور طولانی مدت نگه می دارند یا اعدام می کنند.
هدف از زندانی کردن افراد سیاسی یا مظنون به سیاسی بودن یا حتی خواست صنفی داشتن و... آن است که علاوه بر اینکه در جامعه رعب و وحشت ایجاد می کنند بتوانند جنبش ها را به عقب نشینی وا دارند و هم اینکه هدفشان آن است که اساساً در هم بکوبند جسم و روان فرد را با شکنجه و فشار ، به طوری که فرد یا گوشه انزوا گزیند و پی زندگی خود رود، یا خودکشی کند یا تسلیم شود ، یا آنچنان دچار بیماری روحی و یا جسمی اش کنند که پس ازاعترافات با شکنجه و پرداخت وثیقه سنگین آزاد شده و قبل از دستگیری مجدد یا مشغول دوا و درمان خودش باشد ونتواند مثل گذشته کارائی مبارزاتی داشته باشد یا فرد را با فشارو آزار مجبور به خروج از کشور می کنند.
کارکرد و عملکرد زندان و نتایج و تاثیراتش بر روی فرد و جامعه :زندان قدرتی تمام و کمال را بر زندانیان وارد می کند و ساز و کارهای درونی خود را در سرکوب و مجازات دارد. تمامی روش هائی را که در سایر ساز و کارهای انظباطی یافت می شوند به حداکثر شدتشان می رساند و آزادی فرد و وقت او را در اختیار دارد و آنچنان فشار و کنترلی را بر زندانی وارد می کند که نه فقط در یک روز بلکه در توالی روزها و حتی سال ها می توان زمان خواب و بیداری ، زمان فعالیت و استراحت ، نوبتها و مدت غذا خوردنها ، کیفیت و جیره غذاها ، استفاده از گفتار، حتی تقریباً استفاده از اندیشه را برای انسان تنظیم وتحمیل می کند. در یک کلام کنترلی که تمامی انسان و تمامی انسان و تمامی توانائی های جسمی و روحی وجودش را و زمانی که ازآن اوست به تصاحب درمی آورد.زندان محلی است که دیگر فرد مالک آزادی خویش نیست و هر تجاوزی به حقوق او می تواند صورت بگیرد. زندانی اسیری است که دیگران مالک جان و سلامتی او هستند. زندان از مجموعه افرادی که گرد می آورد جامعه ای نو می سازد و گاه تاثیرات آن ، چنان بر زندانی زیاد است که پس از آزادی بعضی ترجیح می دهند که بقیه عمر را در زندان بسر ببرند. محروم کردن یک شهروند و خانواده اش از هر آنچه که برایشان گرامی است و بودن یکی از اعضای خانواده در زندان و ایجاد مشکلات در امرار معاش و مسائل عاطفی و ... ، فقط تنبیه برای یکنفر نسشت ، بلکه اجحافی است که به او و مخصوصاً در حق خانواده اش روا داشته می شود و مخصوصاً در ایران به دلیل فقر زیاد و نبود حمایتهای اجتماعی از خانواده زندانیان و...، مشکلات زیاد و گاه فاجعه باری را برای خانواده زندانیان ایجاد می کند و کسی در این رابطه پاسخگو نیست. دوبرابرشدن زنان زنداني در 7سال گذشته و در بسیاری از موارد همراه با کودکان خردسالشان نشان از مدیریت امام زمانی دارد.زندان فرار از حل معضلات اجتماعی و قرنطینه کردن کسانی است که به آن دچار شده اند ، درست مثل کسی که به ایدز دچار شده است و به جای درمان او را زندانی کنند ، حتی کسی که قتل می کند در حالت عادی بسر نمی برد ، اینکه چه عاملی او را به اینجا کشانده بحث اصلی است ، چراکه آن فرد دچار یکسری مشکلات و معضلات اجتماعی شده است. زندان برای جامعه پر هزینه است و بازتولید کننده بزهکاری و مرکز آموزش غیر حرفه ای هاست. یکی از بزرگترین اشکالات مجازان زندان ، غیر قابل برگشت بودن آن است و در صورت اشتباه بودن رای و نظر دادگاه ، عمر گذشته دیگر بر نمی گردد و غیر قابل جبران است. تا آنجا که امکان دارد مجازاتها باید به گونه ای باشند که قابل برگشت باشند در صورتی که زندان چنین خصوصیتی ندارد.در همه جا این قانون است که جرم را تعریف می کند و مجرم را مشخص و مجازات را تعیین می کند.از آنجا که قوانین در خدمت حاکمیتها است و دارای منافع و شرایط یکسان فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی نیستند، در نتیجه تعاریف جرم در کشورهای مختلف متفاوت است. تعریف جرم باید مشخص و محدود باشد و این تعریف باید توسط مردم صورت بگیرد و نه حاکمیتها و حداکثر مجازات باید مشخص باشد و قابل برگشت در صورت اشتباه بودنبرمبنای چه سنجشهائی می توان مجرم را عادلانه تنبیه کرد و چه کسی براستی از میان انسانها چنین صلاحیتی را دارد؟به جرم حکومتگران چه کسی می تواند رسیدگی کند ؟راه کاهش جرم در جامعه از بین بردن مشکلات سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی است. رابطه زندان با قانون ، رابطه ای است تنگا تنگ و مجازات زندان را قوانین تعیین می کنند و قوانین همه جا به نفع طبقه حاکم یا نمایندگان آنها در مجالس تدوین می گردد. قوانینی که قرار است در مورد خود ما مردم اجرا شود هیچ نقشی در تدوین آن قوانین نداریم. قوانین باید توسط خود مردم نوشته شود و نه حاکمیتها و ما باید به قئانینی احترام بگذاریم که در مورد ما اجرا می شود ولی خود ما در تدوین آن هیچ نقشی نداریم و طبیعتاً این قوانین در خدمت مردم نخواهد بود ، بلکه مردم در خدمت قوانین حاکمیت خواهند بود و قوانینی برای حکومتگران وجود ندارد و قانون در مورد آنها اعمال نمی شود. به عنوان مثال چاقو کشی جرم است اما فقط برای مردم ، چراکه در وقایع و مبارزات خرداد و تیر دیدیم که چاقوکشان خامنه ای با چاقو و دشنه به مردم حمله کردند و بسیاری را زخمی و مجروح کردند ، ولی در مورد آنها قانون مجازات چاقو کشی نه تنها اعمال نشد بلکه مورد تشویق رهبر جنایتکار و ارتجاعی ج.ا قرار گرفتند.اگر بتوانیم از همین امروز حول خواست نابودی و حذف زندانها در جامعه یک جنبش عظیم سیاسی ، اجتماعی ایجاد کنیم ، آن موقع این جنبش حداقل می تواند مانع و کند کننده ابزار سرکوب حاکمیتها باشد و یا مثلاً بعد از سرنگونی ج.ا و احیاناً پیاده شدن سیاستهای اصولی و پایه ای این جنبش دموکراتیک در قوانین ، با تغییرات اساسی و ریشه ای در ساخت قدرت سیاسی ، تغییر قوانین و وضع قوانین توسط مردم و نه حاکمیتها ، محدود کردن تعریف جرم ، فقر زدائی از جامعه به لحاظ فکری ،فرهنگی، اقتصادی و نیاز جنسی ( نگاه کنید به صفحه حوادث تا نقش این 4 مورد فقر را در بدبختی ها و جنایات ببینید) ، استفاده از آموزش و بالا بردن سطح آگاهی و فرهنگی جامعه و اطلاع رسانی از طریق وسایل ارتباط جمعی و آزادی گردش اطلاعات ، استفاده از دارو درمانی و گفتار درمانی و خدمات پزشکی رایگان در رابطه با بزهکاری ، آزاد بودن در حق انتخاب برای زندگی یا عدم زندگی مشترک و عدم سختگیری قوانین (در این زمینه نگاه کنید به صفحه حوادث تا به عمق فاجعه سختگیری قوانین در این زمینه پی ببرید) ، ایجاد انواع انجمنهای دموکراتیک و کانونهای حمایتی و مددکاری مردمی در مقابله با مشکلات و معضلات اجتماعی ، مبارزه همگانی با فرهنگها و سنن عقب افتاده و خشونت های اجتماعی ، تعمیق آزادی بی قیدوشرط سیاسی و اجتماعی ، وجود آزادی گفتار و رفتار فردی و جمعی ، افزایش امکان تفریح و شادی مردم ، افزایش مسافرت طولانی به خارج از کشور و افزایش مسافر و توریست به ایران به منظور تبادل فرهنگی ، حمایت دولتی و مردمی از کسانی که خود را در جامعه و یا خانواده بی پناه حس می کنند ( نگاه کنید به صفحه حوادث ) آموزش حرفه ، ایجاد اشتغال و انواع تخصصها و... می توان مشکلات ، معضلات و خشونتهای اجتماعی را کاهش داد.و اختیارات نامحدود مجازات را از قوانین سلب کرد و شکنجه و زندان را به گور تاریخ بسپاریم.ما با برخورد با علتها و نه معلولها و ریشه یابی مشکلات و معضلات اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی می توانیم جامعه ای انسانی را بنا نهیم.
مجید جعفری هرستانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر