پس از به پایان رسیدن جنگ سرد ، آمریکا برای پیش بردن طرح های امپریالیستی ، مانند جمهوری اسلامی ، نیاز به بحران سازی داشت ، در نتیجه دست به ساخت یک دشمن به ظاهر قدرتمند به نام القاعده زد تا بتواند به نام جنگ با تروریسم اهداف خود را پیش ببرد و سیاستها و منافع کنسرنهای تسلیحاتی و نظامی را تامین کند. جمهوری اسلامی نیز چون توانائی پاسخ به نیازها و خواستهای مردم را ندارد و حاکمیتی است که با بحران سازی زنده است در نتیجه شروع به طرح و ساخت یک دشمن تهدید کننده تخیلی زد و با استفاده از تئوری توطئه ، هر حرکت مبارزاتی و خواست به حق مردم را به فراتر از مرزها چسبانید. در واقع رژیم با سیاست انداختن توپ در میدان حریف ، به جای آنکه پاسخگو باشد از سیاست طلبکاری از مردم حرکت می کند . از طرفی دیگر، باید سئوال کرد که چرا به اصطلاح تهدیدات نرم فقط در ایران وجود دارد و رژیم از آن هراس دارد ؟ چرا در دیگر کشورها، چیزی به نام تهدیدات نرم وجود ندارد و جنبش دانشجوئی ، کارگری ، زنان و... اصلاً تهدید امنیتی محسوب نمی شوند؟ چرا در اروپا حتی بچه های دبستانی در کوچه و خیابان ازسیاست صحبت می کنند و این جوامع به سیاست به عنوان یک علم نگاه می کنند و حتی بچه ها را از سیاست نمی ترسانند ؟ چرا گروه های رپ ، جاز ، شیطان پرست و... در اروپا تهدید نرم و امنیتی محسوب نمی شوند اما رژیم از آنها به عنوان تهدیدات نرم نام می برد و از آن هراس دارد؟ آیا غیر از این است که رژیم مانند یک دزد از سایه خود نیز می ترسد؟ علاوه بر آن هدف بخش مافیایی نظامی و امنیتی رژیم از طرح وجود تهدیدات نرم آن است که 1- توجه گروه های دیگر مافیایی که حکومت را تشکیل داده اند ، از درگیری منافع و کشاکش درونی به سمت بیرون و رو به جامعه معطوف سازند ؟ 2- بدین وسیله جامعه را نظامی ، امنیتی کنند.3- بدین بهانه جلوی هر حرکتی را در جامعه بگیرند و سرکوب کنند 4- با طرح غیر واقعی وجود تهدیدات نرم کشور را بین سپاه و بسیج تقسیم کردند و به همین بهانه 31 سپاه استانی مستقل تشکیل دادند و...
مجید جعفری هرستانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر