چند سالی است که ما با رسانه ای همه گیر و متنوع مواجه شده ایم به نام وبلاگ که هر فردی قادر است حتی اندیشه ,ادبیات و اصطلاحات فردی, خواستها و آمال های فردی خاص و ویژه خود را نیز به رشته تحریر در آورد .
وبلاگها ما را با پدیده های عجیب و غریبی در عرصه فرهنگ ,سیاست,اندیشه, هنر, مسائل اجتماعی ,شیوه های مبارزه ,ادبیات, تاریخ و.... مواجه ساخته است و صرفا نمی توان آنها را در دسته های عمومی و معمول دسته بندی کرد مانند : سیاست, هنر, تاریخ ,طنز, طنز سیاسی ,نقد, نقد مذهبی, تحلیل سیاسی, محیط زیست و....
وبلاگهائی که خالق ادبیات خاص فردی و شغلی وبلاگ نویس هستند یا بروزدهنده نیازهای سرکوب شده یا تمایلات فردی , احساسی یا روانی وبلاگ نویس هستند مانند زمانی که در خشم بسر می برند و یا بکرات از فحش در نوشته های خود استفاده می کنند و انگ ,اتهام , تهمت ,افترا و....بخشی از فرهنگ نوشتاری آنها را در برمی گیرد.
حتی افرادی که دچار بیماری های روحی و روانی هستند و در عین حال وب نویس هستند ما را با نوشته یا وبلاگ جدیدی به لحاظ محتوائی مواجه می کنند که دسته بندی و عناوین جدیدی برای هم خوانی وتعریف محتوای وبلاگ باید بکار برد.
وبلاگ نویسانی که به هر دلیل به کرات به دیگران فحاشی می کنند یا به عالم و آدم بدبین هستند یا مرتب کلمات سکسی و جنسیتی در نوشته های خود استفاده می کنند و گفتار و رفتاری سکسیستی دارند و......که در واقع ما را با محتواهای جدیدی روبرو می کنند. اگر وبلاگ نویس مرتب در نوشته های خود به دیگران فحاشی کند و از ادبیات لمپنی استفاده کند بنابراین می توان وبلاگ را "فحش نامه" یا "لمپن نامه" نامید و اگر این فحش ها در عرصه سیاست باشد می توان آن را همچنین "وبلاگ سیاسی - فحاشی" یا "وبلاگ سیاسی - لمپنی " نامید که با محتوای آن همخوانی داشته باشد و اگر وبلاگ سراسر انگ, اتهام ,تهمت, افترا به مخالفین باشد می توان آن را "انگ نامه ", "اتهام نامه"," تهمت نامه"," افترانامه" نامید.
اگر فرد نویسنده وبلاگ دچار بیماری یا بیماریهای روحی و روانی باشد طبیعتا بیماری فرد در نوشته اش نیز خود را نشان می دهد و اندیشه اش را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و بنابراین ما را با نوشته هایی عجیب و غریب روبرو می کند. به عنوان مثال وبلاگ نویسانی که همه را دشمن می پندارند و با کینه و غضب و نفرت با همه برخورد می کنند و مرتب با همه در حال دشمنی هستند یا به همه بدبین هستند یا دچار توهم هستند یا فرد بیمارقادر نیست تخیلات خود را از واقعیت افتراق دهد و بنابراین رفتاری غیرمنطقی و غیرعادی دارد و مسائلی را به دیگران نسبت می دهد که هرگز رخ نداده است و طبیعتا تخیل خود را به عنوان واقعییاتی که اتفاق افتاده است را در نوشته های خود می آورد یا تصور می کند که همه بد و اهریمن هستند و خودشان بهترین انسان روی زمین یا اینکه تلاش می کنند که در دیگران نسبت به خود ایجاد ترهم و دلسوزی کنند و مرتب در هر مسئله ای آگاهانه پای کودکشان را به وسط می کشند یا اگر زن باشند از زنانگی ویا مرد باشند بر بیماربودن یا مورد جفا و ظلم واقع شدن همیشگی خود تاکید می ورزند و همیشه همه را در حال توطئه بر علیه خود می بینند و یا اگر افسردگی شدید داشته باشند نوشته ها ناامیدانه خواهد بود و یا هیچگاه امید و چشم اندازی در تغییر اوضاع نمی بینند و.....
در واقع نوشته بطور مستقیم از حالت روحی و روانی نویسنده یا چگونگی شخصیت و کاراکتر آن می تواند نشات بگیرد و بطور مستقیم بر محتوای وبلاگ تاثیر بگذارد.
زمانی که نویسنده همه چیز را در زندگی سیاه می بیند اگر مطلب سیاسی می نویسد باعث می شود که اوضاع سیاسی را همیشه سیاه و تیره و تار ببیند .
اگر نویسنده بدبین باشد این بدبینی در نوشته هایش نیز خود را نشان می دهد و نسبت به آینده سیاسی یا اجتماعی بدبین باشد یا نویسنده ای که به همه موضوعات سیاسی و اجتماعی با شک و شبهه نگاه می کند و همه مسائل را توطئه آمیز می بیند.
البته بعضی از وبلاگ نویسان نیز عمدا با بکار بردن کلمات سکسی بدنبال ازدیاد خوانندگان وبلاگ هستند و یا برخی عقده های فروخفته جنسی خود را ارضا می کنند یا اینکه از بچگی با این ادبیات به هر دلیل سر کار داشته اند و با آن بزرگ شده اند و برایشان کاملا طبیعی است و اصلا برای آنها عجیب نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر