ضرورت تعریف روابط و مفاهیم عملکرد ما در دنیای مجازی و تشابه سازی آن با دنیای واقعی در روابط اجتماعی
مقدمه : از آنجائی که دنیای مجازی نیز مانند دنیای واقعی بخشی از زندگی سیاسی, اجتماعی و... انسانها را دربر گرفته است بنابراین برای خاتمه دادن به بعضی از سردرگمی ها برای خودمان و دیگران در رابطه با چگونگی توضیح رفتاری ما و ضرورت تعریف روابط و مفاهیم عملکرد ما در دنیای مجازی و تشابه سازی آن با دنیای واقعی شاید لازم باشد که با همفکری و تبادل نظر یکدیگر این دنیای جدید را توضیح دهیم و بتوانیم آنرا تا حدی تعریف کنیم.علت سردرگمی ما در چگونگی تعریف عملکرد مان در دنیای مجازی آن است که بیشتر از آنکه دارای مفهومی سیاسی باشد مفهومی اجتماعی است یعنی برای توضیح آن وتشابه آن با چگونگی عملکرد ما عمدتا در حوضه روابط اجتماعی قابل تعریف است نه صرفا در حوضه سیاست یعنی در مباحث سیاسی که در دنیای مجازی مطرح می کنیم انگیزه سیاسی وجود دارد و بخشی از رفتارهای ما نیز می تواند با انگیزه سیاسی باشد اما در پاره ای از موارد به هیچ عنوان نمی توان تشابه سازی کرد و آنها را معادل یکدیگر ارزیابی کرد .
به عنوان مثال , اعدام وقتل و عام در دنیای واقعی متاسفانه وجود دارد ولی چیزی به نام اعدام اینترنتی یا قتل و عام مجازی وجود ندارد.اعدام یعنی حذف فیزیکی و کامل فرد برای ادامه زندگی اوست و در اعدام همه حقوق فرد با اعدامش از او ستانده می شود در حالی که چنین موردی در دنیای مجازی اساسا وجود ندارد.
امروز در فریند فید دوستی با تیتر" اعترافات یک دیکتاتور" نوشته بود:
"در این 11 ماهی که عضو فرندفید بودم هیچ گاه کسی رو بلاک نکردم و این جز خط قرمز های من بود و دلیلم هم این بود که استانه تحملم را بالاتر ببرم .تا این چند وقت که ایدی های یدکی زیاد شد .سنت شکنی کردم و همه رو بلاک کردم .بعد از اون دیدم ایدی هایی هم هستند که فیک نیستند اما فحاشن .اون ها رو هم بلاک کردم .نوبت به ارزشی ها رسید .دیدم حوصلشون رو ندارم .نتیجه این شد که بلاک شدند . دیروز هم چند تا ایدی که نه ارزشی بودند و نه فحاش و تنها مشکلشون این بود که فید هاشون رو دوست نداشتم رو بلاک کردم . در اخر هم کسانی موندند که یا از دوستان بودند یا می شد باهاشون کنار اومد.
امروز که داشتم فکر می کردم دیدم چه قدر شبیه دیکتاتور ها شدم .از بدترین آدم ها شروع کردم تا رسیدم به بیگناه تر ین افراد .حلقه دور خودم رو هر بار کوجک و کوچکتر کردم .امروز فهمیدم برای دیکتاتور شدن نیازی نیست که عمامه داشته باشی یا تاج سلطنت بر سرت باشه . سرهنگ باشی یا اقا زاده .برای دیکتاتور شدن تنها یک جرقه لازمه . هیچ کس دیکتاتور دنیا نمی یاد اما همه می تونند یک دیکتاتور باشند امروز فهمیدم چه قدر مرز بین ازادی خواهی و دیکتاتوری باریکه .برای من جرقه ، از بلاک کردن جعلیون شروع شد با قتل و عام مجازی شدت گرفت و به بهانه نادیده گرفتن کسانی که از لحاظ تفکری با انها مشکل داشتم این مرز را شکستم . امروز به جز کسانی که فحاشی می کردند یا یدکی بودند همه رو از بلاک در آوردم . برای من راه برگشت بود اما اگر این رویه در دنیای واقعی اتفاق می افتاد برگشتی هم در کار بود ؟ "
بحث بسیار خوبی است و من مدتها است که می خواستم در این مورد مطلب کوتاهی بنویسم چراکه بسیاری از افراد از جمله خود من تعریف درستی از چگونگی رفتار انسانها در دنیای مجازی ارائه نمی دهند و این سر درگمی برای همه از جمله خود من نیزوجود دارد.
این بحث را باید از جای دیگری شروع کرد.دنیای مجازی دنیای جدیدی است که ما با آن روبرویم.در این عرصه نیز می توان با دنیای واقعی آن را مقایسه کرد اما گاهی با مقایسه اشتباه باعث می شود که انتظار ما از خودمان یا دیگران افزایش پیدا کند و باعث سوتفاهم یا حتی سرخوردگی ما یا دیگران گردد و یا از خودمان یا دیگران طلبکار شویم و به قول معروف احساس گناه یا وجدان درد بگیریم .
ما باید بتوانیم این دنیا را تعریف کنیم و در شبیهه سازی هر موردی را سر جای خودش بررسی کنیم .تلاش کنیم دنیای مجازی را با دید مثبت نیز ارزیابی کنیم و همه رفتار ما صرفا با دیکتاتور بودن با اعدام یا زندان قابل مقایسه نیست.
مثلا اگر در "فریند فید" کسی ما را بلاک کرد حق طبیعی او است و حق کسی رو ضایع نمیکند که دیکتاتور خطابش کنیم.حق بلاک کردن را برای خود و دیگران بهتر است که برسمیت بشناسیم و از آن هیچ کس نباید ناراحت شود به عنوان مثال هر کس در فریند فید من را بلاک کند ناراحت نمی شوم.
در دنیای واقعی نیز همه روابط اجتماعی ما بر اساس کنش یا منش دیکتاتورها قابل تعریف نیست و اساسا به آن ارتباطی ندارد.
در دنیای واقعی نیز ما با همه انسانهای پیرامونی خود روابط اجتماعی یکسانی نداریم و نمی توانیم با همه هم رابطه ایجاد کنیم .به عنوان مثال همه همسایه های ما یا همه همکاران ما با ما رفت و آمد خانوادگی ندارند و در خانه ما به روی همه باز نیست .در دنیای واقعی انسانهایی که با هم دوست هستند اعصاب یکدیگر را خراب نمی کنند و هر کسی با دیگری وارد گفتگو می شود که از این گفتگو یا لذت ببرد یا چیزی یاد بگیرد یا تبادل تجربه و اطلاعات کند و یا مشکلی را حل کند.
کسانی هستند که در دنیای واقعی یا دنیای مجازی مانند پالتک ,فیس بوک ,وبلاگ ,فریند فید,تویتر ,گوگل پلاس و......که به دیگران فحاشی می کنند و انگ,اتهام,تهمت, افترا می زنند بدون آنکه سند یا مدرکی داشته باشند و یا اجازه دهند که فرد از خودش دفاع کند او را غیابا در دادگاه خود محاکمه می کنند چراکه می دانند معمولا برای آنها هزینه و ضرری به دنبال ندارد . به عنوان مثال افرادی در وبلاگ یا صفحات اینترنتی خود به دیگرافراد حقیقی و حقوقی اتهاماتی می زنند بدون آنکه پاسخگو اتهامات خود باشند ولی در دنیای واقعی همان افراد چنین نمی کنند چراکه می دانند نمی توانند اتهامات بی اساس خود را ثابت کنند و دچار مشکل قانونی خواهند شد.
طبیعتا در دنیای واقعی کسی اگر چنین کند یعنی فحاشی کند یا انگ,اتهام,تهمت, افترا بزند باید پاسخگوی گفتارش باشد و حتی می توان از فرد شکایت کرد و او را به دادگاه کشاند
در دنیای واقعی هر کسی نمی تواند با ما رفت و آمد کند و مزاحم ما شود اما در دنیای مجازی اگر در منزل دنیای مجازی بروی همه باز باشد طبیعتا همانطور که در جامعه همه گونه افرادی وجود دارد در دنیای مجازی نیز وجود دارد تازه در دنیای مجازی بدتر است چراکه با مشخص نشدن هویت فرد بعضی چهره واقعی خود را نشان می دهند و اگر مجبورند یک سری اصول و روابط اجتماعی را رعایت کنند اما چنین اجباری در دنیای مجازی کمتر است یا اینکه اساسا بعضی از انسانها دو چهره هستند و اگر در دنیای واقعی مجبورند که چهره واقعی خود را پنهان کنند اما در دنیای مجازی چهره واقعی خود را نشان می دهند.در دنیای مجازی به عنوان مثال فیس بوک و صفحه شخصی ما در آن مانند خانه ما است که همسایگانی دارد.در دنیای واقعی ما مجازیم که همسایگان خود را انتخاب کنیم و با رضایت ساکنین 2 خانه رابطه و رفت و آمد ایجاد می شود و هر گاه اشکالی در این رابطه به وجود بیاید می توان به این رابطه دوستی خاتمه دهیم یا طرف مقابل حق دارد چنین تصمیمی بگیرد یا اصلا هر دو به این نتیجه می رسند و در خانه را بروی هم باز نمی کنند و یا دیگر به خانه یکدیگر نمی روند. در صفحه فیس بوک خودمان نیز باید رفتار و کنش دموکراتیک داشته باشیم و آن را مانند خانه هر فردی بدانیم که همسایگانی دارد و این حق را برای خودمان و دیگران قائل شویم که کسانی که به عنوان دوست در لیست دوستان خود داریم و یا به عنوان دوست در لیست دوستان دیگران قرار داریم هر گاه خواستیم یا خواستند به این دوستی خاتمه دهیم یا خاتمه دهند به همان راحتی که بسیاری را که نمی شناختیم و به لیست دوستان اضلفه کردیم و یا ما را نمی شناختند و به لیست دوستان خود اضافه کردند حال به دلیل ایجاد این شناخت یا بر اساس تصمیم فردی ما یا آنها به هر دلیلی که باشد باید خاتمه دوستی توسط یکدیگر یا یکی از طرفین را براحتی برسمیت بشناسیم و تازه زمانی می توانیم کسی را یا خودمان را نقد کنیم که به زور بخواهیم در صفحه فیس بوک کسی باشیم یا فردی به زور بخواهد در صفحه فیس بوکی ما باشد یا ما بزور بخواهیم در لیست وبلاگ کسی باشیم یا فردی بخواهد بزور در لیست وبلاگ ما باشد که در واقع چنین رفتاری یعنی کم یا زیاد کردن لیست دوستان در دنیای مجازی مانند فیس بوک فریند فید و....حذف کردن نیست بلکه حق انتخاب دوست نام دارد و در دنیای واقعی نیز ما باید بپذیریم و به رسمیت بشناسیم که اگر فردی قبلا دوست ما بوده است و الان دوست سابق ما می باشد و قبلا به دوستی مشترک یا به زندگی مشترک خود با ما پایان داده است و دقیقا در دنیای واقعی و مجازی کسانی که این جدائی را نمی پذیرند در واقع کنش و منشی غیر دموکراتیک دارند و می خواهند با کسی بزور دوست یا همسر کسی در دنیای واقعی و یا بزور دوست مجازی باشند و در واقع خود را تحمیل کنند.
در دنیای مجازی اگر کسی در فیس بوک یا وبلاگ سیاسی ما نظر و کامنتی را گذاشت که صرفا به دلیل سیاسی آن را حذف کنیم می توان گفت که آن فرد تحمل سیاسی و کنش و منش دموکراتیک ندارد و یا چون پاسخی نداشته است چنین کرده است. البته در این مورد خاص یعنی وبلاگ سیاسی یا صفحه فیس بوک یک فرد از طرفی شخصی محسوب می شود و از طرفی دیگر به موضوعاتی می پردازند که مربوط به حوضه سیاسی و اجتماعی در عرصه کنش جمعی و اجتماعی مربوط می شود.
توضیح : منظور و مخاطب من در این بحث اصلا شخص خاصی نیست بلکه عمومی است و صرفا هدفم ایجاد بحث و تبادل نظر در این زمینه بوده است و مدتی بود که تصمیم داشتم مطلبی در این زمینه بنویسم که در بین خوانندگان و وبلاگ نویسان ایجاد بحث کنم که با دیدن این بحث در فریند فید تصمیم گرفتم که بالاخره در این باره متن کوتاهی بنویسم چراکه متن طولانی خواننده کمتری دارد و من معمولا تلاش می کنم کوتاه و مختصر بنویسم.
نظام جلالی 24.01.2012
مقدمه : از آنجائی که دنیای مجازی نیز مانند دنیای واقعی بخشی از زندگی سیاسی, اجتماعی و... انسانها را دربر گرفته است بنابراین برای خاتمه دادن به بعضی از سردرگمی ها برای خودمان و دیگران در رابطه با چگونگی توضیح رفتاری ما و ضرورت تعریف روابط و مفاهیم عملکرد ما در دنیای مجازی و تشابه سازی آن با دنیای واقعی شاید لازم باشد که با همفکری و تبادل نظر یکدیگر این دنیای جدید را توضیح دهیم و بتوانیم آنرا تا حدی تعریف کنیم.علت سردرگمی ما در چگونگی تعریف عملکرد مان در دنیای مجازی آن است که بیشتر از آنکه دارای مفهومی سیاسی باشد مفهومی اجتماعی است یعنی برای توضیح آن وتشابه آن با چگونگی عملکرد ما عمدتا در حوضه روابط اجتماعی قابل تعریف است نه صرفا در حوضه سیاست یعنی در مباحث سیاسی که در دنیای مجازی مطرح می کنیم انگیزه سیاسی وجود دارد و بخشی از رفتارهای ما نیز می تواند با انگیزه سیاسی باشد اما در پاره ای از موارد به هیچ عنوان نمی توان تشابه سازی کرد و آنها را معادل یکدیگر ارزیابی کرد .
به عنوان مثال , اعدام وقتل و عام در دنیای واقعی متاسفانه وجود دارد ولی چیزی به نام اعدام اینترنتی یا قتل و عام مجازی وجود ندارد.اعدام یعنی حذف فیزیکی و کامل فرد برای ادامه زندگی اوست و در اعدام همه حقوق فرد با اعدامش از او ستانده می شود در حالی که چنین موردی در دنیای مجازی اساسا وجود ندارد.
امروز در فریند فید دوستی با تیتر" اعترافات یک دیکتاتور" نوشته بود:
"در این 11 ماهی که عضو فرندفید بودم هیچ گاه کسی رو بلاک نکردم و این جز خط قرمز های من بود و دلیلم هم این بود که استانه تحملم را بالاتر ببرم .تا این چند وقت که ایدی های یدکی زیاد شد .سنت شکنی کردم و همه رو بلاک کردم .بعد از اون دیدم ایدی هایی هم هستند که فیک نیستند اما فحاشن .اون ها رو هم بلاک کردم .نوبت به ارزشی ها رسید .دیدم حوصلشون رو ندارم .نتیجه این شد که بلاک شدند . دیروز هم چند تا ایدی که نه ارزشی بودند و نه فحاش و تنها مشکلشون این بود که فید هاشون رو دوست نداشتم رو بلاک کردم . در اخر هم کسانی موندند که یا از دوستان بودند یا می شد باهاشون کنار اومد.
امروز که داشتم فکر می کردم دیدم چه قدر شبیه دیکتاتور ها شدم .از بدترین آدم ها شروع کردم تا رسیدم به بیگناه تر ین افراد .حلقه دور خودم رو هر بار کوجک و کوچکتر کردم .امروز فهمیدم برای دیکتاتور شدن نیازی نیست که عمامه داشته باشی یا تاج سلطنت بر سرت باشه . سرهنگ باشی یا اقا زاده .برای دیکتاتور شدن تنها یک جرقه لازمه . هیچ کس دیکتاتور دنیا نمی یاد اما همه می تونند یک دیکتاتور باشند امروز فهمیدم چه قدر مرز بین ازادی خواهی و دیکتاتوری باریکه .برای من جرقه ، از بلاک کردن جعلیون شروع شد با قتل و عام مجازی شدت گرفت و به بهانه نادیده گرفتن کسانی که از لحاظ تفکری با انها مشکل داشتم این مرز را شکستم . امروز به جز کسانی که فحاشی می کردند یا یدکی بودند همه رو از بلاک در آوردم . برای من راه برگشت بود اما اگر این رویه در دنیای واقعی اتفاق می افتاد برگشتی هم در کار بود ؟ "
بحث بسیار خوبی است و من مدتها است که می خواستم در این مورد مطلب کوتاهی بنویسم چراکه بسیاری از افراد از جمله خود من تعریف درستی از چگونگی رفتار انسانها در دنیای مجازی ارائه نمی دهند و این سر درگمی برای همه از جمله خود من نیزوجود دارد.
این بحث را باید از جای دیگری شروع کرد.دنیای مجازی دنیای جدیدی است که ما با آن روبرویم.در این عرصه نیز می توان با دنیای واقعی آن را مقایسه کرد اما گاهی با مقایسه اشتباه باعث می شود که انتظار ما از خودمان یا دیگران افزایش پیدا کند و باعث سوتفاهم یا حتی سرخوردگی ما یا دیگران گردد و یا از خودمان یا دیگران طلبکار شویم و به قول معروف احساس گناه یا وجدان درد بگیریم .
ما باید بتوانیم این دنیا را تعریف کنیم و در شبیهه سازی هر موردی را سر جای خودش بررسی کنیم .تلاش کنیم دنیای مجازی را با دید مثبت نیز ارزیابی کنیم و همه رفتار ما صرفا با دیکتاتور بودن با اعدام یا زندان قابل مقایسه نیست.
مثلا اگر در "فریند فید" کسی ما را بلاک کرد حق طبیعی او است و حق کسی رو ضایع نمیکند که دیکتاتور خطابش کنیم.حق بلاک کردن را برای خود و دیگران بهتر است که برسمیت بشناسیم و از آن هیچ کس نباید ناراحت شود به عنوان مثال هر کس در فریند فید من را بلاک کند ناراحت نمی شوم.
در دنیای واقعی نیز همه روابط اجتماعی ما بر اساس کنش یا منش دیکتاتورها قابل تعریف نیست و اساسا به آن ارتباطی ندارد.
در دنیای واقعی نیز ما با همه انسانهای پیرامونی خود روابط اجتماعی یکسانی نداریم و نمی توانیم با همه هم رابطه ایجاد کنیم .به عنوان مثال همه همسایه های ما یا همه همکاران ما با ما رفت و آمد خانوادگی ندارند و در خانه ما به روی همه باز نیست .در دنیای واقعی انسانهایی که با هم دوست هستند اعصاب یکدیگر را خراب نمی کنند و هر کسی با دیگری وارد گفتگو می شود که از این گفتگو یا لذت ببرد یا چیزی یاد بگیرد یا تبادل تجربه و اطلاعات کند و یا مشکلی را حل کند.
کسانی هستند که در دنیای واقعی یا دنیای مجازی مانند پالتک ,فیس بوک ,وبلاگ ,فریند فید,تویتر ,گوگل پلاس و......که به دیگران فحاشی می کنند و انگ,اتهام,تهمت, افترا می زنند بدون آنکه سند یا مدرکی داشته باشند و یا اجازه دهند که فرد از خودش دفاع کند او را غیابا در دادگاه خود محاکمه می کنند چراکه می دانند معمولا برای آنها هزینه و ضرری به دنبال ندارد . به عنوان مثال افرادی در وبلاگ یا صفحات اینترنتی خود به دیگرافراد حقیقی و حقوقی اتهاماتی می زنند بدون آنکه پاسخگو اتهامات خود باشند ولی در دنیای واقعی همان افراد چنین نمی کنند چراکه می دانند نمی توانند اتهامات بی اساس خود را ثابت کنند و دچار مشکل قانونی خواهند شد.
طبیعتا در دنیای واقعی کسی اگر چنین کند یعنی فحاشی کند یا انگ,اتهام,تهمت, افترا بزند باید پاسخگوی گفتارش باشد و حتی می توان از فرد شکایت کرد و او را به دادگاه کشاند
در دنیای واقعی هر کسی نمی تواند با ما رفت و آمد کند و مزاحم ما شود اما در دنیای مجازی اگر در منزل دنیای مجازی بروی همه باز باشد طبیعتا همانطور که در جامعه همه گونه افرادی وجود دارد در دنیای مجازی نیز وجود دارد تازه در دنیای مجازی بدتر است چراکه با مشخص نشدن هویت فرد بعضی چهره واقعی خود را نشان می دهند و اگر مجبورند یک سری اصول و روابط اجتماعی را رعایت کنند اما چنین اجباری در دنیای مجازی کمتر است یا اینکه اساسا بعضی از انسانها دو چهره هستند و اگر در دنیای واقعی مجبورند که چهره واقعی خود را پنهان کنند اما در دنیای مجازی چهره واقعی خود را نشان می دهند.در دنیای مجازی به عنوان مثال فیس بوک و صفحه شخصی ما در آن مانند خانه ما است که همسایگانی دارد.در دنیای واقعی ما مجازیم که همسایگان خود را انتخاب کنیم و با رضایت ساکنین 2 خانه رابطه و رفت و آمد ایجاد می شود و هر گاه اشکالی در این رابطه به وجود بیاید می توان به این رابطه دوستی خاتمه دهیم یا طرف مقابل حق دارد چنین تصمیمی بگیرد یا اصلا هر دو به این نتیجه می رسند و در خانه را بروی هم باز نمی کنند و یا دیگر به خانه یکدیگر نمی روند. در صفحه فیس بوک خودمان نیز باید رفتار و کنش دموکراتیک داشته باشیم و آن را مانند خانه هر فردی بدانیم که همسایگانی دارد و این حق را برای خودمان و دیگران قائل شویم که کسانی که به عنوان دوست در لیست دوستان خود داریم و یا به عنوان دوست در لیست دوستان دیگران قرار داریم هر گاه خواستیم یا خواستند به این دوستی خاتمه دهیم یا خاتمه دهند به همان راحتی که بسیاری را که نمی شناختیم و به لیست دوستان اضلفه کردیم و یا ما را نمی شناختند و به لیست دوستان خود اضافه کردند حال به دلیل ایجاد این شناخت یا بر اساس تصمیم فردی ما یا آنها به هر دلیلی که باشد باید خاتمه دوستی توسط یکدیگر یا یکی از طرفین را براحتی برسمیت بشناسیم و تازه زمانی می توانیم کسی را یا خودمان را نقد کنیم که به زور بخواهیم در صفحه فیس بوک کسی باشیم یا فردی به زور بخواهد در صفحه فیس بوکی ما باشد یا ما بزور بخواهیم در لیست وبلاگ کسی باشیم یا فردی بخواهد بزور در لیست وبلاگ ما باشد که در واقع چنین رفتاری یعنی کم یا زیاد کردن لیست دوستان در دنیای مجازی مانند فیس بوک فریند فید و....حذف کردن نیست بلکه حق انتخاب دوست نام دارد و در دنیای واقعی نیز ما باید بپذیریم و به رسمیت بشناسیم که اگر فردی قبلا دوست ما بوده است و الان دوست سابق ما می باشد و قبلا به دوستی مشترک یا به زندگی مشترک خود با ما پایان داده است و دقیقا در دنیای واقعی و مجازی کسانی که این جدائی را نمی پذیرند در واقع کنش و منشی غیر دموکراتیک دارند و می خواهند با کسی بزور دوست یا همسر کسی در دنیای واقعی و یا بزور دوست مجازی باشند و در واقع خود را تحمیل کنند.
در دنیای مجازی اگر کسی در فیس بوک یا وبلاگ سیاسی ما نظر و کامنتی را گذاشت که صرفا به دلیل سیاسی آن را حذف کنیم می توان گفت که آن فرد تحمل سیاسی و کنش و منش دموکراتیک ندارد و یا چون پاسخی نداشته است چنین کرده است. البته در این مورد خاص یعنی وبلاگ سیاسی یا صفحه فیس بوک یک فرد از طرفی شخصی محسوب می شود و از طرفی دیگر به موضوعاتی می پردازند که مربوط به حوضه سیاسی و اجتماعی در عرصه کنش جمعی و اجتماعی مربوط می شود.
توضیح : منظور و مخاطب من در این بحث اصلا شخص خاصی نیست بلکه عمومی است و صرفا هدفم ایجاد بحث و تبادل نظر در این زمینه بوده است و مدتی بود که تصمیم داشتم مطلبی در این زمینه بنویسم که در بین خوانندگان و وبلاگ نویسان ایجاد بحث کنم که با دیدن این بحث در فریند فید تصمیم گرفتم که بالاخره در این باره متن کوتاهی بنویسم چراکه متن طولانی خواننده کمتری دارد و من معمولا تلاش می کنم کوتاه و مختصر بنویسم.
نظام جلالی 24.01.2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر