از Bert Arian، در تاریخ شنبه, مارس 19, 2011
جنگ، تکرار زندگی، دزدی، بهره کشی سرمایه داران از مردم و کارگران رنجبر، کشتارهای سیاسی و اعدام یا همان قتل عمد دولتی و...هم اکنون معضلات زندگی بشر در گستره ی گیتیست. آیا تا کنون جهانی بی مرز، بی جنگ، بی تضاد طبقاتی و فقر مالی و بی آقا و سرور تصور نموده اید؟ اکنون تصور کنید جهانیرا که همه ی مردم در آن توانایی کار کردن دارند، به شغلی مفید مشغولند و پول از میان رفته است؛ هر کس هرچه میخواهد از فروشگاه، رایگان خرید میکند و رایگان هم ارائه میکند؛ بی وجود هیچ واسطه ی بی ارزشی همچون پول! این مبادله ی کالا به کالا نیست.
این جهان بی حکومت بی مرز ایده آل ماست. دلیل اصلی مخالفت دولتها با آنارشیسم همینست که دشمن مالی منافع مالی و قدرت سیاسی سرمایه دارانست. سرمایه داران در حال حاضر بی هیچ تلاشی ارزش بسیار بالاتری از ما دارند که عرق ریختن و تلاش بی وقفه سرگرمی ماست! ـ
حق رای سرمایه داران در سراسر جهان، بویژه آمریکا، بالاترین حق رائ است. اصلا رای مردم در هیچ دولتی ملاک نیست! آیا باور ندارید که رییس جمهورها، سیاستمداران و دولتمردان، در گذشته پادشاهان، همه و همه انسانهایی عادی هستند که هیچ تفاوتی با ما ندارند؟...آیا در مردم آمریکا فردی باهوشتر و بالیاقت تر از اوباما یا بوش فاشیست وجود ندارد؟ یا در ایران کسی سالمتر از احمدی نژاد یا رفسنجانی یا خامنه ای وجود ندارد؟
در روزگار نو، مردم در تعاملات اجتماعی خود هیچ نیازی به دولت و حکومت ندارند؛ گه گاه نیازشان به دولت می افتد که آن هم برای حل مشکلیست که خود دولت آفریده! ـ
در گذشته پادشاهان با شعار اداره کردن مردم، به قدرت شخصی خود میپرداختند و حمایت ار مرزها! و در واقع مردم جهان تنها جنگ و دیکتاتوری و هزاران هزار پیامد مخرب دیگر را از سوی حکومت متوجه بودند؛ لذا در جوامع، فیلسوفان و روشنفکران مردم را به سوی جمهوری میخواندند که به آنان "جمهوری خواه" میگویند. ـ
آنان میپنداشتند که جمهوری، آزادی بشر را تضمین خواهد نمود؛ زیرا قدرت اداره ی شاه میان چهار قوه و 400 نفر پخش میشود و دیکتاتوری وجود نخواهد داشت. ـ
اما جمهوری در واقع تنها یک گام نزدیک شدن به ایده آل بود.البته جمهوری اسلامی جمهوری نیست.چون جمهوری هیچ قدرتی والای چهار قوه ندارد، یعنی رهبر یا پادشاه ندارد، جمهوری دینی یعنی دیکته کردن یک عقیده به انسانهایی با اندیشه ها و مشاید عقاید مختلف. ـ
اما در ایده آل ما قدرت پادشاه میان تک تک مردم پخش میشود و هر کدام مسئولیت نگهداری خود، اقتصاد خود، روابط اجتماعی خود و فکر شخصی خود را به عهده دارد و دولت جمهوری که به جای اداره کردن مشغول رسیدن به قدرت سیاسی ریاکارانه ی خود شده است از میان میرود. ـ
در این میان تمام دولتهای کنونی برای حفظ قدرت دیکتاوری خویش "آنارشیستها" را "هرج و مرج طلب" میخوانند. این ویژگی همه ی دولت هاست. ـ
آنارکو=آن+آرکو----» آن=قید منفی، ضد....آرکو=حاکم،پادشاه، قدرت سیاسی
پس آنارشیست یعنی ضد قدرت سیاسی و بی حاکم یا اقتدار گریز! اما در برخی دیکشنری ها این واژه "هرج و مرج طلب" تلقی شده که تقریبا یعنی همان "فتنه گر" تلقی کردن شورشیان ایران!
اگر در یک کارخانه، کاراگران شش ماه حقوق نگیرند مسلما دست به اعتصاب و تخریب میزنند، آیا این کارشان هرج و مرج انداختن در کار منظم کارخانه نیست؟ یا آیا انقلاب مردم بر ضد پادشاهان کهن، هرج و مرج نبود؟ پس چگونه هرج و مرج یعنی شورش برای برانداختن دولتها و رسیدن به جهان ایده آل میتواند امری منفی باشد؟
همه ی دولتها، یک عادت دارند؛ منفی جلوه دادن دشمنان خود و فریب عوام مردم با شعارهایی همچون استقلال! استقلال از که؟ بیگانگان یعنی چه کسانی؟
انسانهای دیگر روی کره؟ اگر دروغی به نام "استقلال" نباشد مردم جهان بی هیچ محدودیت جغرافیایی دوستانه در کنار یکدیگر زندگی میکنند، و دولتی برای جنگ آفرینی نخواهد بود.
برتری نژادی یا همان فاشیسم هم از موانع بشر برای رسیدن به جهان ایده آلست. البته فاشیسم معناهای دیگری هم دارد: اعتقاد به برتری یک عقیده، اعتقاد به برتری یک فرد بر دیگران
در واقع فاشیسم در مرحله ی نخست یک اعتقادست و اصولا عقاید هیچکدام از سوی یک انسان بی طرف پذیرفته نمیشوند. بلکه یا به ارث میرسد و یا برای رهایی از عقیده ای دیگر پذیرفته میشوند. برای نمونه من با یکی از مسیحیانی که مسلمان شده است حرف زده ام، تا توانست از مضحک بودن دین مسیح و پاپ و کشیش و کلیسا گفت. اما این که چرا مسلمان شد:ـ
چون محمد نمیگوید من پسر خدا هستم!ـ
بگذریم، تنها مزیت جمهوری اینست که بستری نسبتا آزاد برای بیان اندیشه های همه ی مردم ایجاد میکند، که البته جمهوری مذهبی از همین یک مزیت هم مبراست! ـ
در طول تاریخ همواره مردمانی بوده اند که دروغهای مملکتها را بر ملا کرده اند، اما همواره دولت یا حکومت دیگری جایگزین آن شده است و با جایگزینی یک بیماری به جای بیماری دیگر، مشکل بیماری حل نخواهد شد! ما نظامی هماهنگ از مردم میخواهیم.ـ
در جامعه ای که شعور باشد، شکستن قوانین معنی ندارد، زیرا همه علاقه مند به نظم نظام بی قدرت سیاسیشان هستند پس: ـ
در ایده آل ما: مدیریت جای حکومت را میگیرد، تعهد جای قانون را....و اصلاحات جای مجازات را؛ مورد آخر بعدا توضیح داده خواهد شد. ـ
این مسلما آینده ی بشرست. ما فقط در تحقق هرچه زودتر این آرمان تلاش میکنیم. اتحادیه ی ما رییس ندارد. اگر پرسشی در این باره داشتید خودم پاسخگو خواهم بود. ـ
این جهان بی حکومت بی مرز ایده آل ماست. دلیل اصلی مخالفت دولتها با آنارشیسم همینست که دشمن مالی منافع مالی و قدرت سیاسی سرمایه دارانست. سرمایه داران در حال حاضر بی هیچ تلاشی ارزش بسیار بالاتری از ما دارند که عرق ریختن و تلاش بی وقفه سرگرمی ماست! ـ
حق رای سرمایه داران در سراسر جهان، بویژه آمریکا، بالاترین حق رائ است. اصلا رای مردم در هیچ دولتی ملاک نیست! آیا باور ندارید که رییس جمهورها، سیاستمداران و دولتمردان، در گذشته پادشاهان، همه و همه انسانهایی عادی هستند که هیچ تفاوتی با ما ندارند؟...آیا در مردم آمریکا فردی باهوشتر و بالیاقت تر از اوباما یا بوش فاشیست وجود ندارد؟ یا در ایران کسی سالمتر از احمدی نژاد یا رفسنجانی یا خامنه ای وجود ندارد؟
در روزگار نو، مردم در تعاملات اجتماعی خود هیچ نیازی به دولت و حکومت ندارند؛ گه گاه نیازشان به دولت می افتد که آن هم برای حل مشکلیست که خود دولت آفریده! ـ
در گذشته پادشاهان با شعار اداره کردن مردم، به قدرت شخصی خود میپرداختند و حمایت ار مرزها! و در واقع مردم جهان تنها جنگ و دیکتاتوری و هزاران هزار پیامد مخرب دیگر را از سوی حکومت متوجه بودند؛ لذا در جوامع، فیلسوفان و روشنفکران مردم را به سوی جمهوری میخواندند که به آنان "جمهوری خواه" میگویند. ـ
آنان میپنداشتند که جمهوری، آزادی بشر را تضمین خواهد نمود؛ زیرا قدرت اداره ی شاه میان چهار قوه و 400 نفر پخش میشود و دیکتاتوری وجود نخواهد داشت. ـ
اما جمهوری در واقع تنها یک گام نزدیک شدن به ایده آل بود.البته جمهوری اسلامی جمهوری نیست.چون جمهوری هیچ قدرتی والای چهار قوه ندارد، یعنی رهبر یا پادشاه ندارد، جمهوری دینی یعنی دیکته کردن یک عقیده به انسانهایی با اندیشه ها و مشاید عقاید مختلف. ـ
اما در ایده آل ما قدرت پادشاه میان تک تک مردم پخش میشود و هر کدام مسئولیت نگهداری خود، اقتصاد خود، روابط اجتماعی خود و فکر شخصی خود را به عهده دارد و دولت جمهوری که به جای اداره کردن مشغول رسیدن به قدرت سیاسی ریاکارانه ی خود شده است از میان میرود. ـ
در این میان تمام دولتهای کنونی برای حفظ قدرت دیکتاوری خویش "آنارشیستها" را "هرج و مرج طلب" میخوانند. این ویژگی همه ی دولت هاست. ـ
آنارکو=آن+آرکو----» آن=قید منفی، ضد....آرکو=حاکم،پادشاه، قدرت سیاسی
پس آنارشیست یعنی ضد قدرت سیاسی و بی حاکم یا اقتدار گریز! اما در برخی دیکشنری ها این واژه "هرج و مرج طلب" تلقی شده که تقریبا یعنی همان "فتنه گر" تلقی کردن شورشیان ایران!
اگر در یک کارخانه، کاراگران شش ماه حقوق نگیرند مسلما دست به اعتصاب و تخریب میزنند، آیا این کارشان هرج و مرج انداختن در کار منظم کارخانه نیست؟ یا آیا انقلاب مردم بر ضد پادشاهان کهن، هرج و مرج نبود؟ پس چگونه هرج و مرج یعنی شورش برای برانداختن دولتها و رسیدن به جهان ایده آل میتواند امری منفی باشد؟
همه ی دولتها، یک عادت دارند؛ منفی جلوه دادن دشمنان خود و فریب عوام مردم با شعارهایی همچون استقلال! استقلال از که؟ بیگانگان یعنی چه کسانی؟
انسانهای دیگر روی کره؟ اگر دروغی به نام "استقلال" نباشد مردم جهان بی هیچ محدودیت جغرافیایی دوستانه در کنار یکدیگر زندگی میکنند، و دولتی برای جنگ آفرینی نخواهد بود.
برتری نژادی یا همان فاشیسم هم از موانع بشر برای رسیدن به جهان ایده آلست. البته فاشیسم معناهای دیگری هم دارد: اعتقاد به برتری یک عقیده، اعتقاد به برتری یک فرد بر دیگران
در واقع فاشیسم در مرحله ی نخست یک اعتقادست و اصولا عقاید هیچکدام از سوی یک انسان بی طرف پذیرفته نمیشوند. بلکه یا به ارث میرسد و یا برای رهایی از عقیده ای دیگر پذیرفته میشوند. برای نمونه من با یکی از مسیحیانی که مسلمان شده است حرف زده ام، تا توانست از مضحک بودن دین مسیح و پاپ و کشیش و کلیسا گفت. اما این که چرا مسلمان شد:ـ
چون محمد نمیگوید من پسر خدا هستم!ـ
بگذریم، تنها مزیت جمهوری اینست که بستری نسبتا آزاد برای بیان اندیشه های همه ی مردم ایجاد میکند، که البته جمهوری مذهبی از همین یک مزیت هم مبراست! ـ
در طول تاریخ همواره مردمانی بوده اند که دروغهای مملکتها را بر ملا کرده اند، اما همواره دولت یا حکومت دیگری جایگزین آن شده است و با جایگزینی یک بیماری به جای بیماری دیگر، مشکل بیماری حل نخواهد شد! ما نظامی هماهنگ از مردم میخواهیم.ـ
در جامعه ای که شعور باشد، شکستن قوانین معنی ندارد، زیرا همه علاقه مند به نظم نظام بی قدرت سیاسیشان هستند پس: ـ
در ایده آل ما: مدیریت جای حکومت را میگیرد، تعهد جای قانون را....و اصلاحات جای مجازات را؛ مورد آخر بعدا توضیح داده خواهد شد. ـ
این مسلما آینده ی بشرست. ما فقط در تحقق هرچه زودتر این آرمان تلاش میکنیم. اتحادیه ی ما رییس ندارد. اگر پرسشی در این باره داشتید خودم پاسخگو خواهم بود. ـ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر