از تجربه مبارزات خاورمیانه باید آموخت , تجربه ای که قابل تکرار نیست.
تجربه تا کنونی خاورمیانه در یک سال گذشته نشان داده است که قبل از سرنگونی دیکتاتور و بعد از سرنگونی آن , 3 نیروی اصلی در چگونگی تغییرات سیاسی و اجتماعی سهیم هستند که 2 نیرو داخلی است و یک نیرو خارجی است. ابتدا در مقابل دیکتاتورهای خاورمیانه 2 نیرو در مقابل هم صف آرائی کردند که یکی را مدافعان دیکتاتور یا مدافعان وضع موجود می نامیم و گروه دوم را نیروهای مخالف دیکتاتور می نامیم که خود شامل 2 بخش عمده می شود (که یکی را نیروهای مذهبی , واپس گرا و ارتجاعی می نامیم و دیگری را نیروهای مترقی و سکولار می نامیم) پس از سرنگونی یا فرار دیکتاتور که با دخالت و حضورمستقیم یا غیر مستقیم نیروی خارجی صورت می گیرد تلاش می کنند با استفاده از نیروهای دولتی سابق, به همراه نیروهای مذهبی , واپس گرا و ارتجاعی که در اپوزیسیون بودند دولت جدید را تشکیل دهند و برای بزک کردن چهره دولت جدید بخشی از افراد و محافل راست سکولار و لیبرال بدون پشتوانه توده های مردم را وارد بازی انتخاباتی می کنند و در مقابل , نیروهای مستقل , رادیکال و مترقی زنان ,جوانان , کارگران , وبلاگنویسان , کمونیستها , چپها و آنارشیستها و..... به مبارزات خود در خیابان با کشته و زخمی و زندانی بسیار همچنان ادامه می دهند بدون آنکه بتوانند توازن قوا را به نفع جنبش مردمی مترقی و مستقل برهم بزنند چراکه در واقع فاقد آلترناتیو و راه حل به جای دولت هستند و ضرورت وجود دولت را نفی نمی کنند و دولتی که راستگرا و وابسته به کشورهای خارجی است و قادر نیستند که از تمرکز قدرت در دست دولتمندان و سیاستمداران نیروهای راست, ارتجاعی و مذهبی جلوگیری کنند.
ایران:
در ایران نیز تلاش خواهند کرد که از نیروهایی مانند اصلاح طلبان , بخشی از اصولگرایان منتقد , سازمان اکثریت , سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدی , سلطنت طلبان, جمهوری خواهان ملی و ..... که «کنگره ملی» و «شورای ملی» در جهت «آلترناتیو سازی » و تشکیل « دولت موقت» و سپس «دولت دائمی» را به جای آلترناتیو جمهوری اسلامی علم کنند و دولت جدید را شکل دهند و در مقابل , نیروهای مستقل , رادیکال و مترقی زنان ,جوانان , کارگران , وبلاگنویسان , کمونیستها و آنارشیستها وسایر نیروهای راست یا چپ رانده شده از بازی انتخاباتی قدرت سیاسی و..... یا باید صرفا به آنها رای دهند یا اینکه به مبارزات خود در خیابانها همچنان ادامه دهند درست مانند مبارزاتی که بدرستی در تونس و مخصوصا درمصر و در میدان التحریر ادامه دارد ولی کافی نیست و نمی توانند با صرفا مبارزه در خیابان, فرصت طلبان تشنه قدرت را که تازه به پست و مقام رسیدن را از روی صندلی ریاستشان تکان دهند و سرنگون کنند بنابراین 99 درصدی ها باید بدانند که بدون مشارکت مستقیم درعمل سیاسی, اجتماعی و جایگزین شدن خود به جای دولت و حذف دولت هیچ راهی دیگر برای رسیدن به خواستهای انسانی خود ندارند و نباید اجازه دهند که بر فراز سر آنها دولتهای دیگر دولت دلخواه و وابسته به خود را تشکیل دهند و ازهمان اول باید روشن گفت که در بازی انتخاباتی به کسی رای نمی دهیم و انتخابات پای صندوق رای چیزی جز تعیین و مشروعیت دادن به وکیل و وصی برای توده های مردم نیست در حالی که نیاز به آقابالاسری به نام دولت نداریم وخود مردم با مشارکت جمعی و مستقیم قادر خواهند بود جامعه را اداره کنند و نیازی به رئیس, رهبر, پادشاه و رئیس جمهور ندارند.
با کدام طرح و ساختار آلترناتیو می توان عملا به سمت یک جامعه بدون دولت برویم ?
به محض سقوط دولت جمهوری اسلامی باید از تشکیل دولت جدید جلوگیری کرد و سریعا مردم با مشارکت مستقیم خود در اداره جامعه شروع به ایجاد شورا ها ,کمیته ها , تعاونیها و انجمنهای آزاد و تشکلات داوطلبانه خودگردان و مستقل اجتماعی و سیاسی خود کنند.
برای طی کردن دوران گذر به یک ساختار بدون دولت , از همین امروز ,جمع های کوچک غیرعلنی , که پایه های اولیه تشکیل «شوراهای دانشکده ها » را در شرایط علنی و در زمان سقوط جمهوری اسلامی شکل خواهند داد می توانند شکل بگیرند و در فضای مجازی نیزمی توانند همین شوراها را به شکل مجازی تشکیل دهند تا بتوانند بر سر آن تبلیغ کنند وبا روشن شدن زوایای ناروشن چگونگی تغییربرای ما مردم بدانیم که در عمل چگونه می توان از یک ساختاری که در آن دولت وجود دارد با تغییر آن و گذر به یک ساختار بدون دولت عملا گام برداشت .در واقع این «شوراهای دانشکده ها » به جای مردم تصمیم نمی گیرد بلکه "نقش هماهنگ کننده موقت" را پیدا می کند تا شوراهای خود گردان و مستقل مردمی فرصت کنند در همه نهاد ها , شهرها ,روستاها , ادارات و کارخانجات شکل بگیرند.
هر کدام از شوراهای دانشگاهی دانشکده ها بر اساس رشته و تخصص خود وظایف وزارت خانه های یک دولت را به طور موقت در یک دوره مثلا 3 ماهه به عهده می گیرند به عنوان مثال:
شورای دانشکده علوم قضائی و شورای دانشکده حقوق موقتا وظایف اداره قوه قضائیه را به عهده خواهند گرفت .
شورای دانشکده علوم سیاسی وظایف وزارت امور خارجه را بطور موقت به عهده خواهند گرفت.
شورای دانشکده علوم پزشکی وظایف وزارت خانه بهداشت و درمان را به طور موقت به عهده می گیرند.
شورای دانشکده تربیت معلم موقتا وظایف وزارت آموزش پرورش را به عهده می گیرد.
شورای روابط بین الملل دانشکده علوم سیاسی موقتا اداره سفارت خانه های وزارت امور خارجه را به عهده می گیرد .
شورای دانشکده مدیریت می تواند وظایف وزارت کشور را به طور موقت به عهده می گیرد.
شورای دانشکده اقتصاد وظایف وزارت اقتصاد و دارائی را به طور موقت به عهده می گیرند.
دانشکده فنی وظایف وزارت صنایع و مسکن را موقتا به عهده می گیرد.
و.........
هدف از این نوشته صرفا طرح موضوع به طور کلی است که به این وسیله بتوان ایجاد بحث و گفتگو در این زمینه بین علاقه مندانی که معتقدند جهانی دیگر آنهم جهانی بدون دولت ممکن است فراهم شود.
نظام جلالی 04.02.2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر