گزارش سخنرانی شهین نوایی در کلن
• خانم نوائی سخنرانی را با این سئوالها به پایان برد که چرا هم چنان بین جنبش چپ و جنبش زنان جدایی وجود دارد؟ و چرا بخشی از جنبش زنان در بحران سیاسی اخیر بدون چشم انداز و برنامه خاصی با حکومتیان سابق که امروز اپوزیسیون شده اند همراه شد؟ ...
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
آدينه ٨ مهر ۱٣۹۰ - ٣۰ سپتامبر ۲۰۱۱
آدينه ٨ مهر ۱٣۹۰ - ٣۰ سپتامبر ۲۰۱۱
یکشنبه ۲۵ سپتامبر خانم شهین نوائی در کلن سخنرانی داشت.
خانم شهین نوائی یکی از فعالین جنبش زنان می باشد، که به دعوت «چپ های شهر کلن» به سخنرانی با عنوان «رابطه جنبش چپ با جنبش زنان در ٣٣ سال گذشته» پرداخت.
خانم نوائی از تاریخ آگاهی جنسیتی در ایران و اروپا می گوید، و اینکه آگاهی جنسیتی در اروپا و امریکا از چه تاریخی آغاز شد.
او می گوید برای اولین بار پس از انقلاب اکتبر برابری زن و مرد در قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی سابق آورده شد. اما این آزادی و برابری عمدتن بر روی کاغذ باقی ماند و در سطوح مختلف جامعه تحقق پیدا نکرد.
او می گوید جنبش زنان در اروپا از سال ۱۹۶٨ میلادی به مسائل فرهنگی و مبارزه با مردسالاری پرداخت. و مسائل جدیدی را در رابطه با فرهنگ، زبان، و فلسفه مطرح نمود، زنان ایرانی و جنبش چپ ایرانی در آن دوره با این بحث ها آشنا نبودند.
او از زنان ایرانی که تابو شکنی کرده بودند یاد نمود. از قره العین می گوید که پشت پا می زند به سنت های رایج آن زمان، خانواده و شوهر و کودکان خود را رها می کند و به دنبال شیخ رشتی به عراق سفر می کند. وبعدها در سال ۱٨۵۰ میلادی در دشت به دشت، یکی از شهرهای خراسان، حرکت تاریخی خود را که بر گرفتن حجاب می باشد انجام داد. از بی بی خانم استرآبادی می گوید که در نوشته هایش به نقد جامعه ی مردسالاری آن دوره می پردازد. ازهما ناطق می گوید که در سالهای ۱٣۴۰ شمسی به نوشتن کتاب آئین زن داری در دوران قاجار پرداخته است و مشکل زندگی زنان را در دوران قاجار بیان می کند. اشاره به تشکل های محدودی که در سال ۱۹۰۶ میلادی در ایران بوجود آمدند می کند و اینکه در سال ۱۹۱۰ ما می توانیم ردپای فعالیت زنان چپ را ببینیم. او متذکر می شود با اینکه رضا شاه با آخوندها در افتاد، اما به سرکوب زنان سوسیالیست و آزادی خواه نیز پرداخت.
با شروع جنگ جهانی دوم و رفتن رضا شاه و آمدن محمدرضا شاه یک فضای نسبتاً آزادی در آن دوره بوجود آمد در این دوران سازمان های زنان مستقل از حکومت شکل گرفت که شاه بعدن به سرکوب آنان پرداخت. شاه بعد از سرکوب تشکل های مستقل زنان، سازمان زنان را بوجود آورد. در این دوره زنان حقوق دان شروع به فعالیت در زمینه ی عوض کردن قوانین خانواده کردند، که پیشرو این زنان خانم مهرانگیز منوچهری بود. او اشاره ای به فعالیت زنان دیگر در آن دوره می کند مانند خانم فرمان فرمائیان که به تحقیق راجع به روسپی گری زنان پرداخته است.
او می گوید جنبش چپ ایران، جنبش دانشجویی، جنبش زنان، به ادبیات نو و بحث های جدید اروپا در رابطه با مسائل زنان آشنا نبودند. محدودیت اطلاعات ما در آن دوران و بی اطلاعی ما از نقد زنانی مانند کولنتای به چپ آن دوره همچنین نگاه یک بعدی ما به مسائل زنان که فقط به مسائل زنان کارگر و دهقان می پرداختیم و نگاه همه جانبه به مشکلات زنان از تمام لایه ها و طبقات نداشتیم.
تشکل های زنان در آن دوران مستقل از سازمانهای مردانه نبود بلکه زائده ی سازمان های سیاسی آن دوران بودند. زنان فعالانه در آن سالهای دیکتاتوری دوش به دوش مردان در نبرد چریکی و در سازمان های سیاسی مبارزه کردند، اما هیچ رد پائی از آنان در انقلاب نمی بینیم، چرا؟
در ابتدای انقلاب روز ۶ مارس که زنان مذهبی نزد خمینی رفتند، او فتوای حجاب را صادر کرد (زنان می توانند سر کار بروند ولی با حجاب). که این فتوا با عکس العمل شدید زنان مواجه شد. بلافاصله دانشجویان، دانش آموزان، زنان پرستار، زنان کارمند، شروع به اعتراض به فتوای خمینی نمودند. و به خیابان ها ریختند که به تظاهرات عظیمی تبدیل شد. متاسفانه هیچ کدام از سازمان های سیاسی چپ آن دوره از این حرکت وسیع زنان حمایت نکردند. چند روزی این تظاهرات ادامه داشت که حتا شعار مرگ بر خمینی نیز در آن دوره داده شد. زنان به طرف ستاد فدائیان رفتند و خواهان سخنرانی اشرف دهقانی در این زمینه بودند که متاسفانه اشرف دهقانی در جمع تظاهرکنندگان حاضر نشد. آنها با تظاهرات به طرف تلویزیون رفتند و در آنجا هم به این زنان اجازه ی حرف زدن ندادند. در آنجا از طرف نیروهای انتظامی به آنها اخطار داده شد که پراکنده شوند. متاسفانه بعد از ۵ روز این تظاهرات به پایان رسید و زنان ایران دچار یک شوک شدند. چپ های آن دوران مرتب به زنان سیاسی خود می گفتند به این تظاهرات نروید، زیرا این زنان همانند زنان قابلمه به دست شیلی می باشند که در سرنگونی سالوادر آلنده شرکت داشتند.
در همین روزها بود که جمعی از زنان پرستار، فعالین چپ، استادان، حقوق دانان... یک قطعنامه تنظیم کردند و خواسته های خودشان را در آن زمان مطرح نمودند. این اعتراضات انجام شده باعث شد که دولت موقت (بازرگان) آن زمان به راست و ریس کردن فتوای خمینی پرداخت و آن زمان در مورد حجاب عقب نشینی کرد.
در آذر ۱٣۵٨ شمسی حدود ٣۲ تشکل زنان کنفرانسی علیه پیش نویس قانون اساسی ترتیب دادند که متاسفانه سازمانهای سیاسی در آن دوران از این کنفرانس حمایتی نکردند. سازمان فدائیان هم زمان با برگزاری این کنفرانس ترتیب یک راه پیمایی برای حمایت از گروگان گیری امریکائیان را دادند. و در حین اجرای برنامه ی کنفرانس برق سالن قطع شد و زنان مجبور شدند که با نور شمع برنامه خود را برگزار کنند. البته ناگفته نماند که بعضی از گروه های سیاسی چپ آن دوران برای کنفرانس پیام فرستادند. برخی از این تشکل های زنان بیشتر از یکسال دوام نیاورد.
قبل از قانونی شدن حجاب توسط رژیم اسلامی تظاهرات وسیعی انجام گرفت، و روزنامه ی جمهوری اسلامی نوشت که تعدادی از زنان سیاهپوش و رقاص، در این تظاهرات علیه حجاب شرکت داشتند. که خانم شهرزاد هنرپیشه را به همین دلیل دستگیر کرده بودند. ولی با تمام این مقاومت ها در فروردین ۱٣۶۱ شمسی قانون حجاب اجباری در ایران به تصویب رسید.
زنان چپ تشکل های سیاسی هم در این مبارزات ضدحجاب شرکت نکردند، و متاسفانه عدم آگاهی جنسیتی نسل اول جنبش زنان و عدم پشتیبانی سازمان های چپ از جنبش زنان به خصوص توجه نکردن به نیروی بالفعل زنان کارمند، و تأکید یک جانبه بر زنان کارگر و زنان دهقان، جنبش زنان را به بن بست رساند.
زنان چپ آن دوره هیچ چشم انداز و برنامه ای برای جنبش زنان نداشتند، اما همواره مبارزه کردند و هیچ کرنشی در مقابل رژیم اسلامی انجام ندادند. یکی از دست آوردهای با ارزش این دوره مبارزه در مورد حجاب بود. که مسئله ی حجاب چه در ایران و چه در خارج کشور هنوز هم ادامه دارد.
متاسفانه در خیزش ۲۰۰۹ میلادی در ایران ما می بینیم که زنان دوش به دوش مردان در این خیزش شرکت داشتند، ولی به بیان خواسته های خودشان نمی پردازند. و دوباره همان اشتباهات نسل گذشته را تکرار می کنند.
خانم نوائی سخنرانی را با این سئوالها به پایان برد که چرا هم چنان بین جنبش چپ و جنبش زنان جدایی وجود دارد؟ و چرا بخشی از جنبش زنان در بحران سیاسی اخیر بدون چشم انداز و برنامه خاصی با حکومتیان سابق که امروز اپوزیسیون شده اند همراه شد؟
پس از سخنرانی گفتگوی آزاد و بحث در مورد موضوع نشست صورت گرفت. نظری بر این باور بود که بین جنبش زنان و جنبش چپ بی اعتمادی وجود دارد، چرا زنان باید یکبار دیگر به سازمانهای چپ اعتماد کنند؟ نظر دیگر این بود که با وجود گرایش های متفاوت درون جنبش زنان و هم چنین گرایش های متفاوت درون جنبش چپ، یکی از راهها برپایی بحث و گفتگوی آزاد است تا آنها بهتر یکدیگر را بشناسند. نظر دیگر این بود که چپ ها در ابتدای انقلاب فقط در مورد جنبش زنان نبود که اشتباه کردند. آنها در مواردی مثل ترکمن صحرا، ماهیگیران انزلی و خلق مسلمان در تبریز و... هم اشتباه کردند برای اینکه نگاه شان به حکومت بود و نه به مردم. نظر دیگری می گفت دلایلی که برای آن اشتباهات وجود داشت هنوز هم وجود دارد. ما بهتر است در مورد آن دلایل صحبت کنیم.
جلسه با امید به برپایی بحث و گفتگوهای بیشتر در این موارد به پایان رسید.
کلن ۲۷.۰۹.۲۰۱۱
خانم شهین نوائی یکی از فعالین جنبش زنان می باشد، که به دعوت «چپ های شهر کلن» به سخنرانی با عنوان «رابطه جنبش چپ با جنبش زنان در ٣٣ سال گذشته» پرداخت.
خانم نوائی از تاریخ آگاهی جنسیتی در ایران و اروپا می گوید، و اینکه آگاهی جنسیتی در اروپا و امریکا از چه تاریخی آغاز شد.
او می گوید برای اولین بار پس از انقلاب اکتبر برابری زن و مرد در قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی سابق آورده شد. اما این آزادی و برابری عمدتن بر روی کاغذ باقی ماند و در سطوح مختلف جامعه تحقق پیدا نکرد.
او می گوید جنبش زنان در اروپا از سال ۱۹۶٨ میلادی به مسائل فرهنگی و مبارزه با مردسالاری پرداخت. و مسائل جدیدی را در رابطه با فرهنگ، زبان، و فلسفه مطرح نمود، زنان ایرانی و جنبش چپ ایرانی در آن دوره با این بحث ها آشنا نبودند.
او از زنان ایرانی که تابو شکنی کرده بودند یاد نمود. از قره العین می گوید که پشت پا می زند به سنت های رایج آن زمان، خانواده و شوهر و کودکان خود را رها می کند و به دنبال شیخ رشتی به عراق سفر می کند. وبعدها در سال ۱٨۵۰ میلادی در دشت به دشت، یکی از شهرهای خراسان، حرکت تاریخی خود را که بر گرفتن حجاب می باشد انجام داد. از بی بی خانم استرآبادی می گوید که در نوشته هایش به نقد جامعه ی مردسالاری آن دوره می پردازد. ازهما ناطق می گوید که در سالهای ۱٣۴۰ شمسی به نوشتن کتاب آئین زن داری در دوران قاجار پرداخته است و مشکل زندگی زنان را در دوران قاجار بیان می کند. اشاره به تشکل های محدودی که در سال ۱۹۰۶ میلادی در ایران بوجود آمدند می کند و اینکه در سال ۱۹۱۰ ما می توانیم ردپای فعالیت زنان چپ را ببینیم. او متذکر می شود با اینکه رضا شاه با آخوندها در افتاد، اما به سرکوب زنان سوسیالیست و آزادی خواه نیز پرداخت.
با شروع جنگ جهانی دوم و رفتن رضا شاه و آمدن محمدرضا شاه یک فضای نسبتاً آزادی در آن دوره بوجود آمد در این دوران سازمان های زنان مستقل از حکومت شکل گرفت که شاه بعدن به سرکوب آنان پرداخت. شاه بعد از سرکوب تشکل های مستقل زنان، سازمان زنان را بوجود آورد. در این دوره زنان حقوق دان شروع به فعالیت در زمینه ی عوض کردن قوانین خانواده کردند، که پیشرو این زنان خانم مهرانگیز منوچهری بود. او اشاره ای به فعالیت زنان دیگر در آن دوره می کند مانند خانم فرمان فرمائیان که به تحقیق راجع به روسپی گری زنان پرداخته است.
او می گوید جنبش چپ ایران، جنبش دانشجویی، جنبش زنان، به ادبیات نو و بحث های جدید اروپا در رابطه با مسائل زنان آشنا نبودند. محدودیت اطلاعات ما در آن دوران و بی اطلاعی ما از نقد زنانی مانند کولنتای به چپ آن دوره همچنین نگاه یک بعدی ما به مسائل زنان که فقط به مسائل زنان کارگر و دهقان می پرداختیم و نگاه همه جانبه به مشکلات زنان از تمام لایه ها و طبقات نداشتیم.
تشکل های زنان در آن دوران مستقل از سازمانهای مردانه نبود بلکه زائده ی سازمان های سیاسی آن دوران بودند. زنان فعالانه در آن سالهای دیکتاتوری دوش به دوش مردان در نبرد چریکی و در سازمان های سیاسی مبارزه کردند، اما هیچ رد پائی از آنان در انقلاب نمی بینیم، چرا؟
در ابتدای انقلاب روز ۶ مارس که زنان مذهبی نزد خمینی رفتند، او فتوای حجاب را صادر کرد (زنان می توانند سر کار بروند ولی با حجاب). که این فتوا با عکس العمل شدید زنان مواجه شد. بلافاصله دانشجویان، دانش آموزان، زنان پرستار، زنان کارمند، شروع به اعتراض به فتوای خمینی نمودند. و به خیابان ها ریختند که به تظاهرات عظیمی تبدیل شد. متاسفانه هیچ کدام از سازمان های سیاسی چپ آن دوره از این حرکت وسیع زنان حمایت نکردند. چند روزی این تظاهرات ادامه داشت که حتا شعار مرگ بر خمینی نیز در آن دوره داده شد. زنان به طرف ستاد فدائیان رفتند و خواهان سخنرانی اشرف دهقانی در این زمینه بودند که متاسفانه اشرف دهقانی در جمع تظاهرکنندگان حاضر نشد. آنها با تظاهرات به طرف تلویزیون رفتند و در آنجا هم به این زنان اجازه ی حرف زدن ندادند. در آنجا از طرف نیروهای انتظامی به آنها اخطار داده شد که پراکنده شوند. متاسفانه بعد از ۵ روز این تظاهرات به پایان رسید و زنان ایران دچار یک شوک شدند. چپ های آن دوران مرتب به زنان سیاسی خود می گفتند به این تظاهرات نروید، زیرا این زنان همانند زنان قابلمه به دست شیلی می باشند که در سرنگونی سالوادر آلنده شرکت داشتند.
در همین روزها بود که جمعی از زنان پرستار، فعالین چپ، استادان، حقوق دانان... یک قطعنامه تنظیم کردند و خواسته های خودشان را در آن زمان مطرح نمودند. این اعتراضات انجام شده باعث شد که دولت موقت (بازرگان) آن زمان به راست و ریس کردن فتوای خمینی پرداخت و آن زمان در مورد حجاب عقب نشینی کرد.
در آذر ۱٣۵٨ شمسی حدود ٣۲ تشکل زنان کنفرانسی علیه پیش نویس قانون اساسی ترتیب دادند که متاسفانه سازمانهای سیاسی در آن دوران از این کنفرانس حمایتی نکردند. سازمان فدائیان هم زمان با برگزاری این کنفرانس ترتیب یک راه پیمایی برای حمایت از گروگان گیری امریکائیان را دادند. و در حین اجرای برنامه ی کنفرانس برق سالن قطع شد و زنان مجبور شدند که با نور شمع برنامه خود را برگزار کنند. البته ناگفته نماند که بعضی از گروه های سیاسی چپ آن دوران برای کنفرانس پیام فرستادند. برخی از این تشکل های زنان بیشتر از یکسال دوام نیاورد.
قبل از قانونی شدن حجاب توسط رژیم اسلامی تظاهرات وسیعی انجام گرفت، و روزنامه ی جمهوری اسلامی نوشت که تعدادی از زنان سیاهپوش و رقاص، در این تظاهرات علیه حجاب شرکت داشتند. که خانم شهرزاد هنرپیشه را به همین دلیل دستگیر کرده بودند. ولی با تمام این مقاومت ها در فروردین ۱٣۶۱ شمسی قانون حجاب اجباری در ایران به تصویب رسید.
زنان چپ تشکل های سیاسی هم در این مبارزات ضدحجاب شرکت نکردند، و متاسفانه عدم آگاهی جنسیتی نسل اول جنبش زنان و عدم پشتیبانی سازمان های چپ از جنبش زنان به خصوص توجه نکردن به نیروی بالفعل زنان کارمند، و تأکید یک جانبه بر زنان کارگر و زنان دهقان، جنبش زنان را به بن بست رساند.
زنان چپ آن دوره هیچ چشم انداز و برنامه ای برای جنبش زنان نداشتند، اما همواره مبارزه کردند و هیچ کرنشی در مقابل رژیم اسلامی انجام ندادند. یکی از دست آوردهای با ارزش این دوره مبارزه در مورد حجاب بود. که مسئله ی حجاب چه در ایران و چه در خارج کشور هنوز هم ادامه دارد.
متاسفانه در خیزش ۲۰۰۹ میلادی در ایران ما می بینیم که زنان دوش به دوش مردان در این خیزش شرکت داشتند، ولی به بیان خواسته های خودشان نمی پردازند. و دوباره همان اشتباهات نسل گذشته را تکرار می کنند.
خانم نوائی سخنرانی را با این سئوالها به پایان برد که چرا هم چنان بین جنبش چپ و جنبش زنان جدایی وجود دارد؟ و چرا بخشی از جنبش زنان در بحران سیاسی اخیر بدون چشم انداز و برنامه خاصی با حکومتیان سابق که امروز اپوزیسیون شده اند همراه شد؟
پس از سخنرانی گفتگوی آزاد و بحث در مورد موضوع نشست صورت گرفت. نظری بر این باور بود که بین جنبش زنان و جنبش چپ بی اعتمادی وجود دارد، چرا زنان باید یکبار دیگر به سازمانهای چپ اعتماد کنند؟ نظر دیگر این بود که با وجود گرایش های متفاوت درون جنبش زنان و هم چنین گرایش های متفاوت درون جنبش چپ، یکی از راهها برپایی بحث و گفتگوی آزاد است تا آنها بهتر یکدیگر را بشناسند. نظر دیگر این بود که چپ ها در ابتدای انقلاب فقط در مورد جنبش زنان نبود که اشتباه کردند. آنها در مواردی مثل ترکمن صحرا، ماهیگیران انزلی و خلق مسلمان در تبریز و... هم اشتباه کردند برای اینکه نگاه شان به حکومت بود و نه به مردم. نظر دیگری می گفت دلایلی که برای آن اشتباهات وجود داشت هنوز هم وجود دارد. ما بهتر است در مورد آن دلایل صحبت کنیم.
جلسه با امید به برپایی بحث و گفتگوهای بیشتر در این موارد به پایان رسید.
کلن ۲۷.۰۹.۲۰۱۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر