۱۳۹۰ شهریور ۲, چهارشنبه

آنارشیسم , دولت , سرمایه داری و وضعیت جنبش آنارشیستی در ایران


ما در ایران هنوز با یک جنبش آنارشیستی روبرو نیستیم یعنی آنارشیسم در ایران  به یک جنبش گسترده و عمومی در همه عرصه های سیاسی  , اجتماعی و فرهنگی تبدیل نشده است چراکه تازه شاهد رشد نهال اندیشه آنارشیسم در ایران هستیم و اکنون آنارشیسم در ایران محدود به ده ها آنارشیست فعال در خارج و داخل کشور است وبا اینکه مرتب بر تعداد آنها در حال افزوده شدن است ولی با این حال این تعداد نمی توانند ایجاد جنبش کنند ولی از آنجا که گرایشات نادانسته آنارشیستی در بخش زیادی از زنان و جوانان وجود دارد چنانچه آنان با مفهوم آنارشیسم آشنا شوند و خود را آگاهانه آنارشیست بدانند آنگاه جنبش آنارشیستی شکل خواهد گرفت. در واقع پتانسیل و زمینه آنارشیست شدن افراد در جامعه ایران وجود دارد و این نیروی بالقوه آنارشیستی می تواند به سرعت در یک مقطع تاریخی بالفعل شود. در واقع ما لازم نیست که برای آنارشیست شدن افراد تلاش کنیم بلکه فقط باید بدانند که رفتارشان آنارشیستی است و یا اینکه گرایشاتی از آنارشیسم در رفتار و کنشهای طبیعی آنها وجود دارد.
از آنجائی که دولتها در مواقع ضروری دست به سرکوب گسترده و وحشیانه مردم می زنند و در این زمینه نیز استثنائی وجود ندارد در نتیجه در عمل و به طور طبیعی بسیاری از انسانها خودشان به این حقیقت رسیده اند و توهمی به هیچ دولتی ندارند و می دانند که هر دولتی در صورت لزوم با ابزار سرکوبش جنبشهای سیاسی و اجتماعی را تحت نام شورش و قانون شکنی سرکوب خواهند کرد . در واقع کارکرد اصلی پلیس ,ارتش, قوه قضائیه, قانون و زندان دولتها حفظ قدرت حاکمیت و در صورت لزوم سرکوب شهروندان است. اگر فردی به دولتها توهم نداشته باشد و مخالف تمامی دولتها باشد و به نقد تمامی احزاب رسیده باشد چراکه احزاب هدفشان کسب قدرت سیاسی و نشکیل دولت و حکومت کردن بر مردم است و به نفی هر گونه اقتدار اتوریته و سلطه از خانواده گرفته تا حزب و دولت رسیده باشند در نتیجه آنها نیز آنارشیست هستند البته در بسیاری از مردم تمایلاتی و رگه هائی از آنارشیسم در رفتار و عملکرد اجتماعی شان وجود دارد. به هر حال آنارشیسم رسیدن به خود آگاهی و باورتوانمندی فردی و جمعی در اداره جامعه و اعتقاد به اختیار فرد و اهمیت دادن به فردیت اوست که به طور ذاتی با هر گونه سلطه ,اجحاف و جبر مخالف است و مدافع صد در صد آزادی فردی و اجتماعی است و هیچ قید و بند و محدودیتی برای آزادی گفتار و رفتار حتی یک فرد قائل نیست. آنارشیستها هدفشان وعده و وعید دادن و ایجاد مدینه فاضله برای عموم مردم و به جای آنان نیست بلکه هر فردی برای حقوق و آزادی خودش مبارزه می کند و زمانی یک جامعه آنارشیستی می شود که مردم آگاهانه به ضرورت خود سازماندهی و اداره جامعه بدون واسطه و بدون نماینده و بدون دولت و بدون حزب رسیده باشند. آنارشیستها با هر گونه تمرکز قدرت و انباشت ثروت و سرمایه مخالفند چراکه ثروت و سرمایه انباشت شده در قالب کنسرنها و کارتلهای بزرگ مالی و اقتصادی سیاستهای سیاستمداران و دولتمندان را تعیین می کنند و بسیاری از سیاستمداران صاحب یا سرمایه گذار مراکز بزرگ مالی و اقتصادی و تسلیحاتی هستند و بسیاری از صاحبان شرکتهای فراملیتی به شکل مستقیم یا غیر مستقیم با توجه به منافع سرمایه جهانی به عنوان یک سیاستمدار یا مشاور, سیاست دولتها را تعیین می کنند و در واقع رابطه جدا ناپذیری بین سلطه در شکل قدرت متمرکز دولتی و سرمایه متمرکز وجود دارد و فقر جهانی نتیجه مستقیم عملکرد سیاستمداران, دولتمندان و سرمایه داران است .
دولتها با در اختیار داشتن ارتش,  پلیس , بمب, سلاح اتمی, سلاح شیمیایی, سازمان های امنیتی مخوف, سلاح های کشتار جمعی , مین , موشک , راکت , هواپیما ها و کشتی های  جنگی و ایجاد جنگ و اعدام شهروندان خود به عناوین مختلف,  بزرگترین تروریستهایی هستند که به تروریست دولتی معروفند ولی آی دزد,  آی دزدشان هوا است تا ذهن افکار عمومی را منحرف کنند و به مردم آدرس اشتباه می دهند. در بسیاری از ترور ها مستقیم یا غیر مستقیم دست دولتها یا نهادهای امنیتی آنها در کار است و بعد از هر حادثه تروریستی دولتها دست به کنترل بیشتر شهروندان بی گناه می زنند و آزادیهای آنها را با صرف بودجه های عظیم امنیتی هر چه  بیشتر محدود وسلب می کنند. جالب اینجاست که تمامی سلاح های جنگی سبک و سنگین توسط خود دولتها تولید و فروخته می شود.
16 درصد مین‌های جهان در ایران :(البته این آمار مربوط به 4 سال پیش است)

16میلیون مین خنثی نشده در ایران وجود دارد که بنا بر اعلام دبیر ستاد پاکسازی اراضی آلوده به مین بیش از دو میلیون هکتار از مساحت کشور را غیرقابل استفاده و خطرناک‌ کرده‌اند. بر اثر انفجار گاه و بی‌گاه این مین‌ها در طول هر شبانه‌روز 2/2 نفر دچار مرگ یا معلولیت‌های دائمی می‌شوند. بنا بر یک پژوهش دانشگاهی در طول 6 سال گذشته به صورت میانگین هر ساله 7 هزار حادثه انفجار مین در نقاط مختلف مرزی ایران رخ داده که 95 درصد قربانیان آن غیرنظامی و بین 13 تا 25 درصد کودک بوده‌اند.«در پایتخت ایران، 14 میلیون انسان، فارغ‌ از معضلات مردم مرزنشین زندگی می‌کنند که از یاد برده‌اند روزی سه نفر بر اثر مین کشته یا مجروح می‌شوند. در کل دنیا 192 کشور وجود دارد که بر اثر انفجار مین 15 الی 20 هزار نفر در سال کشته می‌شوند.این در حالی است که از این تعدد تنها سالی هزار نفر در ایران کشته می‌شوند.»مین ها سالا‌نه ۲۵ هزار غیرنظامی را یا می کشند یا مجروح می کنند.
بر اساس آمارها برای هر ۱۷ کودک در جهان یک مین در زمین کاشته شده است. جمع آوری مین یکی از خطرناک ترین شغل ها در دنیاست. به ازای هر پنج هزار مینی که جمع آوری می شود، یک نفر از مین جمع کن ها کشته می شوند و دو نفر هم زخمی می شوند. هر سال هم حدود ۱۰۰ هزار مین جمع آوری می شود و با این روند به شرط این که مین جدیدی در زمین کاشته نشود، حدود هزار و صد سال طول می کشد تا کره زمین از مین پاک شود. 
 هر روزه 96 نفر از مردم دنیا که اغلب از مردمان کشور های فقیر هستند در اثر
انفجار مین کشته میشوند.در حال حاضر 110 میلیون مین خنثى نشده در سراسر جهان وجود دارد و بیش از 70 كشور جهان با این مسأله مواجه هستند. در این میان سهم كودكان بى گناه نیز3 الى ۴ هزار نفر در سال است كه آمار كشته شدگان این بى دفاعان در آنگولا، كامبوج، افغانستان، بوسنى و هرزگوین بیش از دیگر كشورها است. همچنین براساس آمارهاى اعلام شده از سوى مجامع بین المللى، در كشور آلبانى سالانه ۱۳۶ نفر، در بوسنى و هرزگوین ۹۴ نفر، كرواسى ۵۱ نفر، اریتره ۵۴ نفر و اتیوپى ۱۰۰ نفر در اثر این سلاح جهان خود را از دست مى دهند. عراق، افغانستان، كامبوج، ویتنام، كلمبیا، مصر و ایران از جمله آلوده ترین كشورها به مین هستند كه مى توان نام برد. وجود مین ها علاوه بر اینكه سالانه جان هزاران نفر را مى گیرد، مانع پیشرفت و توسعه بسیارى از كشورها نیز مى شود. اما از سوى دیگر تجارت همین سلاح در دنیا سالانه ۳ میلیارد دلار را عاید كشورهاى تولیدكننده مى كند كه از جمله این سازندگان مى توان به كشورهایى چون ایالات متحده آمریكا، چین، روسیه و هندوستان اشاره كرد.

تولید یك مین ضدنفر هزینه اى معادل ۴ دلار دارد، اما هزینه هاى یافتن و انهدام آن، براى هر مین بین ۳۰۰ تا یك هزار دلار دربردارد. به عبارتى هزینه پاكسازى ۳۰ برابر تولید است.
براساس گزارش صندوق حمایت از كودكان سازمان ملل (یونیسف)، هنوز ۸۰۰ هزار تن مواد منفجره و ۳ / ۵ میلیون مین زمینى از جنگ ویتنام وجود دارد كه این مین ها از سال ۱۹۷۵ میلادى تاكنون باعث مرگ و مجروح شدن یك صد هزار نفر در این كشور شده است.
هزینه هاى ناشى از زخمى شدن قربانیان این سلاح نیز بسیار گران است. بطورى كه اگر محاسبه كنیم كه ۸۰۰ تا یك هزار دلار هزینه یك پاى مصنوعى باشد و هر بار در فاصله هر شش ماه تعویض شود، مى توان گفت ۲۰ الى ۱۰۰هزار دلار هزینه پاى هر كودك در طول عمر اوست و صرفنظر از تأثیرات روحى ، روانى و اجتماعى و اقتصادى این حوادث براى هر فرد، اگر نان آور و والدین دچار ضایعه شوند، یك خانواده با مشكل فراوانى روبرو خواهد بود.

تعطیلی کارخانه های مین سازی و پرداخت غرامت و خسارت به باز ماندگان یا معلولین انفجار مین  و محاکمه دولتهایی که مین کار گذاشته اند وصاحبین کارخانه های مین سازی و فروشندگان و خریداران آن باید خواست هر انسانی باشد . وظیفه جمع آوری و پاک سازی میادین مین و پرداخت هزینه جمع آوری مین ها با سرمایه داران کارخانه های مین سازی و دولتهائی است که اجازه تولید و فروش مین را داده اند و دولتهائی هم که مین ها را خریده اند و آن را جمع آوری نمی کنند و یا مین ها را در جنگ استفاده کرده اند نیز مانند فروشندگان مین مقصر و شریک جرم هستند.مسئولیت به کارگیری تمامی مین ها توسط دولتها و نیروهای نظامی و شبه نظامی خود دولتها و سرمایه داران و تولید کنندگان این بخش هستند که می بایست به عنوان جنایت علیه بشریت محاکمه شوند.
 حتی در جنگها , کنسرنها و کارتلهای بزرگ مالی غیر تسلیحاتی , سرمایه خود را در اختیار جنگها می گذارند.به هر حال پای هر انسان بی گناهی که بر روی مین ها می رود , مسئولیت آن با سرمایه داران و دولتها است.
تروریسم دولتی و غیر دولتی سلاحشان توسط کنسرنهای بزرگ تسلیحاتی و دولتها ساخته و فروخته می شود علاوه بر نقش دولتها در تروریسم می توان به نقش دولتها در ریشه کن نکردن فقر که باعث مرگ انسانها می شود نیز اشاره کرد.

نزدیک به یک میلیارد نفر از مردم جهان گرسنه‌اند. کارشناسان در روز جهانی غذا نه تنها از نابودی گسترده ‌زمین‌های مردم کشورهای فقیر توسط شرکت‌های بزرگ انتقاد کرده‌اند بلکه می‌گویند، چشم‌انداز آینده نیز چندان روشن نیست.

 انسانهایی که در عبور از مرزهای جغرافیایی دولتها به هر دلیل کشته و مجروح می شوند , باید به آنها و خانواده آنها خسارت پرداخت شود.

تمامی کسانی که از وجود مرز های کشیده شده توسط دولتها دفاع می کنند عملا شریک جرم دولتهایی هستند که باعث مرگ انسانها می شوند و همانطور که قتل عمد دولتی ( اعدام ) مسئولیتش فقط با اعدام کنندگان نیست بلکه کسانی هم که برای آن مشروعیت قائلند شریک جرم محسوب می شوند.
در زمینه زندان نیز اینگونه است و فقط زندانبانان, قانون گذاران, دادگا ه ها و دولتها مقصر نیستند بلکه هر انسانی که از وجود زندان دفاع می کند شریک جرم جنایاتی هستند که در زندان صورت می گیرد و تمامی اجحافاتی که به فرد زندانی و خانواده او می شود مقصر هستند.از آنجائی که حیوانات را نباید در قفس نگه داشت و زندگی آزاد آنها را از بین برد در رابطه با زندان نیز نباید زندگی آزاد فرد را از بین برد.آزادی انسان و حیوان را تحت هیچ شرایطی نباید سلب کرد. زندان اعدام مرز بین انسانها مذاهب دست پخت دولتها و سرمایه داری است. پرونده سازی در مراکز امنیتی قضائی مدارس محیط کار و بیمارستانها برای انسانها سنت غلط دولتها و سرمایه داری است. بورکراسی در دولت و حزب و ادارات ساخته و پرداخته دولتها است. غارت و خشونت دزدی در جوامع محصول عملکرد مستقیم دولتها است. در واقع وجود ناهنجاریهای اجتماعی به طور مستقیم به عملکرد دولتها مربوط می شود و مردم در هر جامعه ای عملکرد خودشان را بر اساس عملکرد دولت به پیش می برند. فقر بی سوادی نیز مربوط به عملکرد دولتها است. آموزش و پرورش معیوب و ناقص و ترویج مذهب توسط دولتها صورت می گیرد.مخدودیت های سیاسی اجتماعی و فرهنگی توسط دولتها اعمال می شود. مرد سالاری و اختلافات در عدم تساوی حقوقی زنان و مردان توسط دولتها صورت می گیرد. مردم در هر جامعه ای اسیر و زندانی دولتها و تحت کنترل آنها هستند و هر لحظه دولت اداره کند می تواند زندگی فرد را تباه سازد. قوه قضائیه قوه مجریه و قوه مقننه و تمامی ابزارسرکوب در دست دولتهاست. کسانی که حاکمیت دولتها را می پذیرند در واقع بندگی و بردگی خود را رسمیت بخشیده اند و پذیرفته اند و به آن مشروعیت داده اند. آلترناتیو حاکمیت دولتها که در جوامع اقلیت هستند خود مدیریتی و خود مشارکتی جمعی شهروندان در اداره جامعه است. به باور آنارشیستها و عقل سلیم توانائی جمعی بشری در اداره جامعه بیشتر از اقلیتی است که تحت نام دولت همه اختیارات و امکانات جانعه را به دست گرفته است و تصور می کند هر امکاناتی که دراختیار جامعه می گذارد صدقه است در حالی که حق جامعه است چراکه همه امکانات جامعه بشری به همه انسانها تعلق دارد و نه صرفا به دولتها و در واقع نهاد دولت و ارگانهای سرکوب آن اضافی و غیر ضروری هستند و شرشان بیشتر از خیرشان است. به هر حال امیدوارم مردم تمامی جوامع,  قدرت و توانائی خود را باور کنند و به پذیرند که دولت یک نهاد اضافی است که هم ثروت جامعه را به باد می دهد وهم با اعمال سلطه و آغاز جنگها, دنیای موجودات زنده را به سوی نیستی سوق می دهد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر