آن طور که شنیده می شود دوباره در گوشه و کنار بحث تشکیل جبهه توسط احزاب موجود که از سر ناتوانی و ضعف سازمانها است دوباره مطرح شده است و جالب است کسانی بیشترین تلاش را می کنند که در اتحاد چپ کارگری که فقط نامی از آن مانده است اسما همچنان حضور دارند و در اتحاد انقلابی چپ و کمونیست که منحل شد نیز حضور داشتند و اینبار دوباره بحث ضرورت جبهه چپ انقلابی و راهکارهای آن را مطرح می کنند و از گذشته نیز درس نمی گیرند و از طرفی دیگر وقتی سازمان مورد بحث در 3 سال پیش حتی نتوانست وحدت درونی خود را حفظ کند و با رفقای منتقد خود کنار بیاید و یک سوم از اعضای کنگره چهارم خود را 1 سال بعد از کنگره از دست داد و.........حالا می خواهد دوباره احزاب موجود ورشکسته سیاسی را به دور هم جمع کند در حالی که حتی در اسناد کنگره پنجم سر جدائی بخش قابل توجهی از رفقای سازمان و دلایل آن صحبتی نشده و مسکوت گذاشته شده است. به هر حال تا سازمانها ی چپ , سانترالیسم بروکراتیک , اپورتونیسم , راست روی , جاه طلبی رهبران , نگاه مطلق به کسب قدرت سیاسی برای حکومت کردن بر مردم توسط حزب مطبوعشان و عدم صداقت را کنار نگذارند نخواهند توانست یک اتحادی را پایه ریزی کنند که اگرچه به درد مردم نمی خورد بلکه لااقل خود را جدی ترمشغول کرده باشند.
به هر حال تجربه شکست خورده اتحاد های قبلی که احزاب نقش اساسی در به شکست کشاندن آن داشتند را نمی توان نادیده گرفت و ضمنا شرایط ذهنی و عینی تشکیل جبهه همچنان نیز وجود ندارد و همان عواملی که اتحاد های قبلی را به شکست منجر کرد همچنان آن عوامل به قوت خود باقی هستند و همان نیروهایی که در شکست اتحاد ها نقش داشتند در بهترین حالت برای مدتی دوباره وارد اتحاد جدیدی خواهند شد که برای مردم که هیچ , حتی برای خودشان نیز دستاوردی حتی موقتی در پی نخواهد داشت.
به هر حال تجربه شکست خورده اتحاد های قبلی که احزاب نقش اساسی در به شکست کشاندن آن داشتند را نمی توان نادیده گرفت و ضمنا شرایط ذهنی و عینی تشکیل جبهه همچنان نیز وجود ندارد و همان عواملی که اتحاد های قبلی را به شکست منجر کرد همچنان آن عوامل به قوت خود باقی هستند و همان نیروهایی که در شکست اتحاد ها نقش داشتند در بهترین حالت برای مدتی دوباره وارد اتحاد جدیدی خواهند شد که برای مردم که هیچ , حتی برای خودشان نیز دستاوردی حتی موقتی در پی نخواهد داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر