۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

سئوالی در باره آنارشیسم در بخش نظرات روشنگری

20:58 16 بهمن 1389 فمینیسم را تا حدودی میتوان درک کرد که میخواد در باره چی حرف بزنه ولی آنارشیسم قبول کنین که خیلی ثقیله.
آدم یاد هیپیهای دهه هفتاد می افته که لباس بودایی می پوشیدند و در خیابانهای نیویورک و گاهی هم در کلکته نقاره و طبل می زدند. می گفتند که ما روش زندگی این هندیهای عزیز را از هر چیزی بهتر میدانیم و می خواهیم با تمام وجود آنرا حس کنیم. البته خیلی با حرارت تر از خود هندیها بودند چون شهر وند غرب بودند و برخوردار از مواهب غربی بودن. و اگر جایی گیر میکردند سفارتشان آنها را نجات میداد ولی هندی باید در همان زباله دان می ماند تا توریست تارک دنیای بعدی برسد و او بتواند دوزار در بیاورد.

سرتان را درد نیاورم. داشتم فکر میکردم که آنارشیسم یعنی چه. مثلاً آشغالهای منازل را چه کسی باید سرو سامان بده و یا آب آشامیدنی را چه کسی باید به ما بده و یا جلوی دزد و تجاوزگر را چه کسی باید بگیره.
اگر کسی میدونه لطفاً با زبان ساده برای ما بزدلها شرح بده.





اول از اینکه اگر کسی مفهوم آنارشیسم را نداند و یا حوصله نداشته باشد که خودش در اینترنت به دنبال پاسخ بگردد  و کمی وقت بگذارد و نخواهد خودش به دنبال پیدا کردن سئوالش باشد که دلیلی بر بزدلی نیست و ربط ندانستن به بزدلی را من که نفهمیدم. بنابراین شما بزدل نیستید بلکه......اما آشغالهای منازل را چه کسی الان سرو سامان می دهد خوب در جامعه آنارشیستی هم که قرار نیست این بخش شهرداری منحل شود , مگر شما چه تصوری از جامعه آنارشیستی دارید ? و یا آب آشامیدنی را چه کسی  الان به شما می دهد , مگر اداره آب در جامعه آنارشیستی قرار است منحل شود ? و یا جلوی دزد و تجاوزگر بزرگ و  دولتی را الان چه کسی می گیرد? در جامعه آنارشیستی دولت منحل می شود و به جای آن واحدها و شورا های خودگردان ادارات , محلات , شهری , روستائی و... و تشکلات داوطلبانه اجتماعی شکل می گیرد. شما را رجوع می دهم به این لینک که سئوالهای انحرافی مشابه در آن وجود دارد.
با سپاس
http://andishehnovin.blogspot.com/2010/08/blog-post_30.html
ضمنا لطفا 4 مقاله ضمیمه آن را نیز بخوانید.

نظام جلالی


02:15 17 بهمن 1389 به آقای نظام جلالی

نوشته شما بر اساس یک دید غیر واقع بینانه و رمانتیک از زندگی بشر است. البته این رمانتیسم شورائی مخصوص شما نیست. خیلیها در همین خیالات هستند. در واقع ریشه اش در بستن چشم بر روی واقعیت ها است و ترس از برخورد با آنها.
حتی اگر همه مرزهای عالم را بردارید و تمام افراد محله ها عاشق هم و رفیق جون جونی یکدیگر باشند باز چنین چیزی غیر ممکن است. چون بشر مطابق طبیعتش همیشه در پی آن است که قدرت را تا آخرین درجه بیازماید و محل واقعی خود را بیابد.
اما ایکاش دنیای واقعی هم مثل دنیای شما بود. 




پاسخ به دوست عزیز 02:15 17 بهمن 1389
در نوشته شما به دو موضوع اشاره شده است یکی اینکه نوشته من را بر اساس یک دید غیر واقع بینانه و رمانتیک از زندگی بشر ارزیابی کرده اید. اصلا فرض را بر صحت گفته شما بگذاریم و فراتر از وجود احتمالی دید غیر واقع بینانه و رمانتیک در نظرات آنارشیستها آن را به تاریخ گذشته افکار غیر واقع بینانه و رمانتیک و آرزوهای تخیلی  بشر رجوع دهیم. مثلا آرزوی پرواز مانند پرندگان برای بشر یک آرزوی حسرت آمیز بوده و هست ولی آیا کسی فکر می کرد بشر بتواند آنچنان از زمین دور شود که یک پرنده نمی تواند. آیا اینترنت بشر را به بسیاری از آرزوهایش که در گذشته غیر قابل تصور بوده است نرسانده است? و یا در زمینه پزشکی مانند http://www.hamshahrimags.com/NSite/FullStory/News/?Id=5393  یا مانند http://www.iransalamat.com/?file=hea&operation=show&id=10   نمونه های بسیاری در طول تاریخ بشر وجود دارد که دیگر نمی توان حکم قطعی صادر کرد که حتی تخیلات امروزین ما زمانی در آینده به واقعیت نپیوندد.
یا مثلا اگر در نظام  برده داری کهن و سنتی(که امروزه شکل مدرن و تغییر یافته آن وجود دارد) زندگی می کردیم http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C تصور آنکه روزی برده داری به آن شکل از بین خواهد رفت برای ما امری محال و تخیلی محسوب می شد.
یا اگر در عصر سنگ یا عصر حجر و یا در قرون وسطا و فئودالیسم زندگی می کردیم تصور پیشرفت امروزی بشر برای ما غیر ممکن می بود.
اما بحث دوم در نوشته شما اشاره به طبیعت بشر دارد که  همیشه در پی آن است که قدرت را تا آخرین درجه بیازماید و محل واقعی خود را بیابد.
اگر به خواهیم وارد این بحث شویم شاید بهتر باشد که به بحث قدرت  از 2 زاویه بپردازیم یکی طبیعت بشر که قدرت طلبی در او وجود دارد و به اشکال مختلف در کنشهای فرد عمل می کند. دوم آنکه اگر بخواهیم کشش قدرت و قدرت طلبی را در فرد مهار کنیم و یا باعث پخش قدرت یا تضعیف آن شویم اتفاقا جامعه آنارشیستی برای آن بهترین راه حل است (البته تا امروز )
به هر حال اگر بخواهیم بحث قدرت را باز کنیم باید از جمله وارد مباحث فوکو در این زمینه شویم و همچنین وارد مباحث آنارشیستی بشویم

نظام جلالی 


11:20 17 بهمن 1389 تلفن موبیلم زنگ زد و دوستم از آنطرف پس از مدتها احوالی از ما گرفت. می گفت سر چاره جویی برای آشغالها و آب آشامیدنی و برق و ... قراره چند کار خانه در محله مون بسازیم. برای همین در فکر تماس با آلمان برای تهیه تجهیزات هستیم. حالا هم فکر کردیم که احتیاج به یک وزارت خارجه و وزارت نفت داریم که آلمانیها بیان از توی چاههای نفت محله مون استخراج کنن و برامون کامیون و پمپ و چه میدونم چیزهای دیگه بیارن.
البته در مورد کامیون با بنز خاور که همون آلمانیها را مونتاز میکنه تماس گرفتیم و شورای آنارشیستی آنها گفت که دیگه کامیون مونتاژنمی کنن چون صرف نداره و قرار از این پس پوشک بچه تولید بکنن.
راستش میگفت که به یک نیروگاه اتمی یا گازی هم در محله شون نیاز دارن. خلاصه خیلی هیجان زده ولی کلافه بود. بعد از پایان صحبت صدای بع بع گوسفندها منو از فکر در باره نیروگاه آورد بیرون. آخه من چوپان هستم و گوسفندها را برای چرا آورده بودم صحرا. راستش برای اولین بار احساس خوبی به من دست داد که ما در دهات و صحرا مشکلات محله دوستمون رو نداریم. اما دوای گوسفند ها چی غذاشون چی. وانت و تراکتور از کجا بیا وریم. تو همین فکر ها بودم که به خانه رسیدم و دیدم ننه کبری و مشتی ضیغم با خوشحالی فریاد می زنند و سرود آنارشیستی میخوانند. تو اینترنت آنارشیسم رو پیدا کرده بودند و خوششون آمده بود. گفتم زیاد تند نرین این اینترنت یک چیز خارجیه. آنها هم جوابم رو با قدرت دادن و گفتن که خودشون قراره تو ده یک کار خانه کامپیوتر و یک شرکت نرم افزار درست بکنن. تازه ننه کبری که از نوع میلیتانتشه میگفت برای مسافرت های زیارتی اش میخواد یک کارخانه هواپیما سازی هم در ده بسازه. و من هم بشم وزیر صادرات که اضافه تولید را به دهات همسایه بیاندازم. من هم در جا پذیرفتم. 



دوست عزیز 11:20 17 بهمن 1389 می توانم درک کنم که آنقدر ترسیم چگونگی اداره جامعه آنارشیستی حتی در ذهنتان  برای شما غیر ممکن  است که برای رساندن منظورتان به نوشته طنز گونه روی آورده اید و نوشته شما نشان می دهد که هیج تصور درستی از جامعه آنارشیستی ندارید به هر حال عصر اینترنت است و خودتان می توانید چنانچه مایل باشید در این زمینه مطالعه کنید.
ضمنا می توانید به این 3 مطلب نیز نگاهی بیندازید شاید کمی اغتشاشات فکری شما را کم کند البته نمی دانم شاید هم بیشتر کند
http://andishehnovin.blogspot.com/2010/02/blog-post_17.html
http://andishehnovin.blogspot.com/2010/02/blog-post_25.html
http://sabotage.blogfa.com/post-10.aspx
نظام جلالی


به نقل ازبخش نظرات روشنگری
http://www.roshangari.net/as/sitedata/20110202091304/20110202091304.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر