از زمانی که در جوامع بشری , پس از جنگها و خونریزی های فراوان در طول تاریخ که منجر به شکل گیری کشور های گوناگون شد, ما یا شاهد کشور گشائی ها بوده ایم , یا شاهد به استقلال رسیدن کشورهای تحت مستعمره , یا شاهد تجزیه کشورهای شکل گرفته و به رسمیت شناخته شده بوده ایم یا تلاش برای حفظ تمامیت ارضی کشورهای شکل گرفته به هر قیمتی را دیده ایم که در بسیاری از این موارد با جنگها و کشتار های زیادی همراه بوده است و صدمات زیادی به لحاظ جانی و مالی به بشر زده شده است و کلا محیط زیست آسیب های فراوانی دیده است.
در رابطه با مسئله ملی و چگونگی برخورد با آن تا کنون نظرات و راه حل های متفاوتی ارائه شده است . سوای اینکه نظرات داده شده ، پیشنهاد 1 نفر است یا طرفدار میلیونی دارد را می توان اینگونه تقسیم بندی کرد. 1- طرفداران ناسیونالیست حافظ تمامیت ارضی ، که با هر گونه تغییرات در چارچوب مرزهای کنونی مخالف بوده و حاضر است حتی با کشتار ، آدم کشی و قتل در محل سکونت ملیتها ، همچنان مرزهای موجود را حفظ کند. 2- طرفداران یک حاکمیت فدرال بر اساس تقسیمات استانها در هر کشوری 3 - طرفداران یک حاکمیت فدرال بر اساس سکونت ملیتها ، این طرح به اختلافات ملی و قومی شدیداً دامن می زند و از طرفی تعدادی از شهرها در بسیاری از کشورها چند ملیتی است و این طرح در این شهرها دچار مشکلات جدی و خشونت می شود. این دیدگاه آدمها را بر اساس نژاد ، ملیت یا زبانشان تقسیم و جدا سازی می کند . 4 - احیای ایران بزرگ یا امپراطوری بزرگ عثمانی و... طرفداران ناسیونالیست این نظر به دنبال آن هستند که به مرزهای قدیم کشورهای بزرگ برگردند. 5 - طرفداران تشکیل کشورهای بزرگتر بر اساس زبان مشترک. 6- جدائی ملیتهای مختلف از ایران ، افغانستان و ... وتشکیل کشور کوچک مستقل توسط ناسیونالیستها حتی با کشتار ، آدم کشی و قتل برای رسیدن به هدف 7- طرح خود مختاری ملیتهای ساکن در هر کشور 8- طرح جدائی در هر کشور، تشکیل کشور و دولت مستقل و سپس برداشتن مرزها مانند اتحادیه اروپا ( اما در حد همان کشور سابق قبل از جدائی) ، این نظر ناسیونالیستی معتفد است که این اتحادیه زبان مشترک ندارد و هر کسی به زبان خودش صحبت می کند. 9 - دیدگاه رفرم که معتقد است صرفاً باید حقوقی را به آنها داد مانند حق صحبت به زبان مادری ، حق تدریس زبان مادری ، حق نوشتن به زبان مادری در نشریات و کتابها و... اما با حفظ مرز کنونی 10- مخالفان وجود دولتها , که طرفدار برداشتن تمامی مرزهای موجود هستند و معتقدند که این دولتها هستند که به جدائی انسانها دامن می زنند و هدفشان حکومت کردن بر مردم بخشی از کره زمین تحت لوای حاکمیت ملی است. به نظر من ، وجود ملیتهای مختلف در بسیاری از کشورها و تبعیض هائی که به آنها می شود یک واقعیت دردناک است , اما راه حلی که من کاملاً از آن دفاع می کنم ، برداشتن تمامی مرزها از روی کره زمین و نابودی دولتهای به اصطلاح ملی است و بنابراین با تشکیل دولتهای ملی جدیدتر و حتی آن دولتهای ملی که وجود دارد نیز مخالفم. چراکه اگر اعتقادی به حاکمیتهای ملی چه غالب و چه مغلوب ، چه کوچک و چه بزرگ نداشته باشیم ، اگر انسانها را نخواهیم بر اساس نژاد ، فرهنگ، جنسیت، مذهب ، زبان ، ملیت، رنگ پوست، محل تولد ، خاک بخشی از زمین، سرزمین پدری و مادری (وطن)، مرزهای موجود و...تقسیم کنیم و اگر به جای آنها انسان محور باشیم آن موقع سیاست ما با کسانی که اولویت و محوریت شان با ما فرق می کند یکسان نخواهد بود. برداشتن مرزها بصورت مرحله ای شدنی است یعنی هر کسی مرزهایش را با همسایگانش بر می دارد و هر کسی هر جائی که می خواهد می تواند کار، مسافرت یا زندگی کند. سپس حاکمیتهای ملی و ارتش کشورها نیز منحل شوند . آن موقع نمی توان انسانها را با توجه به ملیتشان و مرزهای موجود تعریف و تقسیم بندی کرد و به جای حاکمیتهای ملی،
واحد های خود گردان محلات ، ادارات ، کارخانه ها و شورا های مختلف محلات که در هر منطقه شکل میگیرد و همه مردم محل در آن شرکت میکنند ( نه نمایندگان آنان ) و مشارکت در اشکال متفاوت تشکلات داوطلبانه اجتماعی , که در این زمینه می توانید به این 2 لینک مراجعه کنید.
http://andishehnovin.blogspot.com/2010/02/blog-post_17.html
http://andishehnovin.blogspot.com/2010/02/blog-post_25.html
نظام جلالی
در رابطه با مسئله ملی و چگونگی برخورد با آن تا کنون نظرات و راه حل های متفاوتی ارائه شده است . سوای اینکه نظرات داده شده ، پیشنهاد 1 نفر است یا طرفدار میلیونی دارد را می توان اینگونه تقسیم بندی کرد. 1- طرفداران ناسیونالیست حافظ تمامیت ارضی ، که با هر گونه تغییرات در چارچوب مرزهای کنونی مخالف بوده و حاضر است حتی با کشتار ، آدم کشی و قتل در محل سکونت ملیتها ، همچنان مرزهای موجود را حفظ کند. 2- طرفداران یک حاکمیت فدرال بر اساس تقسیمات استانها در هر کشوری 3 - طرفداران یک حاکمیت فدرال بر اساس سکونت ملیتها ، این طرح به اختلافات ملی و قومی شدیداً دامن می زند و از طرفی تعدادی از شهرها در بسیاری از کشورها چند ملیتی است و این طرح در این شهرها دچار مشکلات جدی و خشونت می شود. این دیدگاه آدمها را بر اساس نژاد ، ملیت یا زبانشان تقسیم و جدا سازی می کند . 4 - احیای ایران بزرگ یا امپراطوری بزرگ عثمانی و... طرفداران ناسیونالیست این نظر به دنبال آن هستند که به مرزهای قدیم کشورهای بزرگ برگردند. 5 - طرفداران تشکیل کشورهای بزرگتر بر اساس زبان مشترک. 6- جدائی ملیتهای مختلف از ایران ، افغانستان و ... وتشکیل کشور کوچک مستقل توسط ناسیونالیستها حتی با کشتار ، آدم کشی و قتل برای رسیدن به هدف 7- طرح خود مختاری ملیتهای ساکن در هر کشور 8- طرح جدائی در هر کشور، تشکیل کشور و دولت مستقل و سپس برداشتن مرزها مانند اتحادیه اروپا ( اما در حد همان کشور سابق قبل از جدائی) ، این نظر ناسیونالیستی معتفد است که این اتحادیه زبان مشترک ندارد و هر کسی به زبان خودش صحبت می کند. 9 - دیدگاه رفرم که معتقد است صرفاً باید حقوقی را به آنها داد مانند حق صحبت به زبان مادری ، حق تدریس زبان مادری ، حق نوشتن به زبان مادری در نشریات و کتابها و... اما با حفظ مرز کنونی 10- مخالفان وجود دولتها , که طرفدار برداشتن تمامی مرزهای موجود هستند و معتقدند که این دولتها هستند که به جدائی انسانها دامن می زنند و هدفشان حکومت کردن بر مردم بخشی از کره زمین تحت لوای حاکمیت ملی است. به نظر من ، وجود ملیتهای مختلف در بسیاری از کشورها و تبعیض هائی که به آنها می شود یک واقعیت دردناک است , اما راه حلی که من کاملاً از آن دفاع می کنم ، برداشتن تمامی مرزها از روی کره زمین و نابودی دولتهای به اصطلاح ملی است و بنابراین با تشکیل دولتهای ملی جدیدتر و حتی آن دولتهای ملی که وجود دارد نیز مخالفم. چراکه اگر اعتقادی به حاکمیتهای ملی چه غالب و چه مغلوب ، چه کوچک و چه بزرگ نداشته باشیم ، اگر انسانها را نخواهیم بر اساس نژاد ، فرهنگ، جنسیت، مذهب ، زبان ، ملیت، رنگ پوست، محل تولد ، خاک بخشی از زمین، سرزمین پدری و مادری (وطن)، مرزهای موجود و...تقسیم کنیم و اگر به جای آنها انسان محور باشیم آن موقع سیاست ما با کسانی که اولویت و محوریت شان با ما فرق می کند یکسان نخواهد بود. برداشتن مرزها بصورت مرحله ای شدنی است یعنی هر کسی مرزهایش را با همسایگانش بر می دارد و هر کسی هر جائی که می خواهد می تواند کار، مسافرت یا زندگی کند. سپس حاکمیتهای ملی و ارتش کشورها نیز منحل شوند . آن موقع نمی توان انسانها را با توجه به ملیتشان و مرزهای موجود تعریف و تقسیم بندی کرد و به جای حاکمیتهای ملی،
واحد های خود گردان محلات ، ادارات ، کارخانه ها و شورا های مختلف محلات که در هر منطقه شکل میگیرد و همه مردم محل در آن شرکت میکنند ( نه نمایندگان آنان ) و مشارکت در اشکال متفاوت تشکلات داوطلبانه اجتماعی , که در این زمینه می توانید به این 2 لینک مراجعه کنید.
http://andishehnovin.blogspot.com/2010/02/blog-post_17.html
http://andishehnovin.blogspot.com/2010/02/blog-post_25.html
نظام جلالی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر