۱۳۹۲ اسفند ۲۵, یکشنبه

گفتگویی با نزدیکان یکی از اعدامیان

گزارشی از : "صدای بی صدایان "در دفاع از محکومان به اعدام و زندانیان غیر سیاسی و خانواده های آنان 
 

 
بنان یحیی نیا
۲۰ اسفند ۱۳۹۲
مقدمه: گفتگوی ما با این سوالات شروع شد که در واقع سئوالات خواهر اعدامی بود.می‌شود یک سوال بپرسم؟ می‌خواهم بدونم یک شب قبل از اعدام بهشون آمپولی، مورفینی، چیزی می‌زنند؟ که فکرو خیال نکنند؟ نوید دوست من بود که خواهرش برای من تعریف کرد که شب‌ها به خاطر این موضوع اصلا نمی‌خوابه. می‌خواهد ببیند که برادرش خیلی زجر کشیده؟؟؟؟از شنیدن اعدام شدن نوید متاسفم، امیدواریم هرچه زود‌تر اعدام در همه دنیا و مخصوصا ایران متوقف بشود، نه چیزی تزریق نمی‌شود و بعضا پا‌ها به خاطر ترس قفل می‌شود و یا زندانی نمی‌تواند حرف بزند و اعتراض بکند، مثل برق گرفتگی می‌ماند، البته ممکنه استثناء هم باشد، آرام بخشی، چیزی بدهند.یک روز قبل از اعدام که رفتیم نوید را دیدیم درست نمی‌تونست حرف بزند. واقعا برا همچین مملکتی من متاسفم که انقدر راحت جوونارو زجرکش می‌کنند. کاش حداقل نوید گناهکار بود. دلم کمتر می‌سوخت. چقدر طول می‌کشه از وقتی بالای دار می‌رن تا بیهوش بشن؟ ببخشید من انقد سوال می‌کنم. امیدوارم درک کنید. روزو شبمون شده گریه و زاری. همش تو فکرشیم. مخصوصا فکر اون شبی که تا صبح چه جوری تحمل کرد؟لطفا در مورد نوید و همچنین نحوهٔ متهم شدن ایشون توضیح دهید؟ نوید اهل فولادشهر اصفهان بود که ۲۸ بهمن ۹۲ در زندان شهاب کرمان بی‌گناه اعدامش کردند. نوید استاد تکواندو در شهرمان بود و در کنار این کار با ماشین خودش در تاکسی تلفنی محله کار می‌کرد. ماجرا به این صورت شد که در ۲۷ تیرماه ۱۳۹۱ روزی تلفنی به او شد و از وی خواستند که به علت اینکه راننده هست یک ماشین را از کرمان به اصفهان بیاورد و در قبال این کار مبلغ ۱ میلیون تومان دریافت کند. نوید با وجود بی‌اطلاعی این ماشین را به سمت اصفهان آورد که در راه موتور ماشین آتش گرفت و با صاحب ماشین که شخصی به نام ++++ بود تماس گرفت و مالک خودرو به او گفت ماشین را در خاور بگذارد و به اصفهان بیاید و وی نیز با سادگی این کار را انجام داد و در ایست بازرسی مرصاد کرمان ماشین را گشتند و در باک بنزین ماشین ۲۲ کیلو ۳۰۰ گرم هرویین کشف کردند. خلاصه نوید به مدت ۲ ماه در زندان کرمان بود و با کمک کردن به پلیس بعد از دو الی سه ماه، صاحب ماشین و مواد را دستگیر کردند. با وجود تمام خوشحالی ما که خود فرد مذکور اعلام کرد که تمام مواد مال خودش است و نوید بی‌گناه است اما بعد از یک ماه دادگاه اعلام کرد که نوید هنوز باید در زندان به سر برد. متهم اصلی با وجود پول فراوانی که داشت توانست روند رسیدگی به پرونده را عوض کرده و تمام پرونده را بنام نوید تمام کند. خواهر و مادر نوید خیلی دوندگی و تلاش کردند. پدرش را هم دو سالی بود که از دست داده بود. خانواده‌اش متاسفانه وضعیت مالی خوبی نداشتند که بتوانند وکیل بگیرند. هرکجا رفتند برای وکیل حرف از ۲۰۰ میلیون به بالا بود. به رییس جمهور نامه دادند زیرا امکان ملاقات حضوری نمی‌دادند. چندین بار در دیوان عالی کشور اعتراض کردند اما هیچ جوابی ندادند. به ملاقات رییس کل دادگستری حاج آقا توکلی رفتند پس از کلی تلاش اجازه ملاقات گرفتند، تمام مدارک تکواندو و باشگاهی نوید و حتی استشهاد محلی از همه همسایگان و ورزشکاران تیم‌های ذوب آهن و… و امضای رییس شورای شهر را به ایشان دادند با وجود قولی که دادند و خانواده ایشان را خاطرجمع کردند اما کاری نکردند. خلاصه نوید را در روز ۲۸ بهمن بی‌گناه به پای چوبه دار بردند و اعدامش کردند. الان صاحب اصلی بار در زندان به سر می‌برد با وجود اینکه ۲۰ سال حبس فقط به او خورده و شاید دوباره با پول بتواند تا سال دیگر بیرون بیاید. می‌خواهم این را بگویم: امروز صبح بعد از چند ماه انتظار از دفتر ریس جمهوری به خواهرش زنگ زدند و گفتند می‌خواهیم به درخواستتان رسیدگی کنیم. خیلی جالب بود این همه مدت رسیدگی نکردند الان که کار از کار گذشته بود می‌خواستند کاری کنند. خواهش می‌کنم اعلام کنید که نوید بی‌گناه اعدام شد. تنها کاری که می‌تونم برای شاد کردن روحش کنیم همینه. حداقل شاید با این کار جون چند جوان دیگر را نجات دهیم. مملکت ما جوان را نمی‌شناسد. آرزوهای جوانان را نمی‌بیند فقط می‌کشد و اعدام می‌کند….
نوید چند سال داشت و آیا ازدواج کرده بود؟ متولد ۱۳۶۲ مجرد بود ولی سرپرست مادر و خواهرش بود
آیا سو سابقه داشتند؟ اصلا هیچ سابقه ایی
آیا به وجه ۱ میلیون تومان برای کرمان تا اصفهان شک نکرده بودند؟ فکر نمی‌کنم چرا ما هم خیلی شک کردیم که چرا نوید همچین کاری کرد، شاید هم خود نوید از یه چیزی با خبر بود اما هیچ وقت به ما چیزی نگفت و در پرونده هم ادعای بی‌اطلاعی کرده است.
متهم اصلی از اقوام بودند؟ نه از دوستان قدیمی‌اش
متهم اصلی دارای سابقه قضایی است؟ بله، حتی روزی که گرفتنش با ۱۰ گرم شیشه دستگیر شد اما در پرونده اصلا قید نشد دو تا از برادرهای متهم اصلی هم حدودا ۲سال پیش اعدام شدند
آیا شما و یا خانواده‌اش سعی کردید ماجرا رو رسانه ایی کنید؟ به کجا؟ نمی‌دانستیم ما آنقدر مطمن بودیم به بی‌گناهی نوید که همش فکر می‌کردیم بهش عفو می‌خوره
در مورد روند رسیدگی به پرونده و زمانی که حکم اعدام به نوید دادند کمی توضیح دهید؟ حکم اول نوید دقیقا شهریور ماه بود که به خانوادش اعلام شد اما نوید گفت باید اعتراض بزنیم به دیوان عالی و خواهرش هم اینکارو کرد و تا شش ماه هیچ خبری نشد تا ۲ ماه پیش که دوباره حکم دوم به نوید ابلاغ شد نوید در کمال ناباوری دوباره اعتراض زد اما به اعتراضش جوابی ندادند حتی خواهر نوید پیش رییس کل دادگستری هم رفت تا رسیدگی کنند اما رسیدگی نکردند.
بعد از اعتراض آیا دوباره پرونده بررسی شد و نوید به دادگاه رفت؟ نه اصلا نوید رو به دادگاه نبردند و فقط بهش ابلاغ حکم کردند. سوال ما هم همینه پس جواب اعتراض‌های ما چی شد!؟
به شعبه و به قاضی پرونده اعتراض کردید؟ بله به حکمی که دادند اعتراض کردیم خواستار رسیدگی دوباره شدیم اما توجهی نشد حتی به رییس جمهور هم نامه دادیم جوابی ندادند تا ۲روز پیش تازه زنگ زدند برای رسیدگی اما الان؟
بعد از تماس از نهاد ریاست جمهوری ایا اعلام کردید که روند رسیدگی درست نبوده و شما اعتراض داشتید بله گفتند اگه درخواستی دارید حتما به تهران بیایید و ما هم درخواست حکم متهم اصلی را کردیم
در مورد خانواده نوید بگید الان با از دست دادن نان آور خانواده زندگیشان چطور می‌گذره؟
در مورد مادرشان بگید؟ خیلی بد. مادرش افسردگی گرفتن و هر روز از ساعت ۱ بعد از ظهر تا ساعت ۵ عصر سر مزار نوید هستن به گفته خواهرش زندگیمان شده قبرستان توی خونه هم همه جارو تاریک می‌کنیم نوید برای ما تمام زندگیمان بود
به نظر شما مقصر اصلی کیه متهم اصلی یا اجرا نشدن درست قانون؟ متهم اصلی، اون با پول خودش رو نجات داد
فکر نمی‌کنید گناه کسی که با گرفتن پول جان بی‌گناهی رو گرفته بیشتره تا کسی که پول داده؟ نوید توی دفتر خاطرات زندان نوشته که من واقعا بی‌گناهم
ایا نوید و یا خانواده‌اش از لحاظ مالی مشکل داشتند برای زندگی؟ نه زیاد، مستمری می‌گیرند حدودا ۷۵۰ هزار تومان
درباره شب اعدام توضیح می‌دهی؟ چه احساسی داشتی؟ من نرفته بودم اما خواهرش می‌گفت «ما شبی که نوید دیدیم داغون شدیم، نوید نمی‌تونست درست حرف بزنه و خیلی سعی می‌کرد خودش رو کنترل کنه اما گریه کرد
اگه متهم اصلی حکم اعدام بگیره خوشحال می‌شید؟
بله اگه متهم اصلی حکم اعدام بگیره کمی از داغ دل خانواده نوید کم می‌شه
صحبتی برای بقیه که ممکن مشکل شمارو داشته باشند دارید؟
بله می‌خوام بگم فکر نکنید ضرب المثل‌های قدیمی هنوز پابرجاست، ما با خیال اینکه بی‌گناه تا پای دار می‌ره، بالای دار نمی‌ره تکیه کردیم اما نوید بی‌گناه تا پای دار رفت بالای دار هم رفت ما تا صبحی هم که رفتیم جنازه‌اش رو تحویل بگیریم هم هنوز دلخوش بودیم که نوید اعدام نشده ما خیلی امیدوار بودیم که نوید اعدام نمی‌شه همش منتظر عفو از طرف ریس جمهور و عفو ۲۲ بهمن بودیم.
پاینوشت: اعدام برای هیچکس
“صدای بی صدایان “در دفاع از محکومان به اعدام و زندانیان غیر سیاسی و خانواده های آنان

۱۳۹۲ بهمن ۲۸, دوشنبه

مختصری در باره ما و سایت عصر آنارشیسم


با نگاهی اجمالی و گذرا به تاریخ آنارشیسم نشان می‌دهد – همانطور که احمد شاملو در باره آنارشیسم می‌گوید:» انسانی‌ترین آرمانی است که دو هزار و پانصد سال پیش برای آسایش انسان‌ها و رسیدن آدمی به کمال مطلوب عرضه شد: – ایده‌های آنارشیستی و آزادمنش را می‌توان تا مکتب فکری لائوتسه در ۲۵۰۰سال پیش پی گرفت اما بصورت رسمی و علنی تحت عنوان آنارشیسم از قرن ۱۸ بسیاری خود را آنارشیست نامیدند و در راه آزادی و آرمانهای انسانی آن مبارزه کردند. با این وجود، هیچ عصری مانند قرن ۲۱ برای رشد اندیشه‌های آنارشیستی آماده نبوده است و به کلامی دگر عصر آنارشیسم آغازی دوباره یافته است.
حتما این سئوال مطرح است که چرا آنارشیسم؟ در پاسخ باید اذعان داشت که دولت و حکومت‌ها در جهان خصوصا سالهای اخیر بنا به اشتباهات فاحش، دردآور و غالبا مرگ آفرین خود از سوی مردم غیر قابل اطمینان شده‌اند و مردم و حتی انتخاب کنندگانشان به نواقص و کاستی‌های ناشی از اتخاذ سیاست‌های اشتباه آنان واقف شده‌اند. همانطور که می‌دانید دولتهای به اصطلاح چپ سوسیالیستی در عرصه جهانی موجودیت خویش را یکی بعد از دیگری از دست دادند و خود نیز به جرگه دولتهای راست پیوسته‌اند.

پیشرفت غیرقابل تصور تکنولوژی خصوصا در قسمت دنیای مجازی و ارتباطات ضمن موثر و مفید بودن آن در بخش معاوضه و مبادله اطلاعات از یک سوی و از سوئی دیگر وسیله‌ای است برای دولت‌ها که بدون اجازه وارد دنیا و حریم خصوصی شهروندان شده و اطلاعاتی که خود می‌پسندند، دریافت کنند. به زبان دیگر کنترل پلیسی فرا‌تر از مرز در ظاهر تحت عنوان مبارزه با خلاف و تروریسم؛ اعمال می‌شود. افشاگری‌های اخیرادوارد اسنودن عمق فاجعه را نشان داد که چگونه دولتهای مدعی دموکراسی حتی اگر منافع آن‌ها مستقیما هم در خطر نباشد! برای کنترل و نفوذ و مهندسی بیشتر افکار عمومی در جهت امیال خویش آزادی وحریم خصوصی مردم را براحتی محدود و نقض می‌کنند.
چنانکه آشکار است: دولت‌ها از منافع و سیاست خودساخته خویش در مقابل خاستگاه انسان و انسانیت حمایت می‌کنند. در بحران‌های مالی جهانی سرمایه داری باتلاش دولت‌ها بدهی بانک‌ها و مراکز مالی – اقتصادی از جیب مردم پرداخت شد. نقش مخرب دولت‌ها در جنگ‌های داخلی و خارجی، به بیراهه بردن مبارزات مردم خاورمیانه و حمایت دیگر دولت‌های موجود از دیکتاتوری‌ها تا آخرین روز زمامداریشان. جلوگیری از ورود پناهجویان به کشورهای غربی و اروپائی و غرق شدن پناهجویان… فساد گسترده و مافیایی دولت‌ها مورد اخیر ترکیه که منجر به دستگیری و برکناری گسترده مقامات به اتهام پولشویی و دریافت رشوه شد و بسیار موارد دیگر که بین تمامی دولتهای دنیای کنونی مشترکند. این‌ها همگی دلایل نشان دهنده بی‌کفایتی دولت‌ها هستند ودیگر اینکه هیچ کنترلی از طرف شهروندان بر عملکرد دولت‌ها وجود ندارد و تجربه نشان می‌دهد که حکومت و دولت‌ها، هنگام فاجعه خود را پاسخگوی مردم نمی‌دانند و ما متاسفانه بطور فزاینده، شاهد نقش مخرب و سرکوبگر آنان هستیم.

در آغاز قرن ۲۱ ما همچنان شاهد انباشت ثروت و تمرکز قدرت و سلطه سرسام آور مذهب بر اندیشه و زندگی انسان و ادامه نابودی محیط زیست و خطر انقراض گونه‌های جانوری‌ای هستیم که سیستم‌ها برای سود آوری بیشتر در حال بهره وری لجام گسیخته از آن‌ها است. ضبط اموال و منابع و ثروتهای عمومی که متعلق به تمامی مردم جامعه است تحت عنوان فریبنده خصوصی سازی و سرازیر نمودن این ثروت‌ها به جیب‌ها و حسابهای بانکی اقلیتی از دست اندرکاران، نزدیکان و وابستگان حکومتی نمونه دیگری از دزدی آشکاری است که امروزه حتی حکومت آخوندی ایران برای عقب نماندن از قافله دزدان جهانی به آن شدت بخشیده است.
با توجه به شرایط امروز جهانی و خصوصا ایران ضروری است که اپوزیسیون حکومت امروز ایران مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد: اپوزیسیون فعلی شامل ده‌ها سازمان و گروه می‌شوند که بخشی از آن به دنبال تشکیل یک دولت کمونیستی هستند و کمونیستهای دولتگرا محسوب می‌شوند و بخش دیگری به دنبال تشکیل دولتهای راست لیبرالیستی هستند که نیروهای راست دولتی محسوب می‌شوند. ناگفته نماند کم نیستند هواداران حکومت‌های استبدادی از نوع نظامی و حتی دینی. ۳۵ سال است که جمهوری اسلامی همچنان بر اریکه قدرت است اما چپ‌های دولتگرا و راست‌های دولتگرا در حالیکه بر سر شیوه حکومتداری دعوا دارند، دعوای خود را بر سر بدیل معرفی می‌کنند. از اینرو اولین قدم این است که معنای بدیل و تفاوت آن با شیوه حکومتداری روشن شود. شیوهٔ حکومتداری امری تئوریک و انتزاعی است که جمعی از نخبگان سیاسی بر اساس آموزه‌های خود و نه لزوماً واقعیات و معضلات جامعه، در اتاقهای فکری خود آن را فرمولبندی کرده و سپس با شیوه‌ها و یا بهتر است بگوییم با حقه‌های مختلف سعی در به کرسی نشاندن آن در جامعه می‌کنند. اما حاصل و نتیجهٔ چنین رویکردی جز حاکمیت عده‌ای قلیل به اصطلاح «نخبگان سیاسی» بر جامعه چیست؟ در چنین حالتی با تصور جایگزینی یکی از جریانهای مخالف بر کرسی حکومت، رویای تغییر جهان در جهت بهبودی تا چه میزان می‌تواند جامه عمل به خود بپوشاند؟ پاسخ این پرسش در گرو درک تمایز میان شیوهٔ حکومتداری و بدیل یا به عبارتی تئوری و عمل است. اگر تئوری در اتاقهای فکر و در غیاب مردم فرموله می‌شود، بدیل در بطن واقعیت و با حضور مردم ساخته می‌شود. بدیل و تغییر از جنس عمل است. آیا بدون عمل جهان تغییر خواهد کرد؟ خیر. بدون عمل نیز بدیلی ساخته نخواهد شد. اما این تغییر جهان از کجا شروع می‌شود؟ از داخل همایش‌ها برای پیدا کردن اشتراکات و رسیدن به توافقات بیشتر؟ یا از دل جایی که بیکاری و فقر بیداد می‌کند؟ ناامنی و استثمار بیداد می‌کند؟ بدیل آن عمل، کنشی است که در واقعیت سیاه جهان نمود پیدا می‌کند و واقعیتی از جهان را به سمت روشنایی تغییر می‌دهد.
طبیبعی است که جریانهای سیاسی مختلف می‌توانند بی‌وقفه بر سر آنچه خود بدیل می‌نامند، مناقشه داشته باشند. اما – تا ابد- هیچ تغییری در جهان ایجاد نخواهند کرد. حتی اگر این اقبال را بیابند که کرسی حکومت را به نفع خود بربایند؛ نخواهند توانست جامعه را در جهت رفع معضلات (نمونه کشورهای اروپای شرقی…) هدایت کنند. زیرا عامل تغییر دهنده و نیروی بدیل ساز یعنی مردم هیچ نقش و جایگاه تغییردهندگی و بدیل سازی در تئوریهای اتاق فکری آن‌ها ندارد. آنچه اکنون وجود ندارد یا به شدت مورد غفلت است این است که چگونه نظم حاکم و وضع موجود در عمل و واقعیت (و نه تئوری محض) کنار زده شود و جامعه آزاد و انسانی جایگزین گردد؟
نظام سرمایه داری جدا از تئوری‌ها و افتراق‌ها و اشتراکاتی که مسلماً آن هم در حیطه تئوری و عمل با آن‌ها دست به گریبان است، یک واقعیت است! بنابراین بی‌مورد نخواهد بود بدیل سرمایه داری نیز رخ نشان دهد! به این اعتبار، بدیل یعنی اینکه اگر نظم کنونی در تسلط سرمایه و سرمایه داری است، در عمل می‌باید دنبال‌‌‌ رها شدن از این نظم مسلط باشیم و در ایجاد جامعه آزاد انسانی کوشا باشیم. بدیل یعنی اینکه چیزی را که در واقعیت وجود دارد، در واقعیت هم شروع کنیم به کنار زدن و جایگزین کردن آن نه در دیالوگ‌های بی‌نتیجه و بی‌انتها.

آنچه در پایان باید گفت این است که هدف از انتشار این تارنما، وارد شدن به مباحث آنارشیستی و نگاهی به بخشی از اخبار و تحلیل مسائل خبری سیاسی روز است. در این تارنما کوشش شده است که مخاطبان با ادبیات آنارشیستی آشنا شوند و خود به قضاوت واقعیت آنارشی و آنارشیسم بنشینند.
پس از انتشار آزمایشی سایت عصر آنارشیسم برای مدت کوتاهی اما اینک با تغییرات جدید در سایت، مجددا آغاز بکار می‌کنیم.
تارنمائی که در پیش رو دارید ثمره کار جمعی عده‌ای از دوستانی است معتقد به فرهنگ آزادمنش و آنارشیستی که مبلغ رفتاری متمدنانه با همه موجودات زنده و طبیعت هستند.

از آنجائی که هیچگونه ادعائی دال بر آگاه بودن به تمامی مسائل جنبش نداریم، لذا علاقمندان را به کار مشترک و همکاری در زمینه تفکر آزادمنش فرا می‌خوانیم.
لازم به ذکر است که مسئول محتوای مطالب نوشته شده ارسالی به سایت نیستیم و مقالات منتشر شده به معنای رد یا تائید محتوای مقالات یا تائید یا رد نویسند یا مترجم مقاله درج شده نیست.
لطفا با طرح نظرات و انتقادات خود از طریق ایمیل برای بهبود سایت به ما کمک کنید.

 آدرس تماس info@asranarshism.com

عصر آنارشیسم

 http://asranarshism.com/

 دوشنبه، ۲۱ بهمن ۱۳۹۲

۱۳۹۲ بهمن ۱۲, شنبه

رادیو آنارشی : رابطه آنارشیسم و همجنسگرایی چیست؟

رابطه آنارشیسم و همجنسگرایی چیست؟ شما را به مشارکت در این گفتگو هم مستقیما هم از طریق ضبط کردن صداتون یا ارسال نظر کتبی‌ تون دعوت می‌کنیم. لطفا به بحث‌هایی‌ که در گفتگو مطرح شدند توجه فرمایید: بحث ۱ ) ریشه‌ اعتقادات تبعیض آمیز مربوط به "عرفِ جامعه" است که از مذهب آمده ؛ بحث ۲ ) در تحقیقات علمی‌ نشان داده شده که همجنسگرایی مشخصاً طبیعی است چون ا ) همجنسگرایی یک گرایش بیولوژیک است و انتخابِ افراد نیست، ب ) همجنسگرایی در طبیعت و حیواناتِ دیگر بسیار دیده میشود ؛ س ) ژنِ همجنسگرا در مردان باعث تولید مثل بیشتر در خانواده میشود (توسط خواهرِ مردِ همجنسگرا) ، د ) مردان همجنسگرا در نگهداری بچه‌ها استعداد دارند و نقش‌های بسیارِ با ارزشی در جامعه بازی میکنند ؛ بحث ۳ ) از لحاظِ انسانی‌ و دموکراتیک حقوق اقلیت‌ها باید همیشه تضمین باشند ولی‌ تضمینِ حقوق اقلیت‌ها به نفع کلِ جامعه هم هست چون بهانه ی اصلی‌ِ دیکتاتور‌ها برای حبسِ کلِّ جامعه مقابله با اقلیت‌ها هست ؛ بحث ۴ ) آنارشیست‌ها به نوبه خودشون وظیفه دارند برای همجنسگرا‌ها مبارزه کنند چون مدافع آزادی‌های تک تکِ افرادِ جامعه هستند و همجنسگرا‌ها مشکلات امنیتی در ایران بیشتر دارند. در تاریخ هم دیده میشود که آنارشیست‌ها و همجنسگرا‌ها در فعالیت‌های سیاسی اجتماعی و فرهنگی‌ بسیار به هم نزدیک بوده اند. برای تماس و مشارکت در این گفتگو می توانید با فیسبوک شبکه آنارشیستی تماس برقرار کنید

۱۳۹۲ آذر ۱۰, یکشنبه

«صدای بی صدایان» در دفاع از زندانیان و محکومان به اعدام غیرسیاسی



هدف ما دفاع از هر کسی است که به اتهامات یا به دلایل غیرسیاسی در زندان به سر می برد و یا حکم اعدام برایش صادر شده است. به باور ما، دستگاه قضایی رژیم جمهوری اسلامی، ناعادلانه و غیرانسانی است؛ چرا که قوانین جزایی آن که بر اساس شریعت اسلامی است، به علاوه دیگر سیاستها و قوانین ناعادلانه رژیم، عامل اصلی ناهنجاری های اجتماعی در ایران است
.
ما مخالف اعدام و مخالف زندان هستیم و آن را غیرانسانی می دانیم و از همه زندانیان با هر جرمی دفاع می کنیم و معتقدیم که با زندانیان غیرسیاسی همانند زندانیان سیاسی در زندان های جمهوری اسلامی رفتار ضدانسانی صورت می گیرد. احساسات و سرنوشت خانواده های این زندانیان نیز برای ما مهم است؛ چرا که خانواده زندانیان سیاسی عموما از خانواده زندانیان اجتماعی در وضعیت بهتری در نزد افکار عمومی قرار دارند، و خانواده های زندانیان اجتماعی بی پناه تر هستند و درد فقدان عزیزان خود را باید به تنهایی به دوش بکشند.
از دید ما، بسیاری از کسانی که در زندان به سر می برند و حقوق انسانی شان پایمال می شود، عمدتا از طبقه محروم جامعه هستند، و بنابراین، خود و خانواده های شان نیاز به کمک و حمایت دارند. به باور ما، زندان طرد کسانی است از افراد جامعه که دچار مشکل شده اند. وقتی کسی در زندان به همراه کودکش به سر می برد، به او تجاوز می شود یا با او برخورد غیرانسانی می شود، دیگر فرقی نمی کند که زندانی سیاسی باشد یا غیرسیاسی. وقتی کسی را در زندان شکنجه می کنند، برای ما فرقی نمی کند که جرمش چیست .
ما تلاش می کنیم که با کمک مردم، اسامی اعدام شدگان و محکومان به اعدام و زندانیان اجتماعی را جمع آوری کنیم و رفتاری که با آنها شده است را منعکس کنیم و منبعی باشیم مانند یک بانک اطلاعاتی حقوق بشری که ظلم هایی که دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نسبت به آنها روا داشته است را افشا کنیم. حمایت از زندانیان گمنام، محروم و بی پناه از جمله وظایف ماست؛ و امیدواریم به مرور بتوانیم پای درد دل آنها و خانواده شان نیز بنشینیم.
لطفا مطالب خود را از طریق پیام خصوصی در فیسبوک به شکل ناشناس و با اسم مستعار برای ما بفرستید تا منتشر کنیم. می خواهیم بدانیم و به دنیا نشان دهیم که چه برخوردهای غیرانسانی ای با زندانیان اجتماعی در ایران می شود و چه مشکلاتی برای خانواده های آنها به وجود آمده است. امیدواریم با کمک مددکاران اجتماعی و وکلا و خانواده ها و مردم بتوانیم صدای بی صدایان زندانی باشیم. به یاد داشته باشیم که زندان فرار از حل معضلات اجتماعی است و حکم قرنطینه کردن کسانی را دارد که به آن دچار شده اند. پس زندان و اعدام، راه مبارزه با ناهنجاریهای اجتماعی نیست.

«صدای بی صدایان»
دوشنبه، ۴ آذر ۱۳۹۲

صفحه فیسبوک «صدای بی صدایان» " در دفاع از محکومان به اعدام و زندانیان غیر سیاسی و خانواده های آنان"
 

https://www.facebook.com/sedaye.bisedayan
 

۱۳۹۲ آبان ۱۲, یکشنبه

به احتمال زیاد تو نیز یک آنارشیست هستی...٬ برگردان از الهه بقراط

الاهه بقراط

به احتمال زیاد تو نیز یک آنارشیست هستی...٬ برگردان از الهه بقراط

بخش بزرگی از رفتارهای ضداجتماعی که سبب می‌شوند ما به این بیندیشیم که به ارتش، پلیس، زندان و دولت‌ها نیازمندیم تا زندگی ما را کنترل کنند، بر پایه بی‌عدالتی‌های سیستماتیک بروز می‌کند که اتفاقا به وسیله همان ارتش، همان پلیس، همان زندان‌ها و همان دولت‌ها به وجود می‌آیند. هر بار که شما به جای تصمیم گرفتن به عنوان یک فرد، با یافتن توافق‌ و یا گوش دادن به دیگران، بر تفاوت‌های خود با آنها غلبه می‌کنید، شما یک آنارشیست هستید! هر بار که شما چیزی را با دوستانتان تقسیم می‌کنید، و یا با همدیگر تصمیم می‌گیرید، شما یک آنارشیست هستید! 


دیوید گرابر
برگردان از الاهه بقراط
شاید شما هم جایی شنیده باشید که آنارشیست‌ها ظاهرا کیستند و چه اعتقادی دارند. احتمالا همه آن چیزی که شنیده‌اید، مزخرف است. زیرا خیلی‌ها فکر می‌کنند آنارشیست‌ها طرفدار خشونت، هرج و مرج و ویرانی و علیه هر شکلی از نظم و سازمان‌یافتگی هستند، یا اینکه نیهیلیست‌های دیوانه‌ای هستند که می‌خواهند همه چیز را از بین ببرند. همه اینها به شدت غلط است. آنارشیست‌ها خیلی ساده به این اعتقاد دارند که انسان‌ها می‌توانند مناسبات خوبی با یکدیگر برقرار کنند بدون آنکه لازم باشد کسی آنها را به آن مجبور کند. آنارشیسم در واقع یک ایده بسیار ساده است. اما صاحبان ثروت و قدرت از دیرباز آن را به شدت خطرناک قلمداد می‌کنند.
به زبان ساده، آنارشیسم بر دو فرض بنیادین قرار دارد:
یکی اینکه، انسان‌ها در یک شرایط معمولی آنقدر خردمند و نجیب هستند که آنها را به حال خودشان گذاشت تا خود و جامعه خویش را سازماندهی کنند بدون آنکه لازم باشد به آنها گفت چگونه.
دیگر اینکه، قدرت فاسد می‌کند.
در آنارشیسم موضوع بیش از هر چیز بر سر این است که آن شهامتی را ایجاد کرد که به وسیله آن بتوان آنچه را دور و بر ما روی می‌دهد، واقعا جدی گرفت و بر روی آنها به طور مداوم و تا به آخر تأمل کرد. ممکن است عجیب به نظر آید اما در بسیاری از نکات تعیین کننده، شاید شما نیز احتمالا آنارشیست باشید حتا اگر آن را ندانید. به چند نمونه در زندگی روزانه نگاهی می‌افکنیم:
نمونه یک: شما در صف یک اتوبوس که پر از مسافر است ایستاده‌اید. آیا منتظر می‌مانید تا نوبت شما برسد، و دیگران را هُل نمی‌دهید، اگرچه تا چشم کار می‌کند از هیچ پلیس و مأموری خبری نیست؟
اگر پاسخ شما «بله» است، شما مانند یک آنارشیست رفتار کرده‌اید! اصل اساسی آنارشیستی چیزی جز خودسازماندهی نیست: انسان‌ها حتما نباید با یک مجازات تهدید شوند تا به توافق‌های خردمندانه در مناسبات با یکدیگر برسند و یا به شایستگی و احترام با یکدیگر برخورد کنند.
همه انسان‌ها فکر می‌کنند در این موقعیت هستند که عاقلانه رفتار کنند. اگر شما فکر می‌کنید که ما به قوانین و نهادهای حقوقی نیاز داریم، تنها به این دلیل است که نمی‌خواهید باور کنید که بقیه انسان‌ها نیز خود را در همان موقعیت می‌بینند! اما، آیا همه این انسان‌ها درست همان گونه که شما درباره آنها فکر می‌کنید، راجع به شما فکر نمی‌کنند؟
آنارشیست‌ها این گونه استدلال می‌کنند که بخش بزرگی از رفتارهای ضداجتماعی که سبب می‌شوند ما به این بیندیشیم که به ارتش، پلیس، زندان و دولت‌ها نیازمندیم تا زندگی ما را کنترل کنند، بر پایه بی‌عدالتی‌های سیستماتیک بروز می‌کند که اتفاقا در وهله نخست به وسیله همان ارتش، همان پلیس، همان زندان‌ها و همان دولت‌ها به وجود می‌آیند.
انسان‌ها عادت کرده‌اند که اگر با آنها طوری رفتار شود که انگار عقیده‌شان هیچ اهمیتی ندارد، خشمگین و بدبین می‌شوند و حتا دست به کارهای خشونت‌آمیز بزنند، چیزی که تا حدی به درستی به دارندگان قدرت این امکان را می‌دهد که ادعا کنند عقاید این انسان‌ها اعتباری ندارد. اما اگر این انسان‌ها دریابند که عقاید آنها به اندازه عقاید دیگر انسان‌ها اعتبار دارد، آنگاه به طرز عجیبی معقول و منطقی می‌شوند.
خلاصه اینکه، آنارشیست‌ها معتقدند بیش از هر چیز این قدرت و تأثیرات قدرت است که انسان‌ها را بی‌فکر و بی مسئولیت به بار می‌آورد.
نمونه دو: آیا شما عضو یک کلوپ، یک باشگاه ورزشی یا سازمان‌هایی هستید که داوطلبانه تشکیل شده‌اند و در آنها تصمیمات نه از بالا بلکه بر اساس دمکراسی از پایین گرفته می‌شود؟
بله؟ در این صورت به سازمانی تعلق دارید که بر اساس اصول آنارشیستی عمل می‌کند!
یک اصل اساسی دیگر آنارشیستی تعلق داوطلبانه است. در واقع، خیلی ساده، در آنارشیسم مسئله بر سر این است که اصول حقیقی دمکراسی را در زندگی روزانه پیاده کرد. البته با این تفاوت که آنارشیست‌ها به جامعه‌ای اعتقاد دارند که در آن همه چیز بر اساس این اصول سازماندهی می‌شود و در آن همه گروه‌ها با موافقت داوطلبانه اعضا تأسیس شده‌اند. به این ترتیب اشکال سازمانی پایگانی [هیرارشی] و نظامی، که به وسیله یک سلسله فرمان از بالا به پایین شکل می‌گیرد، مانند ارتش، دستگاه اداری یا شرکت‌های بزرگ دیگر ضرورتی ندارند.
شاید شما باور نمی‌کنید که چنین دنیایی ممکن باشد. اما هر بار وقتی که شما بر اساس یک همگرایی و نه تهدید به یک توافق دست می‌یابید، هر بار که شما پیمان‌های داوطلبانه با کسی می‌بندید یا با او توافق می‌کنید و یا به یک نتیجه مشترک می‌رسید، به طوری که در روند آن بر مشکلات و یا نیازمندی‌های دیگران آگاهی می‌یابید، شما یک آنارشیست هستید، حتا اگر هنوز بر آن آگاهی ندارید.
آنارشیسم همان چیزیست که انسان‌ها، وقتی به آنها اجازه داده شود، آنچه را انجام بدهند که دلشان می‌خواهد و همان چیزیست که بتوانند با انسان‌های آزاد دیگری وارد همکاری شوند که بر آن مسئولیت متقابلی که با خود چنین آزادی‌ای را می‌آورد، آگاه هستند. این، ما را به یک نکته تعیین کننده دیگر می‌رساند: در حالی که انسان‌ها، هنگامی که با دیگران به طور برابر روبرو می‌شوند، می‌توانند خردمند و با ملاحظه باشند، اما در طبیعت آنهاست که به محض اینکه یکی بر دیگران قدرت مسلط می‌یابد، این موقعیت [برابر] را از دست بدهند. اگر انسان‌ها به قدرت مجهز شوند، آنگاه از آن تقریبا بدون استثناء به این یا آن شکل سوء استفاده خواهند کرد.
نمونه سه: آیا گمان می‌کنید بیشتر سیاستمداران آدم‌های خودخواه و از خودراضی هستند که فقط به فکر ترقی خودشانند و منافع عموم برایشان هیچ اهمیتی ندارد؟
اگر پاسخ‌تان بله است، پس، از انتقاد آنارشیستی به جامعه امروزی، دست کم به طور کلی، حمایت می‌کنید. آنارشیست‌ها معتقدند که قدرت فاسد می‌کند و کسانی که در تمام زندگی برای قدرت تلاش می‌کنند، آخرین کسانی هستند که باید در سپردن این قدرت به آنها اعتماد کرد!
آنارشیست‌ها معتقدند نظام اقتصادی کنونی انسان‌ها را بیشتر برای خودپسندی و بی‌رحمی آنها پاداش می‌دهد تا برای رفتار درست و مشفقانه آنها. بسیاری از انسان‌ها به این سخن باور دارند. تفاوت در این است که بسیاری فکر می‌کنند نمی‌توان کاری علیه آن کرد، یا، آن گونه که نوچه‌های قدرتمندان مانند ترجیع‌بند همواره تکرار می‌کنند، هر کاری اوضاع را خراب‌تر از آنچه هست خواهد کرد.
اما اگر هیچ کدام از اینها درست نباشد، چه؟
آیا دلیلی وجود دارد که توضیح داد چرا ما چنین فکر می‌کنیم؟ بیشتر پیش‌بینی‌ها درباره یک دنیای بدون دولت‌های ملی و یا بدون سرمایه‌داری با بررسی‌های دقیق نشان می‌دهد که همگی از اساس غلط بوده‌اند. جوامع بسیاری بدون دولت وجود داشته‌اند. در بسیاری از نقاط جهان انسانی‌هایی هستند که همین امروز خارج از کنترل دولت‌ها زندگی می‌کنند، بدون آنکه همدیگر را از بین ببرند. آنها مانند خیلی از انسان‌های دیگر خیلی ساده زندگی خودشان را می‌کنند. وقتی در این تأمل می‌شود که چگونه می‌توان این را در یک جامعه پیچیدهِ شهریِ فنی پیاده کرد آنگاه با سلسله‌ای از پرسش برخورد می‌کنیم که برایشان پاسخی نداریم چرا که کمتر کسی درباره‌‌اش می‌پرسد. آنارشیست‌ها فکر می‌کنند درست همین پرسش‌ها را باید مطرح کرد.
نمونه چهار: واقعا شما به آنچه برای فرزندانتان تعریف می‌کنید (یا والدین شما برای شما تعریف کردند) باور دارید؟
«موضوع سر این نیست که چه کسی شروع کرد»، «یک بی‌عدالتی، بی‌عدالتی دیگر را از بین نمی‌برد»، «وسایل‌ات را مرتب کن»، «آنچه را بر خود نمی‌پسندی، بر دیگری مپسند»، «به آدم‌ها برای اینکه مثل تو نیستند، بدی نکن». شاید ما باید سرانجام تصمیم بگیریم که وقتی به فرزندانمان می‌گوییم چه چیز خوب است و چه چیز بد، بدانیم که آیا می‌خواهیم به آنها دروغ بگوییم؟ یا اینکه آماده هستیم خود مطالبات خویش را جدی بگیریم. اگر واقعا درباره این آموزش‌های اخلاقی بالا به طور جدی اندیشه کنیم، آنگاه خیلی زود از آنارشیسم سر درخواهیم آورد.
مثلا به این یکی توجه کنید: «یک بی‌عدالتی، بی‌عدالتی دیگر را از بین نمی‌برد». اگر واقعا این حرف را جدی بگیریم، آنگاه تقریبا همه جنگ‌ها و همه سیستم حقوق کیفری پا در هوا خواهند شد. عین همین درباره تقسیم کردن وجود دارد.
مرتب به بچه‌ها می‌گوییم که آنها باید یاد بگیرند به نیاز دیگران توجه کنند و چیزی را که دارند تقسیم کنند و همدیگر را متقابلا حمایت کنند. ولی بعد که پا به دنیای واقعی می‌گذاریم این تصور را داریم که همه انسان‌ها به طور طبیعی خودخواه و در حال مسابقه دادن با یکدیگر هستند. یک آنارشیست در اینجا به این نکته توجه خواهد داد که آنچه ما به بچه‌هایمان می‌گوییم، درست است! در عمل هر دستاورد بزرگ در تاریخ بشریت و هر کشف و هر آنچه زندگی ما را به یک زندگی خوب تبدیل می‌کند، بر اساس همکاری و تعاون و کمک متقابل بنا شده است. بسیاری از انسان‌ها امروز برای دوستان و خویشان خویش بیشتر پول خرج می‌کنند تا برای خود. به احتمال زیاد همیشه افرادی وجود خواهند داشت که فکر می‌کنند همیشه در حال رقابت و مبارزه با همنوعان خود هستند. ولی با این همه دلیلی وجود ندارد که چرا باید جامعه را به چنین رفتاری تشویق کرد یا حتا انسان‌ها را تحریک کرد که بر سر نیازهای اساسی خود با یکدیگر مبارزه کنند.
نمونه پنج: آیا فکر می‌کنید که انسان‌ها از اساس در وجود خود فاسد و بد هستند یا گروه‌های معینی (زنان، رنگین پوستان، انسان‌های متوسط که نه پولدارند و نه دانش‌آموخته) حقیرند و باید توسط کسانی که بالاتر از آنها هستند، حکومت شوند؟
اگر پاسخ شما «بله» است، پس شما واقعا یک آنارشیست نیستید. اما اگر پاسخ شما «نه» است، پس نود درصد با اصول آنارشیستی مطابقت دارید و احتمالا بر اساس همان اصول نیز زندگی می‌کنید. هر بار که شما با یک انسان دیگر با ملاحظه و احترام برخورد می‌کنید، یک آنارشیست هستید. هر بار که شما به جای تصمیم گرفتن به عنوان یک فرد، با یافتن توافق‌های خوب و یا گوش دادن به دیگران، بر تفاوت‌های خود با آنها غلبه می‌کنید، شما یک آنارشیست هستید. هر بار که شما در موقعیتی قرار داشتید که می‌توانستید با زیر فشار قرار دادن کسی، خودتان به جای او تصمیم بگیرید ولی به جای این کار، با خردمندی و عدالت به همان شخص رجوع دادید، شما یک آنارشیست هستید. هم چنین هر بار که شما چیزی را با دوستانتان تقسیم می‌کنید، و یا با همدیگر تصمیم می‌گیرید چه کسی ظرف‌ها را بشوید و یا عادلانه رفتار می‌کنید، شما یک آنارشیست هستید.
حالا ممکن است شما بگویید همه اینها خوب و قشنگ است برای اینکه بتوان در یک گروه کوچک با همدیگر کنار آمد. اداره یک شهر یا یک کشور اما موضوع دیگریست. البته شما تا اندازه‌ای حق دارید. حتا اگر بتوان جامعه را غیرمتمرکز کرد و قدرت را تا جایی که ممکن است به انجمن‌های کوچک سپرد، باز هم چیزهایی وجود دارد که می‌باید آنها را در سطوح بالاتری هماهنگ کرد: از برنامه پرواز هواپیماها تا تصمیم درباره اهداف تحقیقات پزشکی. اما تنها به این دلیل که چیزی پیچیده است، به این معنا نیست که نمی‌توان آن را بر اساس تصمیم مشترک پیش برد.
آنارشیست‌ها ایده‌ها و دیدگاه‌های مختلفی درباره خودگردانی جوامع پیچیده تدوین کرده‌اند که توضیح آنها در این مقاله نمی‌گنجد. در اینجا به دو اشاره بسنده می‌کنیم: نخست اینکه، انسان‌های بسیاری وقت زیادی را صرف کردند تا مدل‌هایی برای یک جامعه واقعا دمکراتیک و سالم ارائه دهند. دیگر اینکه، هیچ آنارشیستی ادعا نمی‌کند که یک طرح بی عیب و نقص دارد. ما مطلقا نمی‌خواهیم یک جامعه قالبی و از پیش آماده شده تحمیل کنیم. در حقیقت ما خود نیز حتا به بخش کوچکی از مشکلاتی که بر سر راه ما برای رسیدن به جامعه‌ای که در آن تصمیمات به طور مشترک به وسیله همه شهروندان گرفته ‌شود، آگاه نیستیم. با این همه مطمئن هستیم تا زمانی که ما به اصول خود که چیزی جز احترام و انسانیت نیست، وفادار بمانیم، ابتکارات بشری می‌تواند همه این مشکلات را از میان بردارد.
*دیوید گرابر، مردم شناس 52 ساله آمریکایی، پژوهشگر و استاد دانشگاه در لندن، از بیش از سه دهه پیش یک آنارشیست شناخته شده است.
منبع:

http://faszinationmensch.com/2013/09/20/mit-hoher-wahrscheinlichkeit-bist-auch-du-ein-anarchist/

۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

" هماهنگی " و یا ایجاد یک " شبکه همکاری مبارزاتی" و با کدامین نیروها ؟




 
دعوت به هماهنگی و یا همکاری برای سرنگونی جمهوری اسلامی :

آنارشیستها در ایران نیز می توانند ازتجربه همکاری مبارزاتی آنارشیستها با کمونیستها ، سوسیالیستها و جمهوریخواهان در جنگ داخلی اسپانیا به عنوان یک طرح مبارزاتی به نوعی با توجه به شرایط خاص ایران و نیروهای فعال در عرصه سیاسی آن ,جهت هماهنگی مبارزاتی استفاده کنند. بنابراین می توان با آن بخشی از گرایشات سیاسی در بین جمهوریخواهان ,کمونیستها ، چپ ها, سوسیالیستها و دیگر نیروهای رادیکال مبارز موجود درعرصه سیاسی ایران که عملگرا و سرنگونی طلب هستند٬ امکان ایجاد یک شبکه مبارزاتی را با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی بررسی کرد. یا حداقل هماهنگی هایی را در مبارزه مشترک آنارشیستها و دیگر مبارزین برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایجاد کنیم تا مبارزات همه مبارزین از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار شود.**

**هماهنگی‌ در شرایطِ خاصی‌ با اصول و افکار آنارشیستی ما متناقض نبوده و به معنی عضویت در هیچ دولت و حزبی نیست.
این پیشنهاد بدین معنا نیست که آنارشیستها ایده‌آلها و آرمانهای خود را کنار بگذارند, خود سانسوری کنند و این گرایشات که تاریخا و از لحاظ فکری در مقابل تفکر آنارشیستی قرار دارند را بپذیرند.
بنیانِ این اتحاد از دیدِ آنارشیستی بر این اصل ساده استوار است که همه اهداف و ایده‌آل‌های آنارشیستی با شرایط موجود در یک مرحله به دست نخواهند آمد. در نتیجه یک آنارشیست بر سر دو راهی حفظ نظام موجود و مبارزه برای سقوطِ آن ایستاده است٬ که به طور غیر مستقیم خود به نظامی منجر میشود که تنها یک یا دو تغییر مثبت از ده‌ها تغییر مورد نیازجامعه آنارشیستی٫ یک جامعه ی بی‌ دولت و بی‌ قانون٬ را در بر خواهد داشت . مبارزه با چنین نظام‌هایی در آینده هم از وظایف ما است . مبارزاتی برای آزادی و عدالتِ و رهانیدن همه زندگان از زنجیر‌ها‌یشان و تحقق‌ِ سوسیالیسمِ بدونِ دولت٫ چه در محلات چه در سطح کشور.

 
کارگران آنارشیست ایران 
08.09.2013

۱۳۹۲ شهریور ۱۶, شنبه

در برابر این حاکمیت، رژیم جمهوری اسلامی، صد در صد خشونت طلبیم





  در برابر این حاکمیت، رژیم جمهوری اسلامی، صد در صد خشونت طلبیم : به دفاع مسلحانه معتقدیم, ولی‌ نه اهل قدرتیم, نه تئوری*, شکلِ "دفاع "یا "حمله برای دفاع"(دفاع پیشگیرانه ) ، هر موقعیت به موقعیت تفاوت دارد, و درستی‌ِ عمل بر اساس نتیجه آزادیبخش آن‌، بر اساس یک مساله دقیقِ علمی‌، بررسی و ارزیابی میشود.

*پاینوشت :

منظور از تئوری اینجا بحث‌ها و تز‌ های "انتزاعی"ای هستند که به هیچ شرایط و مشکلاتِ خاص و زنده ی روز اشاره نمیکنند و از پیش به طورِ اصولی خط تعیین میکنند. ما مخالف این نوع تئوری‌ها هستیم چون راهکارِ دقیق باید تا حدودی حداقل بر اساس شرایط و موقعیت‌های خاصِ آن لحظه و روز تعیین بشود.

بلوک سیاه ایران   شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۲

۱۳۹۲ تیر ۲۷, پنجشنبه

چقدر شرایط بالاترین شبیه اوضاع ایرانه هرکی بتونه یه عده دور خودش جمع کنه میتونه خودش و نظراتش بشه قانون


مدیریت بالاترین باید تکلیف این موضوع رو روشن کنه.این حرکات نشون از بی کفایتی و بی عرضگی مدیریت جاییکه نه قانون داره نه مجری قانون.هرکی زورش بیشتر باشه خودش میشه مجری و حرفش میشه قانون.چقدر شرایط بالاترین شبیه اوضاع ایرانه هرکی بتونه یه عده دور خودش جمع کنه میتونه خودش و نظراتش بشه قانون.همون حکومت حسینقلی خانی معروف.حکومت لاتها قبل از انقلاب و بسیجی ها بعد از انقلاب....باید بفهمید با زور و حمله کردن به لینکها که درست شبیه حمله به دفتر روزنامه ها در اوایل انقلاب یا 4سال اول خاتمیه شاید بتونید بعضیها رو بترسونید و ساکت کنید اما در مورد همه صدق نمیکنه.خودتون رو خسته نکنید ...یک گروه چندنفری از جنس انقلابیون فیسبوکی سعی دارند با زورگوئی و گردن کلفتی به سبک لاتها و اوباش حرفشون رو بزور به دیگران تحمیل کنند زهی خیال باطل

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۳, جمعه

معرفی" شبکه آنارشیستی" , "بلوک سیاه ایران "و "کارگران آنارشیست ایران"







 معرفی شبکه آنارشیستی , در صفحه شبکه آنارشیستی می خوانیم :

شبکه آنارشیستی , شبکه همکاری مشترک و داوطلبانه آنارشیستهایی در ایران ,ترکیه , آمریکا, کانادا ,آلمان و....است . وبلاگ شبکه آنارشیستی مطالب آنارشیستی را به زبانهای فارسی ,عربی ,کردی, ترکی ,انگلیسی ,فرانسوی ,آلمانی و..... منتشر خواهد کرد و مطالب فارسی آن موضوعات مختلف و متنوعی را در بر خواهد گرفت.شبکه آنارشیستی تلاش خواهد کرد که هر چه بیشتر بین المللی باشد و شبکه خود را گسترش دهد. ما انسانهایی هستیم که برای دستیابی بشریت به دنیایی بدون دولت و حکومت که خود تک تک افراد جامعه بشری حاکم بر سرنوشت خویش باشند و هیچ قانون و هنجاری در برابر آزادی و برابری شهروندان دنیا وجود نداشته باشد مبارزه می‌کنیم. ما هنوز در دوران ماقبل از رنسانس هستیم و مناسبات ارباب رعیتی در قالب مناسبات سرمایه داری هنوز وجود دارد و برای گذر از این دوران نیاز به تابو شکنی و هنجار شکنی در همه ساختارهای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی‌ و... میباشد، که بهترین آلترناتیو از نظر ما آنارشیسم میباشد. ضمنا مقالات درج شده در وبلاگ به دلیل اینکه از منابع مختلف جمع آوری میشود الزاماً نشانگر نقطه نظرات و دیدگاه گردانندگان آن نمی‌باشد.



آدرس وبلاگ شبکه آنارشیستی 




آدرس صفحه فیسبوکی شبکه آنارشیستی






آدرس پیج فیسبوکی شبکه آنارشیستی 



 
 آدرس پیج فیسبوکی بلوک سیاه ایران 



آدرس پیج فیس بوکی "کارگران آنارشیست ایران"




 



ویدئو پیام بلوک سیاه ایران به رفقای عرب زبان: در تحریم انتخابات و عمل مستقیم همکاری کنیم. 
 
بْلآكْ بْلوكْ ايران
blackblocofiran@gmail.com
blackblociran@yahoo.de

اللاسلطويون في المغرب
Individuanar@gmail.com

۱۳۹۲ اردیبهشت ۷, شنبه

تصاویر: حمله معترضان به یک معدن در فارس و به آتش کشیدن آن

 سایت حکومتی آخرین نیوز نوشته است : به‌دنبال مصوبه غیرکارشناسی هیئت دولت در جریان سفر استانی مبنی بر واگذاری معادن در اختیار یک مؤسسه بهره‌بردار به بخش تعاون و مخالفت دیوان عدالت اداری با این تصمیم،‌ عده‌ای از افراد سودجو با حمله به تأسیسات و تجهیزات و ماشین‌آلات معدن دهبید استان فارس آن را به آتش کشیدند و خسارات فراوانی به این معدن وارد کردند. بررسی کارشناسی میزان خسارت وارده را دهها میلیارد تومان ارزیابی کرد . مشاهدات خبرنگار ما نشان می دهد در این حمله که جمعه گذشته صورت گرفته صدها نفر بدون توجه به اخطارها و هشدارهای ماموران نیروی انتظامی و نظارتی وارد محوطه کارگاهی این معدن شدند و بعد از تخریب اماکن و ساختمان های محوطه اقدام به تخریب معدن و تجهیزات و ماشین آلات سنگین و باارزش مستقر در آن کردند و بسیاری از آن را به آتش کشیدند و مدیران و کارگران مستقر در معدن را مورد ضرب و شتم قرار دادند که با کمک نیروی انتظامی چند نفر از مرگ حتمی نجات یافتند .

http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01797%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01812%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01808%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01892%20copy.JPG
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01886%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01820%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01832%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01829%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01885%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01911%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01908%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01907%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01888%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01887%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01891%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01892%20copy.JPG
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01900%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01864%20copy.jpg

http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01843%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01841%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01840%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01825%20copy.jpg
http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01814%20copy.jpg

http://www.akharinnews.com/media/k2/galleries/16926/DSC01858%20copy.jpg

پای نوشت : به دلیل ویروس داشتن بسیاری از سایت های رژیم و درجهت عدم آلوده شدن کامپیوترهای خوانندگان و در جهت خبر رسانی کل خبر عینا در اینجا کپی شده است.

۱۳۹۲ فروردین ۲۳, جمعه

معرفی شبکه آنارشیستی و بلوک سیاه ایران



 معرفی شبکه آنارشیستی , در صفحه شبکه آنارشیستی می خوانیم :
شبکه آنارشیستی , شبکه همکاری مشترک و داوطلبانه آنارشیستهایی در ایران ,ترکیه , آمریکا, کانادا ,آلمان و….است . وبلاگ شبکه آنارشیستی مطالب آنارشیستی را به زبانهای فارسی ,عربی ,کردی, ترکی ,انگلیسی ,فرانسوی ,آلمانی و….. منتشر خواهد کرد و مطالب فارسی آن موضوعات مختلف و متنوعی را در بر خواهد گرفت.شبکه آنارشیستی تلاش خواهد کرد که هر چه بیشتر بین المللی باشد و شبکه خود را گسترش دهد. ما انسانهایی هستیم که برای دستیابی بشریت به دنیایی بدون دولت و حکومت که خود تک تک افراد جامعه بشری حاکم بر سرنوشت خویش باشند و هیچ قانون و هنجاری در برابر آزادی و برابری شهروندان دنیا وجود نداشته باشد مبارزه می‌کنیم. ما هنوز در دوران ماقبل از رنسانس هستیم و مناسبات ارباب رعیتی در قالب مناسبات سرمایه داری هنوز وجود دارد و برای گذر از این دوران نیاز به تابو شکنی و هنجار شکنی در همه ساختارهای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی‌ و… میباشد، که بهترین آلترناتیو از نظر ما آنارشیسم میباشد. ضمنا مقالات درج شده در وبلاگ به دلیل اینکه از منابع مختلف جمع آوری میشود الزاماً نشانگر نقطه نظرات و دیدگاه گردانندگان آن نمی‌باشد.

آدرس وبلاگ شبکه آنارشیستی 

آدرس صفحه فیسبوکی شبکه آنارشیستی

آدرس پیج فیسبوکی شبکه آنارشیستی 

 
 آدرس پیج فیسبوکی بلوک سیاه ایران  


۱۳۹۱ اسفند ۱۶, چهارشنبه

بهروز سورن: نیمه شب نوشته ها - 46 - اسانلو و جایگاه جدیدش!


ماجرای منصور اسانلو نیز مدتی است که در سر در مباحثات چپ و بویژه در خارج از کشور قرار گرفته است. آخرین اخبار حاکی از این هستند که ایشان با پشت کردن به منافع طبقاتی خود در خدمت باندهای مافیائی سرمایه داری بدنبال سازماندهی نوین کارگران زیر پرچم میلیاردر های سودجو می باشد. قطعا این خبری تکاندهنده برای تمامی مشتاقان و حساسان به سرنوشت جنبش کارگری در ایران است. میتوان گفت که کمتر کسی این واقعه را محتمل میدانست که او چنین سرنوشتی را برای خود رقم زند. کندن از طبقه خود و بالا بردن پرچم آنان که در انتظار فرصت ها برای گردن زدن کارگران در فردای پس از سرنگونی جمهوری اسلامی بسر میبرند.
اینکه ایشان با کدام انگیزه ها با جنبش موج سبز و میلیاردر معروف لندن روی هم ریخته است هنوز جای بحث دارد. از هر زاویه ای که به این اقدام اسانلو بنگریم آنرا جز پشت کردن به منافع طبقاتی کارگران نمیتوانیم تعریف کنیم. چنانچه سالهای طولانی او را بعنوان بنیانگذار سندیکای کارکنان شرکت واحد تهران و حومه می شناختیم.
چنانچه با تلاش های من و ما و شما در خارج از کشور این سندیکا و در راس آن منصور اسانلو جایگاهی در میان نهادهای کارگری بین المللی یافتند. سوابق مبارزاتی ایشان بر همه دوستداران جنبش کارگری روشن و واضح است. همه ما در قاعده و نه استثنا تصاویر او را در مجامع و مناسبت ها و بویژه راهپیمائی های اول ماه مه در دست گرفتیم و گفتیم که او مظهری از ستم رفته به کارگران و زحمتکشان کشورمان است.
 تهدید, ارعاب, شکنجه و ضرب و شتم و سالها زندان در مورد او روا شد و تمامی آنها برای اسانلو حداقل تا زمان خروجش از ایران گذشته ای افتخار آمیز برای او باقی گذاشته است. منصور اسانلو را امروز نمیتوان جدا از بستری که او را ( اسانلو ) کرد تحلیل نمود. به همین دلیل می بینیم که  در امتداد اطلاعیه بحث برنگیز سندیکای واحد در قبال او و در بحبوحه تقاضای پناهندگی اش, با فاصله کوتاهی اسانلو در جبهه مخالف طبقه کارگر کشورمان قرار میگیرد. گفته های آقای جهانشاهی را تکذیب نمیکند و گویا خود با سکوت خود علامت رضا میدهد.
جناب امیرحسین جهانشاهی اتهامش تنها سرمایه اندوزی و استثمار انسانها نیست و یا دخالت در امور جابجائی کالا و ارز و غیره, ایشان  تا سالهائی قبل حتی خود را سیاسی نمی شمردند و علاقه ای به این حوزه سرنوشت ساز نداشتند اما جل الخالق که یکباره در کنار سردارمدحی که همه را سر کار گذاشته بود مصاحبه مطبوعاتی و منتج از آن برای رفتن رژیم زمان اعلام می کنند. شارلاتانیسم سیاسی در میان این طیف ها با ماسک های یگانه تازگی ندارد و در آینده میتوان پیوند اسانلو با ایشان و طیف موج سبز را بهتر ارزیابی کرد.
جنبش چپ در خارج از کشور میدان کنش و واکنش به اطلاعیه سندیکا و عملکرد آقای اسانلودر خارج از کشور شد. برخی به نقد اطلاعیه و تعدادی هم خروج اسانلو و چگونگی آنرا مد نظر قرار دادند. بی شک این ماجرا شایسته تحلیل و ارزیابی بود و چپ نمیتوانست از کنار آن بگذرد اما بحث این است که سندیکای واحد تنها معضل جنبش کارگری و چپ بطور کلی میباشد؟
آیا میتوان گفت که چپ بی هویت و پراکنده ما هویت و شناسه های خود را با این سندیکا تعریف میکند و بهمین دلیل ماجرای سندیکا و اسانلو پارامتری حیاتی برای چپ ارزیابی می شود؟ آیا این نشان فقر چپ نیست که برای ابراز وجودش و هویت یافتن در پرتو یک واقعه  چنان صفبندی میکند و مدتها در میان خود شکاف می اندازد؟ آیا سندیکائی که در اطلاعیه خود درباره اخراج اسانلو توده کارکنان واحد را مخاطب قرار نمیدهد و بنوعی درخواست ترمز زدن به حمایت از او برای پناهندگی میشود, بیانگر هویت چپ ماست؟
اینجانب بعنوان جزئی از دوستداران چپ از گذشته مبارزاتی و کرامت انسانی اسانلو دفاع کرده و نقد خود را به اطلاعیه سندیکا شفاف نوشتم. نقدهائی دریافت کردم که نشان از صفبندی جدید در میان نهادهای کارگری و چپ داشتند. در همان مطلب نیز نوشتم که:
 دوستی پرسیده است که آیا با پیوند جدید آقای اسانلو با جنبش موج سبز نظر خود را پس خواهم گرفت؟
بنظر من آنچه در لینک بالا می بینید دفاع از حیثیت زخم خورده یک رهبرسندیکائی کارگری است با گذشته ای پر درد از مبارزه برای احیای سندیکای واحد و در شرایط بحرانی تقاضای پناهندگی در کشور همسایه و این نوع رفتار سیاسی اجتماعی نیازی به بازنگری ندارد زیرا که بشدت مسئولانه و مبتنی بر احترام به کرامت انسانی اوست.
4.3.2013

منتشر شد:

۱۳۹۱ اسفند ۳, پنجشنبه

بیایید حقیقت را در مورد اسلام بگوییم



اسلام بزرگترین پلیدی جهان است . ریچارد داوکینز
آزادی بیان یعنی هر کس هر آنچه که می خواهد به شرطی که حقیقت داشته باشد ابراز کند. اما در اسلام و کشورهای که قوانین اسلام حکمفرماست اینگونه نیست چون اسلام و دکاندارانش از حقیقت می هراسند .
اسلام ، همانطوری که ارزش های جامعه غرب از جمله ازادی بیان و دموکراسی را مورد حمله قرار داده است، متاسفانه در جامعه ما نیز رخنه کرده و جلوی رشد دموکراسی و آزادی را گرفته است.دکانداران دین در ایران شدید ترین مخالفان آزادی فردی، و اجتماعی بوده و هستند.
اسلام، دینی ست بنا شده بر تررویسم ! کافیست ما چشم باز کنیم و ببینم که اگر کسی از اسلام انتقاد کند، با خطر مرگ مواجه می شود یعنی انتقاد به اسلام برا بر است با مرگ! چرا هر کسی به نقد اسلام می پردازد باید در انتظار تهدید و خشونت فیزیکی و فتوای دکانداران دین اسلام باقی بماند؟ خب اگر این اخلاق و رفتار ، اخلاق و رفتار تروریستی نیست، چه چیزی دیگری ترور محسوب می شود؟ چرا باید چشم خود را بر واقعیات ببندیم و این اشتباه فاحش را نبینیم ؟! شما کافیست قران کتاب مسلمین را بخوانید پر است از دستور کشتن و ترور! پیشنهاد میکنم این کتاب را به زبان مادری بدور از تعصبات خودتان بخوانید تا فلسفه این دین بر شما نمایان گردد.
آیاتی از قران که دستور ترور را صادر کرده :
( پس چون ماههاي حرام به سر آمد آنگاه مشركان را هر جا يافتيد به قتل رسانيد. و آنها را دستگير و محاصره كنيد. و هر سو در كمين آنها باشيد. چنانچه توبه كردند و نماز به پاي داشتند و زكات دادند پس از آنها دست بداريد. كه خدا آمرزنده و مهربان است. (قرآن . سورهُ توبه . آیه 5)
(بکشید در راه خدا که خدا به گفتار و کردار خلق شنوا و داناست. ( قرآن . سوره بقره . 244)
( ای اهل ایمان با کافران از هر که به شما نزدیک تر است شروع کنید و انان را بکشید ، و باید کفار در شما درشتی و نیرومندی و قوت پایداری حس کنند و بدانید که خدا همیشه یار پرهیزکاران است. (قرآن . سوره توبه .آیه 123)
نگاهی گذرا بر وضعیت و شرایط زندگی در کشورهای اسلامی
زنان: از آغاز پیدایش اسلام، با نابرابری شدید و ظلم و ستم روبرو بوده اند. هم اکنون زنان ایران نیز در نتیجه چیرگی شیادان جامعه یعنی دکانداران دین اسلام ، سخت ترین دوران زندگی خود را می گذرانند. بختکی به نام اسلام و کابوسی به نام مذهب شیعه آنان را در زیر سنگینی خود خرد میکند ، زنان بر خلاف کشورهای غربی و پیشرفته در کشورهای اسلامی از حقوق برابر با مردان برخوردار نیستند. شهادت زن نصف مرد حساب می شود و حق حضانت فرزندان با مرد است و زنان برای طلاق گرفتن مشکلاتی بسیار دارند. اینها قوانینی داخل کتاب های خاک خورده نیستند بلکه واقعیت زندگی زیر سایه اسلام و قوانین اسلام هستند.امروزه در ایران همچنانکه میدانید حکومت اسلامی هیچ گونه آزادی برای زنان قائل نیست این حکومت ناب محمدی از یک تار موی زنان واهمه دارد چونکه در اسلام زن باید خودش را تو گونی پنهان کند ، البته جای خوشحالیست که زنان ایرانی با همه سرکوب گریها باز هم در راه آزادی خود مبارزه کرده و می کنند .
کودکان : هیچ انسانی حق ندارد که به کودکان از سنین خردسالی بگوید که باید به چه چیز اعتقاد داشته باشند.همه ما بجای خدا، بهشت ، و داستانهای مزخرف ادیان باید به انها نحوه فکر کردن را بیاموزیم، ما باید به کوکان بیاموزیم که مذاهب مختلفی وجود دارند ولی هرگز حق نداریم که به انها بگوییم: تو به این مذهب تعلق داری و باید از آن پیروی کنی. آموزش دینی به کودکان بمثابه تجاوز به حقوق آنهاست . در اسلام این حق هیچگاه به رسمیت شناخته نشده است . از خرد سالی با داستانهای مزخرف دینی و سایر قوانین اسلام مغزشان را شستشو میدهند . دختران با اولین پریود شدن قابل شوهر دادن می شوند در حالی که به عنوان یک نو جوان ، حق انتخاب ندارند.دکانداران دین طبق زندگی محمد پیامبر اسلام با کودکان برخورد می کنند ، محمد ، عایشه را که تنها نه سال سن داشت به همسری برگزید . آیات الله خمینی سکس با کودکان شیر خوار را حلال دانسته است .و اینکه بچه های مسلمان طبق دستورات اسلام و دکاندارانش باید از یهودیان و مسیحیان متنفر باشند، با این عمل ذهن کودکان را نسبت به ایده های جدید مصون نگاه می دارند.
همجنسگرایان :‌ در کشورهای اسلامی، حقوق این اقلیت های جنسی به رسمیت شناخته نمی شود و دایما در معرض تهدید و آزار هستند. ده کشوری که برای همجنسگرایی مجازات اعدام دارند همگی مسلمان هستند.در ایران بیش از دهها همجنسگرا اعدام شده اند و متاسفانه جامعه مسلمان ایران (افراطییون) مثل انسان امروزی با همجنسگرایان برخورد نمی کنند.هر جا همجنسگرای را ببینند تحقیرشان میکنند، مسخره شان می کنند!
اقلیت های مذهبی :‌ مطابق گفته تعدای از آیات قران ، نبایست کسی را مجبور به پذیرش دین کرد البته در قران تناقضات زیادی در این مورد یافت می شود و بیش از دهها ایه دستور کشتن کسانی که مسلمان نیستند را صادر کرده است. و درکشورهای اسلامی خصوصا ایران اقلیت های مذهبی مورد نابرابری و بی عدالتی قرار میگیرند . در کشورهای اسلامی غیرمسلمانان باید مالیات بیشتر بپردازند که مصداق بارز تبعیض میان شهروندان بر اساس مذهب است.
آیاتی از قران که دستور چپاول و ترور غیر مسلمانان را صادر کرده :
(ای اهل ایمان هر که از اهل کتاب ( یهودی و نصاری ) که ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده ، حرام نمیدانند بکشید تا آنگاه با ذلت تواضع به اسلام جزیه دهند. ( قرآن . سوره توبه .29)
(ای مؤمنان کافران را بکشید که در زمین فتنه و فساد دیگری نماند و آئین همه دین خدا گردد. (قرآن . سوره انفال .آیه 39)
(و آن گروه از مشرکان را ( از یهودان ) که پشتیبان و کمک مشرکان بودند خدا از حصار و سنگرهاشان فرود آورد و در دلشان از شما مسلمین ترس افکند تا آن گروهی از آنها را به قتل رسانیده و گروهی را اسیر گردانیدند (قرآن . سوره احزاب .آیه 26)
بی دینان و منتقدان اسلام : شرع و قوانین اسلام علیه اینان تبعیض قایل می شود. طبق آیات قرآن کسانی که مسلمان نیستند نجس خوانده می شوند ، و باید کشته شوند ! خجالت آور است که در قرن بیست و یکم به سبک قرون وسطا برای بی دینان و کسانی که دین خود را تغییر می دهند و یا بی دین می شوند ،دادگاه تفتیش عقاید برگزار می کنند و به مرگ محکوم شان می کنند.و یا اینکه طبق آیات قران فتوا صادر کرده و ترورشاان می کنند.
آیاتی از قران در همین باب :
(دوست دارند همچنان که خود به راه کفر میروند شما نیز کافر شوید تا برابر گردید. پس با هیچ یک از آنان دوستی مکنید تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند. و اگر سر باز زدند در هرجا که آنها را بیابید بگیرید و بکشید و هیچ یک از آنها را به دوستی و یاری برمگزینید. (قرآن . سوره النساء . آیه 89)
(آنان در دین شما تمسخر و طعن زنند ، آنان را بکشید که انان را سوگند استواری نیست ، تا از ترس شمشیر از طعن زدن به اسلام بس کنند. ( قرآن . سوره توبه . 12)
(خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده ، آنها که در راه خدا جهاد کنند و دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند. (قرآن . سوره توبه . 111)
(ای مؤمنان کافران را بکشید که در زمین فتنه و فساد دیگری نماند و آئین همه دین خدا گردد. (قرآن . سوره انفال .آیه 39)
(چون با کافران روبرو شديد، گردنشان را بزنید. و چون آنها را سخت فرو فکنديد، اسيرشان کنيد و سخت ببنديد. آنگاه يا به منت آزاد کنيد یا به فدیه. تا آنگاه که جنگ به پايان آيد. و اين است حکم خدا. و اگر خدا ميخواست از آنان انتقام ميگرفت، ولی خواست تا شمارا به یکدیگر بیازماید. و آنان که در راه خدا کشته شده اند اعمالشان را باطل نميکند. (قرآن . سوره محمد .آيه 4)
(و یهود و نصاری گفتند مسیح پسر خداست این سخنان را که اینها بر زبان میرانند خود را به کیش کافران مشابه میکنند ، خدا آنان را بکشد.( قرآن . سوره توبه . آیه 30)
کلام آخر :منشا تمام عقب ماندگی ها اسلام است، دین اسلام فقط باعث جهل، نژاد پرستی، عقب ماندگی و سنگدلی است. اسلام دستاوردی به جز جنگ، خونریزی و غارت نداشته و ندارد. قوانین اسلام تفرقه افکن و سرکوب گر و ناانسانی است و در هر جامعه ای که این قوانین حکمفرما بوده منجر به عدم مدارا، آزار و اذیت و تشکیل باندهای آدم کشی شده است. تنها راه رسیدن به آزادی واقعی رد کردن اسلام و قوانین ان است .و این وظیفه اخلاقی همه آزادیخواهان و انساندوستان است که اسلام را به مردم بشناسانند .
پس بیایید بجای ماله کشی حقیقت را در مورد اسلام بازگو کنیم .
رضا فیضی
جهت یاداوری (شخصا به هیچ خدا و شیطانی اعتقاد ندارم)

۱۳۹۱ آذر ۹, پنجشنبه

سومین بیانیه مطبوعاتی حمله به سفارت ایران

 
سومین بیانیه مطبوعاتی حمله به سفارت ایران

معترضین خواستار آزادی هرچه سریعتر زندانیان سیاسی

این معترضین به هیچ گروه، حزب و سازمانی وابستگی نداشته و این عملیات برخاسته از اندیشه مستقل سیاسی این فعالین می باشد.

بعد از ظهر چهارشنبه 28 نوامبر 2012 در ساعت 2 بعد از ظهر ما تعدادی از فعالین سیاسی به منظور حمایت از زندانیان سیاسی و انزجار از عملکرد جنایتکارانه رژیم جمهوری اسلامی در برخورد با دگراندیشان و مخالفان خود به سفارت این رژیم، به عنوان نماد حکومت ایران در کشور آلمان، وارد شده و با پایین کشیدن پرچم رسمی این رژیم، هویت آن را مورد حمله قرار دادیم و خواستار آزادی هرچه سریعتر زندانیان سیاسی در بند و بار دیگر توجه جامعه جهانی به فجایعی که هرروزه در زندان های جمهوری اسلامی اتفاق می افتد جلب کنیم.

در ماههای اخیر شاهد دور جدیدی از سرکوبهای نظام جمهوری اسلامی با اعمال فشارهای فزاینده بر زندانیان سیاسی هستیم به طوری که امروز در 44 امین روز از اعتصاب غذای نسرین ستوده، افزایش فشار بر زندانیان زن سیاسی، مرگ دو وبلاگنویس با نامهای جمیل زویدی و ستار بهشتی در اثر شکنجه در زندان های رژیم و همچنین بیش از 100 اعدام تنها در یک ماه گذشته موجب انزجار بیش از پیش مخالفین حکومت از این رژیم شده است.

در جریان این حرکت، پس از وارد شدن به محوطه سفارت ایران با برافراشتن پرچمی با نمادهای جهان آزاد و برابری زن و مرد، و پایین کشیدن پرچم جمهوری اسلامی و به آتش کشیدن آن اقدام به سردادن شعار هایی همچون "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" و " مرگ بر جمهوری اسلامی" و پرتاب گلوله های حاوی رنگ سبز به سمت ساختمان سفارت کردند که در ادامه آن خروج معترضین و حضور پلیس موجب دستگیری 11 نفر از این فعالین توسط پلیس آلمان شد که در روز پنجشنبه تمامی معترضین موقتا آزاد گشتند.

بازتاب گسترده این حرکت در رسانه ها موجب عکس العمل وزیر امور خارجه آلمان به عنوان سخنگوی دولت در امور خارج از کشور شد که علی رغم اطلاع از جنایات این حکومت در موضعی جانبدارانه و کاملا متضاد پس از این حرکت ضمن عذرخواهی از دولت ایران مراتب شرمساری خود را به همتای ایرانی خود اعلام کرد. این در حالی است که دولت آلمان هفته گذشته با تشدید تحریم ها علیه ایران خواستار فشار بیشتر بر دولت ایران شده بود.

فعالین سیاسی شرکت کننده در اکسیون ورود به سفارت ایران در برلین

۱۳۹۱ آبان ۲۲, دوشنبه

احمدی نژاد , خامنه ای و کل رژیم قاتلین اصلی در قتل ستار بهشتی هستتد



احمدی نژاد , خامنه ای , هر سه قوه و کل رژیم قاتلین اصلی در قتل ستار بهشتی هستتد.

بازداشت  ۳ تن از کسانی که مسئول بازجویی از «ستار بهشتی» نامیده شده اند
( تازه اگر صحت داشته باشد) کافی نیست و خامنه ای و کل رژیم قاتلین اصلی هستتد.
همچنین تمام کسانی که دستور بازداشت ستار را صادر کردند , کسانی که او را با خود از خانه بردند , کسانی که بر روی پرونده او کار می کردند و کسانی که او را تهدید می کردند , زندان بانان,و رئیس زندان , شکنجه گران , پلیس فتا ,  قوه قضائیه , قاضی پرونده , تمام کسانی که خانواده ستار را تحت کنترل و نظر دارند و مراقب امنیتی آنها هستند و دستور برخورد با خانواده ستار را صادر کردند و...........  عامل و شریک جرم در قتل هستند.

سایت کلمه از جمله نوشت :

اکنون شش روز از زمان اعلام قتل و تماس در روز سه شنبه هفته گذشته با خواهر ستار بهشتی توسط نیروهای امنیتی که قبر بخرند و برای تحویل جنازه ستار بهشتی مراجعه کنند می گذرد . در حالی که خانواده ستار بهشتی به جایی نامعلوم منتقل شده اند، نه امکان تماس با آنها وجود دارد و نه مسئولان و دستگاه های رسمی در این باره پاسخگو بوده اند.

 ستار بهشتی طی مدتی که بازداشت شده بود، تحت شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفت و ۴۱ زندانی سیاسی در شهادت نامه ی خود با تایید شکنجه این وبلاگ نویس آورده اند: وی در حضور افرادی در بند ۳۵۰ اظهار داشته که در مقر پلیس امنیت از سقف آویزان شده و درهمان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته است سپس پلیس دست و پاهای وی را به صندلی بسته و مجددا وی را مورد ضرب و شتم قرار داده است. درمواقعی دست های وی را با دستبند بصورت قپانی بسته و کتک می زدند و در مواقعی دیگر وی را بر روی زمین انداخته و با پوتین ضربه های شدیدی به سر و گردن وی وارد می کردند در ضمن این شکنجه ها، زشت ترین فحش های رکیک ناموسی نیز نثار وی می شده است و مکررأ تهدید میکردند که وی را می کشند. زمانی که ستار به بند ۳۵۰ آورده شد آثار شکنجه در تمام قسمت های مختلف بدنش مشهود بود و وی در شرایط کاملا دردناک و مجروحی قرار داشت. صورت وی زخمی، سر او متورم، مچ دست های او کبود شده بود و آثار آویزان شدنش از سقف روی مچ های او به چشم می خورد. در بخش هایی از بدن وی از جمله دور گردن، شکم و کمر وی آثار ضربه و کبودی دیده می شد.

۱۳۹۱ مهر ۵, چهارشنبه

اطلاعیه وزارت امورخارجه و اعلام رسمی گه خوردن رامین مهمانپرست


امت شهید پرور و همیشه در صحنه

بدینوسیله وزارت امور خارجه رسما از جانب رامین مهمان پرست اعلام می کند که این وزارت خانه هم گه خورده است اما چنین رفتارهایی از طرف مخالفین غیر قابل قبول و باور نکردنی است. در این 34 سال جمهوری اسلامی حتی باعث نشده است که از دماغ یکنفر خون بیاید و چگونه ممکن است چنین نفرتی نسبت به جمهوری اسلامی داشته باشید.از آنجائیکه رامین مهمانپرست شبیه به وزیر امور خارجه اسرائیل است اشتباهی به او حمله ور شدند.ضمنا این وزارت خانه باری دیگر به مخالفین توصیه می کند که منشور حقوق بشر اسلامی را دوباره بخوانند .
خشونت، در تمامی جنبه هایش قبیح و ناپسند است...
کاری که ایرانی های عزیز ساکن نیویورک انجام دادند، هیچ فرقی با کاری که دولت اسرائیل با مردمش می کند ندارد...
انعکاس این خبر می تواند به ضرر آزادی خواهان ایران تمام شود.
حرکات خشن و کور خیلی به جنبش آزادی خواهی ایران ضربه میزند.
چرا که این حس را در جهان ترویح میدهد که  ایرانیان اصولا وحشی و بی ادب هستند. خواه حکومتی باشیم یا مخالف!
به نظر این وزارت خانه باید میان عملکرد مردم ایران و حکومت جائر اسرائیل با مخالفان تفاوتی وجود داشته باشد.

امت شهید پرور و همیشه در صحنه , یادما ن باشد که  در انقلاب 57 هم همینطور خشونتمان را توجیه کردیم , در لیبی هم اون همه خشونتی که پس ازقذافی شد با همین استدلالها بود .متاسفانه الان در جامعه خشونت به حد زیادی رسیده و این فقط با کار فرهنگی و جنگ نرم قابل درمان است.
بنابراین وزارت خانه امور خارجه به مخالفین توصیه می کند که فقط با بوس و دسته گل مخافت خود را ابراز کنند.

پای نوشت :   این متن , طنز انتقادی می باشد

خوب حالا که بخور بخوره و مجلس هم گه خورده سردار توهم بگو که گه خوردی





رئیس قوه قضائیه با اشاره‌ای ضمنی به پرونده فائزه هاشمی گفت: شنیده‌ام یکی از دوستان بیان داشته است که اگر نیم‌روز فلانی[فائزه هاشمی] را به زندان بیندازند، ریشش را خواهد تراشید؛ من به آن عزیز می‌گویم که مطمئن باشید چند وقت دیگر که محاسنتان بلند تر می‌شود قطعا باید همه آن‌ها را بتراشید![خنده حضار]
چندی پیش سعید قاسمی با اشاره به حکم هشت ماه زندان و ۶۰ ضربه شلاق عامل اهانت به فائزه هاشمی گفت: «اگر چنین حکمی را برای فائزه بریدند و نصف روز این خانم زندان رفت، من ریشم را می‌تراشم!»

 محمود احمدی نژاد در پاسخ این سوال بهمن کلباسی که پرسید در مجلس ایران پرسیدند که اینهمه آدم اینجا چکار می کنند و چرا ۱۶۰ نفر همراهتون هستند؟ گفت: " گه خوردند "!

خوب حالا که بخور بخوره و مجلس هم گه خورده ,سردار توهم بگو که گه خوردی
خلاصه سردار یا باید بگی گه خوردی یا گه را به خوردت خواهند داد مانند سعید امامی ولی با این فرق که به سعید امامی واجبی دادن خورد و ریق رحمت را سر کشید ولی به تو گه می دهند بخوری که بگویند سردار به قولش وفا کرد و خودش گه را نوش جان کرد و ریق رحمت را سر کشید.
البته سردار قاسمی بعید نیست که  صادق لاریجانی فقط فائزه را فرستاده زندان تا ریشت را بزنی ولی حالا که بخور بخور است و مجلس هم گه خورده تو هم بگو که گه خوردی تا  تیر لاریجانی به سنگ بخورد .